در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۴۶۹۸
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۵
بایسته‌های نظام مدیریتی اسلام
مدیریت اسلامی برمبنای حق و حقیقت استوار است و برای رسیدن به هدف تنها می‌توان از وسایل مشروع استفاده کرد. اسلام دینی است که به اقتضای زمان‌های مختلف و متناسب با شرایط اجتماعی گوناگون، رهنمودهای خاصی را ارائه می‌دهد و مبتنی‌بر اصول و مبانی عقیدتی است، لذا اسلام با مدیریت اقتضایی سازگار است.

گروه راهبرد – خبرگزاری دانا: بسیاری بر این عقیده اند که مکتب اسلام، نگاه جدی و ویژه ای بهمباحث مدیریتی دارد و به همین دلیل، معیارهای خاصی برای مدیریت ارائه می کند که این معیارها،تمایزات خاصی را با دیگر مکاتب مدیریتی ایجاد می کنند. از این منظر، می توان به مساله ای بنام مدیریت اسلامی قائل شد. آنچه می آید، بخش هایی از یادداشت اکبر ایران پور کارشناس مسائل مذهبی است که در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است:
 
طبق آنچه در نهج‌البلاغه آمده است خصوصیات و معیارهای مدیران در جامعه اسلامی را می‌توان به سه دسته زیر تقسیم کرد: معیارهای تخصصی، معیارهای ارزشی، معیارهای مکتبی.
معیارهای تخصصی برای انجام موفقیت‌آمیز شغل لازم است. معیارهای ارزشی مجموعه‌ای از رفتارهای قابل قبول جوامع انسانی است که در اکثر جوامع ممکن است قابل قبول و به نام ارزش‌های جهانی نیز شناخته ‌شود. معیارهای مکتبی ریشه در مکتب اسلام و مدیریت اسلامی دارد. در اسلام معیارهای ارزشی و مکتبی اهمیت و گستردگی فراوانی پیدا می‌کند. 
اساس و مبنای مدیریت اسلامی، عمل به حق است. وجه تمایز مدیریت اسلامی با سایر مدیریت‌ها در همین موضوع نهفته است. مدیریت اسلامی برمبنای حق و حقیقت استوار است و برای رسیدن به هدف تنها می‌توان از وسایل مشروع استفاده کرد. اسلام دینی است که به اقتضای زمان‌های مختلف و متناسب با شرایط اجتماعی گوناگون، رهنمودهای خاصی را ارائه می‌دهد و مبتنی‌بر اصول و مبانی عقیدتی است، لذا اسلام با مدیریت اقتضایی سازگار است. بدون شک، نامه علی(ع) به مالک‌اشتر که هنگام نصب ایشان به فرمانداری مصر صادر شد، حاوی آموزه‌های مهم مدیریت اسلامی است. 

1. معیارهای تخصصی مدیریت اسلامی
علم و دانش: در روایات اسلامی تاکید شده که در انتخاب افراد به صلاحیت علمی و توانایی آنها توجه شود و هرگز کسانی را که آگاهی‌های لازم ندارند بر کاری نگمارند زیراکه بدترین خیانت به جامعه اسلامی است. علی(ع) می‌فرمایند: «ای مردم همانا سزاوارترین مردم به این امر - خلافت و زمامداری - کسی است که تواناترین آنها بر اجرای امور و داناترین بر فرمان خداوند در فهم مسائل باشد.» 
تجربه: مدیر و مسوول باتجربه، بسیاری از نابسامانی‌های سازمان خود را سامان می‌دهد و بالعکس مدیر و مسوول بی‌تجربه و بدون سابقه، تشکیلات سازمان‌یافته را متلاشی و پراکنده خواهد کرد. علی(ع) در نامه به مالک‌اشتر می‌فرمایند: «افراد باتجربه را به‌عنوان کارگزار انتخاب نما.» 
لیاقت: در آیین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیرالمومنین در نامه به مالک‌اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسوولیت‌ها را «کفایت» می‌دانند و می‌فرمایند: «‌ای مالک در به‌کارگیری کارمندان و کارگزارانی که باید زیر نظر تو کار کنند هیچ‌گونه واسطه و شفاعتی را نپذیر مگر شفاعت کفایت و امانت را». 
حزم: دوراندیشی یکی از شرایط مدیریت خردمندانه و منطقی است و مدیریت بدون توجه به این نکته مهم نمی‌تواند سازمان را به سرمنزل مقصود برساند. مدیرانی که قبل از اقدام‌های عملی، با آینده‌نگری زوایای مختلف مساله را بررسی کرده و امکانات و مقدمات لازم را پیش‌بینی می‌کنند، تصمیم‌های استوارتری می‌گیرند و میزان موفقیت و اثربخشی آن را افزایش می‌دهند. آن حضرت در خطبه ۱۵۴ فرمودند: «بینادل خردمند، پایان خویش می‌بیند و پست و بلند و نشیب و فراز خود را می‌شناسد.» 

2. دلالت‌های ارزشی
افتادگی: مدیر و مسوولی که خود را خدمتگزار مردم می‌داند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بوده و به هیچ‌وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطه‌نگری وجود نخواهد داشت. امیرالمومنین(ع) در نامه‌ای که به یکی از والیان خود نوشته، چنین فرموده‌اند: «در برابر رعیت فروتن باش.» 
عدل: امیرالمومنین(ع) در جای جای نهج‌البلاغه مردم و کارگزاران خویش را به اجرای عدالت توصیه می‌کنند. در نامه ۵۳ خطاب به مالک‌اشتر فرموده‌اند: «دوست‌داشتنی‌ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه‌ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گسترده‌ترین باشد، که همانا خشم عموم مردم خشنودی خاص را از بین می‌برد اما خشم خواص را خشنودی همگان بی‌اثر می‌کند.» ایشان خطاب به مالک‌اشتر عدم رعایت عدالت را محاربه با خدا می‌دانند و می‌فرمایند: «انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هرکس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشته‌ای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است.» 
امانتداری: هرکس در هر جایگاه و مرتبه مدیریتی، امانتدار مردمان است و باید اموال و حیثیت و شرافت ایشان را پاسداری کند. علی(ع) به مالک‌اشتر در این‌باره سفارش می‌کنند درباره اشخاصی که می‌خواهد برگزیند به این امر توجه کند و با بررسی سوابق و عملکرد گذشته‌شان ببیند آیا اهل امانتداری بوده‌اند یا خیر. امیرالمومنین(ع) در نامه‌ای که به برخی کارگزاران خود نوشته، چنین آورده‌اند: «کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد درهای خواری و رسوایی را در دنیا به روی خود گشوده است و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود و بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به امت است و رسواترین تقلب، تقلب نسبت به پیشوایان مسلمانان است.» یکی از مهم‌ترین وظایف مدیر اسلامی این است که حافظ بیت‌المال مسلمین باشد. امام علی(ع) در این باره می‌فرمایند: «بخشش زمامداران از خزانه مسلمین ستم و فساد است.» 
دوری از تکبر: نوعا بشر بر اثر غفلت از حقیقت به مجرد رسیدن به پست و مقام گرفتار غرور و خودبینی و تکبر می‌شود و این گرفتاری بر اثر این است که آن فرد برای خود فی‌نفسه ارزشی نمی‌پنداشته و تمام ارزش را به انسان صاحب مقام می‌دهد، حال آنکه آنچه دارای حقیقت می‌باشد انسان است. علی(ع) در دو فراز از فرمان تاریخی خود به مالک‌اشتر، او را از غرور می‌هراسانند و به وی هشدار می‌دهند و روش پرهیز از غرور را به او تعلیم می‌فرمایند: «چنانچه بر اثر پست و مقام که به تو داده شده است در تو تکبر به وجود‌ آید و در خود احساس خودبینی نمایی، فورا به یاد بیاور عظمت ملک خداوندی را که فوق تو است و به قدرت سلطه خداوند و ضعف خود توجه داشته باش، این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرد را از تو می‌گیرد و تندی تو را فرومی‌نشاند و آن عقل را که از مغزت بیرون رفته بود به تو باز می‌گرداند. پرهیز کن از برابری با قدرت خداوند متعال و از همانند بینی خود با او در جبروت ربوبی زیرا خداوند متعال هر جباری را ذلیل و هر متکبری را پست و خوار می‌سازد.» 
شور: مشورت در اداره امور و پرهیز از خودرایی از موکد‌ترین کارها در راه و رسم مدیریتی امیرمومنان(ع) است. 
آن حضرت همچون رسول خدا(ص) با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و با آنکه از نظر علم و دانش، عقل و خردمندی و تدبیر و سیاستمداری در مرتبه‌ای قرار داشتند که او را از آرا و نظرات دیگران بی‌نیاز می‌ساخت اما پیوسته مشورت می‌کردند و به کارگزاران خود می‌آموختند که چنین کنند. امیرالمومنین علی(ع) در نامه ۴۰ نهج‌البلاغه که به سران سپاه خود نوشته، فرموده‌اند: «آگاه باشید حق شما بر من این است که جز از اسرار جنگی، هیچ سری از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش می‌آید، جز حکم الهی، بدون مشورت شما کاری انجام ندهم.»
 
3. عوامل مکتبی
مسوولیت اجتماعی: یکی از ویژگی‌های مدیران و زمامداران شایسته، توجه به کل جامعه و جهت‌گیری برای خدمت به جامعه است. این ویژگی که همان داشتن مسوولیت اجتماعی است، در کلام امیرالمومنین(ع) به صورت زیر بیان شده است:« شما در پیشگاه خداوند، مسوول بندگان خدا و شهرها و خانه‌ها و حیوانات هستید. خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سر باز مدارید.» 
پرهیز از استبداد و دیکتاتوری: خطرناک‌ترین روحیه‌ای که مدیر در اثر ابتلا به خودپسندی و تکبر پیدا می‌کند روحیه دیکتاتوری و استبداد اوست، در چنین حالتی مدیر همه معیارهای حق و منطق و ملاک عدل و اخلاق را زیر پا می‌گذارد و برای کسب قدرت بیشتر و اعمال آن به هر عمل نادرست و ظالمانه‌ای دست می‌زند. 
وظیفه مدیر ایجاد شرایطی است که افراد، داوطلبانه و آگاهانه از دستورات و قوانین پیروی کنند، زیرا انسان در برابر هرگونه ظلم و زور به‌طور آشکار یا پنهان، مقاومت می‌کند. زورگویی و استبداد از نشانه‌های ناتوانی است و به تعبیری آنجا که منطق نباشد، از زور استفاده می‌شود. 
امام علی(ع) می‌فرمایند: «مبادا بگویی من نیرومندم، امر می‌کنم و دستوراتم اجرا می‌شود، زیرا این روش موجب فساد فکر، تضعیف دین و نزدیک شدن به انحراف است.» 
امیر المومنین علی(ع) شخص مدیر را به توجه دائم به اینکه او خود زیردست رده‌های بالاتر از خود است و مدیران بالاتر از او نیز در قلمرو فرمانروایی و حاکمیت الهی قرار دارند، دعوت می‌کند و به مالک می‌فرمایند: «هر آینه تو بالاتر از آنهایی و ولی امر تو بالا‌تر از توست و خدا بالاتر از کسی است که تو را به مدیریت و فرماندهی و فرمانروایی گمارده است.»
خوف پروردگار: علی(ع) در نامه ۱۲ نهج‌البلاغه فرموده‌اند: «از خدایی بترس که ناچار او را ملاقات خواهی کرد و سرانجامی جز حاضر شدن در پیشگاه او نداری.» تقوا یعنی حفظ و نگهداری نفس از آنچه به آن ضرر می‌رساند و معنای کاملش این نیست که از خدا بترسی بلکه به این معناست که از خشم و عذاب خداوند، خود را حفظ کنی و متقی به معنای «خودنگهدار و پرهیزگار» است.

ارسال نظر