در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۲۵۳۹
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۵
نگاهی به آن چه تغییر در محتوای درسی نامیده می شود؛
در سال های گذشته و به دلیل اجرایی شدن طرح تحول نظام آموزش و پرورش، شاهد تغییرات زیادی در محتوای آموزشی مدارس بودیم. اما این که وقتی صحبت از تغییر کتاب درسی پیش می آید، دقیقا به چه چیزی اشاره می شود، موضوعی است که نیاز به بررسی گسترده نظریات و همچنین عملکرد نظام آموزش و پرورش کشورمان دارد.

به گزارش خبرنگار گروه آموزش خبرگزاری دانا، اهمیت آنچه که باید در سطوح مختلف آموزش داده شود یا به عبارتی «محتوای برنامه درسی»، اگر چه بر کسی پوشیده نیست ولی مسئله بسیار بغرنجی محسوب می شود. برای رویارویی با این پرسش در ابتدا باید بین آموزش دیدن و مدرسه رفتن تمایز قایل شویم.

آموزش دیدن همان مدرسه رفتن نیست

اگرچه آموزش می تواند در مدارس رخ دهد، ولی اتفاقات بسیاری در مدارس رخ می دهد از گسترش پهنه ارتباطات اجتماعی از حلقه دوستان گرفته تا قرارگرفتن در سازمانی به نام مدرسه که ممکن است بعضا ابعاد مختلفی داشته باشد. و نیز باید این مسئله را درنظر گرفت که آموزش می تواند در خانه، کتابخانه ها و موزه ها، مساجد ، باشگاه های ورزشی و در تعامل انفرادی با رسانه های عمومی نیز رخ دهد.

برای توسعه یک برنامه آموزشی (چه در یک موضوع خاص، و یا به طور گسترده تر به عنوان طیف وسیعی از دروس قابل ارایه در یک موسسه آموزشی) تصمیم های زیادی باید گرفته شود. مسایلی مانند انتظام بخشیدن به موضوعات، توالی سرفصل ها در موضوع انتخاب شده، زمان اختصاص داده شده به هر موضوع، کار آزمایشگاهی و یا سفرهای تفریحی و یا پروژه هایی که برای موضوعات خاص مناسب هستند.

چه چیزی را باید به دانش آموز آموخت

همه این موارد می توانند به عنوان مسایل فنی توسط متخصص آموزشی بررسی شوند. متخصص آموزشی که تجربه عمیقی از سنین گروهی که قرار است برنامه درسی برای آنها تهیه شود دارد و یا ارتباط تنگاتنگی باکارشناسان روانشناسی یادگیری و مانند آن دارد. اما مسایل عمیق تر در رابطه با اعتبار مواد درسی هستند که در مورد افراد خاص و یا موضوعات ارائه شده از نهادهای رسمی آموزش و پرورش توجیه می شوند. ( فی المثل مناقشه گنجاندن مفهوم تکامل در کتب درسی در ایالات متحده به عنوان یک موضوع استاندارد در زیست شناسی، مباحث مربوط به سلامت روابط جنسی و روش های کنترل بارداری برای نوجوانان، توجیه تدریس اقتصاد در برخی از مدارس کشورهای جهان، بزرگنمایی و یا چشم پوشی از تاریخ و جامعه شناسی در دوره های بحرانی و غیره...).

توجیه های مختلف برای موارد خاصی از محتوای برنامه درسی توسط متفکران و دیگران انجام شده اند. از زمان بررسی دقیق افلاطون، چه صریح و چه ضمنی حداقل سه نوع مسئله در این رابطه از سوی متفکرین لحاظ شده است.

یک- چه چیز موجب شکوفایی دانش آموز است؟

اولین نکته با این سوال پیوند دارد که اهداف و یا عملکرد آموزش و پرورش چه هستند؟ توجه باید داشت که اهداف و کارکرد ها لزوما یکسان نیستند. و یا به عبارتی دیگر چه چیزهایی موجب زندگی خوب و شکوفایی می شوند؟ این دو صورتبندی از نکته نخست با هم مرتبط هستند. چرا که احتمالا هدف نهادهای آموزشی تجهیز افراد برای نیل به زندگی بهتر است. بنابراین، برای مثال، اگر درک ما از شکوفایی انسان شامل ارتقای ظرفیت های عقلانی و استقلال وی باشد می توان انتظار داشت که نهاد های آموزشی برنامه های درسی خود را به گونه ای تهیه کنند که هدف ان آماده سازی و یا کمک به آماده سازی، افراد مستقل است. اینکه چگونه این کار باید انجام شود البته بحث دیگری می طلبد.

دو- کتاب درسی چقدر در خدمت اهداف سیاسی و اجتماعی است؟

دومین نکته در توجیه مواد درسی، بر این مورد انگشت می گذارد که برنامه درسی زمانی قابل توجیه است که نهاد آموزشی از ان به عنوان وسیله ای برای پیشبرد منافع و اهداف اجتماعی و سیاسی غالب استفاده کند. از این منظر طراحی برنامه درسی به گونه ای است که می تواند یک واسطه برای کنترل است و یا مهندسی اجتماعی قمداد شود. در دهه های پایانی قرن بیستم، بحث های متعددی در نظریه پردازی برنامه درسی وجود دارد، به ویژه از دیدگاه های مارکسیستی و پست مدرن، که بیان می کنند که با یک تجزیه و تحلیل جدی از سیستم های آموزشی، از جمله آنها که در دموکراسی های غربی ارائه شده در می یابیم که این برنامه های درسی در واقع، منعکس کننده و خادم منافع طبقه حاکم یعنی سرمایه داران هستند.

سه- آیا همه باید یک درس را بخوانند؟

و نکته سوم به یک مناقشه نظری تاکید می کند. از سویی بیان می شود که باید برنامه های آموزشی در سطح ابتدایی و متوسطه به گونه ای متنوع و گسترده باشند که افراد با منافع و توانایی های مختلف برای یادگیری بتوانند برنامه درسی مناسب خود را بیابند. و از سویی دیگر بیان می شود که باید هر دانش آموز همان برنامه درسی را دنبال کند که همه از سر می گذرانند. حال هر کسی تا هر چه که می تواند برنامه آموزشی را همراهی می کند.

برنامه های درسی در گذشته تقریبا همیشه برای رفع نیازها یا منافع آن دسته از دانش آموزانی بودند که بتوانند از این طریق توانایی علمی بیابند و یا نقش نخبگان اجتماعی را بعدها عهده دار شوند. به عنوان عصاره این نوع دیدگاه عموما این جمله از جمهور افلاطون ذکر می شود که "بهترین آموزش برای پرورش بهترین ها، بهترین آموزش برای همه" است.

می توان مسئله را در اینجا با تمثیل یک بیماری بدخیم غیر قابل کنترل بیان کرد. که فقط یک نوع دارو برای آن موجود است. از نقطه نظر پزشکی بیان می شود که مصرف مقدار زیادی از این دارو بسیار مفید است و البته مصرف مقدار اندک این دارو اگرچه کافی است ولی از هیچ بهتر است. شاید در پزشکی، این مثال کمی پذیرفتنی باشد، ولی در فضای آموزش این موضوع کاملا صادق نیست. وادار کردن افراد به گذراندن یک و تنها یک نسخه آموزشی، یعنی واداشتن آن ها برای آنکه تا انتهای دوره تحصیل احیانا علی رغم میل باطنی خود دروسی را مطالعه کنند ارزش چندانی نخواهد داشت. /پایان پیام

ارسال نظر