در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۲۱۹۴
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۶
بادداشت؛
نظام آموزش‌و‌پرورش ایران در حالی که یکی از هجده وزارتخانه قوه مجریه است، اما بیش از پنجاه درصد کارکنان دولت را به خود اختصاص داده است. به لحاظ ماموریت‌ها و کار ‌ویژه‌هایی که هر نظام آموزشی در دنیا عهده‌دار آن‌هاست که تربیت شهروندانی آگاه، مسئول، اجتماعی و علاقمند برای پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌های آینده از این قبیل‌اند.

*مرتضی نظری

نظام آموزش‌و‌پرورش ایران در حالی که یکی از هجده وزارتخانه قوه مجریه است، اما بیش از پنجاه درصد کارکنان دولت را به خود اختصاص داده است. به لحاظ ماموریت‌ها و کار ‌ویژه‌هایی که هر نظام آموزشی در دنیا عهده‌دار آن‌هاست که تربیت شهروندانی آگاه، مسئول، اجتماعی و علاقمند برای پذیرش نقش‌ها و مسئولیت‌های آینده از این قبیل‌اند.

نظر به وضعیت کشور ایران در مقایسه با شاخص‌های توسعه و‌ چشم‌اندازی که پیش‌رو داریم، مسئولیت‌های بنیادین و زیربنایی متوجه آموزش و پرورش است. بدون وجود نظام آموزشی پویا و سازگار با توسعهیافتگی، اساساً تصور رسیدن به جایگاه مطلوب داخلی و خارجی در جامعه جهانی به‌سختی قابل باور است.

اکنون پرسش‌هایی فراروی نظام آموزش و پرورش ایران قرار دارد که علاقمندان به ایرانِ آینده نمی‌توانند به سادگی و بدون دغدغه از کنار آن‌ها بگذرند.

از این‌روی،به طور فهرست‌وار این پرسش‌ها را در یک دسته بندی اجمالی می‌توان این‌گونه مطرح نمود:

ریشه تصمیمات آموزش‌وپرورش چیست؟

یک -تغییرات ساختاری و ریشه تصمیم گیرهای امروز آموزش وپرورش بر مبنای کدام مطالعات پژوهشی اتخاذ و اعمال می‌شود؟ آیا تغییرات گسترده در مقاطع و پایه‌های تحصیلی، کتاب‌های درسی، استخدام و جذب نیروهای جدید و ارسال دستورالعمل‌های جدید و پی‌درپی به عقل جمعی و پژوهش‌های کاربردی متکی است و یا صرفا محصول تراوشات ذهنی و تصمیاتی خلق الساعه است؟

بچه‌ها در مدرسه چه می‌آموزند؟

دو- آیا نسلی که اکنون در مدارس کشورمشغول تحصیل‌است، راه و سبک زندگی و چگونگی مواجهه با جامعه را می‌آموزند یا مشغول یادگیری مواد عمومی و غیر ضرورند؟ آیا اساسا آموزش و پرورش ما کارآمد هست و توان شکوفایی استعدادهای فرزندان

ایران زمین را دارد؟ به نظر می رسد بچه ها در مدارس راه و رسم زندگی نمی آموزند و آموزش و پرورش رسمی توانِ این کار را ندارد.

خروجی سند تحول بنیادی آموزش‌و‌پرورش چیست؟

سه- آیا آموزش‌و‌پرورش ما از یک فلسفه و نظریه فکری روشن که هم مؤید تجارب نیک و نظریات رایج تربیتی دنیا باشد و هم بر فرهنگ بومی مبتنی باشد، برخوردار است؟ توجه به این مسأله بسیار ضروری است که سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اگر چه با اصرار رونمایی شد اما همچنان ابهامات و پرسش‌های بی‌پاسخی را با خود به همراه دارد که در رأس آن‌ها، اشاره به همین پرسش که؛ بالاخره خروجی و نتیجه این آموزش و پرورش قرار است انسانی با چه ویژگی غالبی یاشد: یک قدیس و فرشته آسمانی یا شهروندی که بتواند از پس حل مسائل زندگی خود برآید؟

به اعتقاد صاحب‌نظران هنوز نمی‌توان تصور کرد معلم، مدرسه، کتاب و سیاست‌های آموزشی که برآیند اصول و خطوط کلی این سند هستند، چه ویژگی‌هایی دارد؟ ما می خواهیم چه تصوری از اسلام ، ایران و فرهنگ ایرانی و دنیای جدید در ذهن دانش آموزان شکل بگیرد؟ به نظر می‌رسد تصمیم‌گیران اصلی - که گویا وزیر محترم هستند و سایر مدیران ارشد وزارتخانه صرفا نقش تأیید کنندگی توامان ایشان را دارند- درگیر واژه‌ها و مفاهیم کلی و دور از دسترس شده باشند.

آیا شرکت در المپیادهای بین المللی برای جهانی شدن دانش ما کافی‌است؟

چهار- براساس مطالعات آینده پژوهی، جوامع آینده بر مبنای اقتصاد دانش محور، پیچیده و مبتنی بر فناوری‌های نوین اداره می‌شوند و این روند به سرعت در اکثر کشورها در حال شکل‌گیری است. آیا آموزش و پرورش توجهی به این ضرورت دارد که باید فرزندان ایران، با توانمندی وارد عرصه‌های جهانی شوند و صرفا کسب مدال و رتبه در المپیاد‌ها را نمی‌توان به کل جامعه دوازده میلیونی دانش‌آموزان تعمیم داد؟ آیا بیم آن نمی‌رود که دانش‌آموزان ما در مدارس برای مخاطرات و پیچیدگی‌های دنیای آینده‌، تربیت نمی‌شوند و اگر هم دستاوردی باشد محصول توجه خانواده‌ها و به مدد نهادها و آموزش و پرورش غیر رسمی و غیر دولتی نظیر آموزشگاه‌های خصوصی و... است؟

پاسخگوی بدسوادی دانش‌آموزان کیست؟

پنج- آموزش و پرورش چه پاسخی برای روند نزولی انگیزه و رغبت حضور دانش‌آموزان در مدرسه دارد؟ فراموش نکنیم که با افزایش سن و ارتقاء مقطع تحصیلی، انگیزه دانش‌آموزان کاهش می‌یابد و افت تحصیلی به ویژه در پایه‌های راهنمایی و متوسطه و کم‌سوادی و به تعبیری «بد سوادی» بچه‌ها یک امر شایع است.

چرا سواد دانش‌آموزان به‌روزتر از معلمان است؟

شش- آیا آموزش و پرورش توجه دارد که در هزاره‌ نو مفهوم سواد تغییر کرده و امروزه سخن از سوادهای جدیدی همچون سواد زیست محیطی، فناوری، شهروندی و ... در میان است که یک شهروند آگاه در عصر جدید حتماً باید مجهز به این دانش‌ها و آگاهی‌ها باشد و ما هنوز نتوانسته‌ایم فضای تهوع‌آور تست و کنکور را بزداییم.

نسل امروز در دوره‌ای به سر می‌برد که هر روز تازه‌های دنیای نانو و شگفتی‌های فناوری او را احاطه و غوطه‌ور می‌کند به نحوی که دامنه اطلاعات نوجوانان ایرانی بسیار بیشتر از معلمان و کتابهای درسی است و امروز شاهدیم که سواد دانش آموزان از معلمان سبقت گرفته است.

امروز دنیای تبلت‌ها بچه‌ها را با میلیون‌ها نرم افزاری که عرضه می‌کنند در جاذبه خود غوطه‌ور ساخته‌اند و ما همچنان مشغول اصلاح و ویرایش سند تحول بنیادین هستیم.

نظام آموزشی کشور با این وضعیت منزوی خواهد‌شد و جاذبه خود را در بین دانش‌آموزان از دست خواهد‌داد. دانش‌آموزان به‌دلیل حس نوجویی از هر محصول جدیدی‌ استقبال می‌کنند و هیچگاه این نیروی میلیونی را نمی‌توان متوقف یا حتی کنترل کرد.

تنها راه نجات آموزش‌و‌پرورش ایران، پرهیز از شتابزدگی در ابلاغ بخشنامه ها و کمک به فکر کردن و مطالعه در بین بچه‌ها و معلمان است.

انسان در آموزش‌و‌پرورشی که افراد تحت تعلیم خود را چشم و گوش بسته و تحت فرمان بار بیاورد، قادر به شکوفایی نیست چرا که اجازه «بودن» از او گرفته‌شده و محیط آزاد برای تجربه و تفسیر جهان و امکان انتخاب از او سلب شده‌است.

شما تصور کنید واقعا در ساختار ابداعی حمیدرضا حاجی‌بابایی( 3-3-6 ) که منجر به این شده تا در یک مدرسه با ظرفیت منطقی سیصدو پنجاه نفر متأسفانه هفتصدو شصت نفر را بنشانند. آیا امکان گفت‌وگو و پرسش و پاسخ و بین دانش آموز و معلم و یادگیری در فضایی آرام وجود خواهد داشت؟

مهم‌ترین نقش وزارت آموزش‌وپرورش در پیشرفت کشور این است که به‌جای تغییرات شتابزده و نشاندن چهل‌و‌پنج نفر در یک کلاس، آرامش و فرصت‌های جدید یادگیری را برای بچه‌ها فراهم کند که این مهم جز با همکاری نخبگان و صاحب‌نظران و بها‌دادن به نظرات کارشناسان میسر نمی‌شود. /پایان پیام


ارسال نظر