در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۵۰۲۰
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۵۲
گروه راهبرد بررسی می‌کند؛ چرا ما از نظم گریزانیم؟ فلسفه بی‌نظمی‌های اجتماعی و سیاسی چیست؟/ 3
ابتدا ما باید تحقیق کنیم در چه فاکتورهایی، چه بخش هایی و در چه سطوحی بی نظمی حاکم است و بعد با یک رویکرد علمی علت یابی کنیم. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که نظم گریزی در بین ایرانی ها امری عادی تلقی می شود، باید این بحث ریشه یابی شود و فی البداهه نمی توان گفت ریشه این بی نظمی ها کجاست؟
خبرگزاری دانا- گروه راهبرد: مولفه‌های مختلفی برای تبلور تجمیع انسان ها در قالب یک جامعه از دید جامعه شناسان مطرح شده است. نظریه هایی از قبیل کارکردگرایی تا حوزه عمومی و کنش متقابل نمادین به نوعی درگیر مسایل نظم نوینی بودند که در عرصه اجتماعی شکل گرفته اند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا با در نظر گرفتن چالش های اجتماعی سعی در بررسی این مسایل از دید متخصصان اجتماعی دارد. بی شک مساله نظم یکی از المان های تفکیک ناپذیر از زندگی جمعی ماست. یک سوال کلیدی در جامعه امروزی ما وجود دارد و آن اینکه چرا ما چندان به نظم گرایش نداریم. این سوال را با صاحبنظران علوم انسانی مطرح کرده ایم و جواب های مفیدی گرفته ایم. در ادامه سلسله مباحث نظم گریزی و نظم پذیری ایرانی ها، نظر دکتر علیرضا محسنی تبریزی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را جویا شدیم که در ذیل از نظرتان می گذرد.
 
باید سطوح بی نظمی مشخص شود
این بحث که ما ایرانی ها از نظم گریزانیم، یک موضوع با یک پیش فرض خاصی است که این فرض را هم مسلم قلمداد می کند و باید این مساله مورد مطالعه قرار بگیر که چرا بی نظمی هست؟ و بر اساس چه شواهد و قراینی معتقد هستیم که در ایران بی نظمی هست؟ ابتدا ما باید تحقیق کنیم که در چه فاکتورهایی، چه بخش هایی و در چه سطوحی بی نظمی حاکم است و بعد با یک رویکرد علمی علت یابی کنیم. یعنی بدون مقدمه نمی توان گفت که بی نظمی هست. باید مشخص شود که این بی نظمی کجا وجود دارد؟ با یک نگاه سطحی به اینکه شخصی از چراغ قرمز عبور می کند، نمی توان به این تعمیم کلی رسید که قطعا بی نظمی در جامعه وجود دارد. یا مثلا تقلب در امتحان توسط دانش آموز یا دانشجویی، یا اختلاس در بانک و فضاهای اقتصادی، بیانگر گریز از نظم قطعی در کل جامعه نیست. 
 
فی البداهه نمی توان گفت ریشه بی نظمی ها کجاست؟
به نظر من  قبول و یا رد نظم پذیری و نظم گریزی نیازمند تحقیقاتی است که باید اثبات پذیر باشد و اساسا این مساله باید با یک رویکرد علمی محقق شود. مثال این قضیه این است که کسی به پزشکی مراجعه کند و از او بپرسد که من مریضم یا سالم؟ و جواب قطعی پزشک نیازمند آزمایش های مختلفی بر روی وضعیت جسمانی شخص است که بتواند صحت یا مریض یودن او را اثبات کند. 
من باز هم تاکید می کنم که باید سطوح بی نظمی مشخص شود و حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که نظم گریزی در بین ایرانی ها امری عادی تلقی می شود، باید این بحث ریشه یابی شود و فی البداهه نمی توان گفت ریشه این بی نظمی ها کجاست؟ باید کند و کاوهایی در مورد مسایل فرهنگی و سنتی انجام شود و میزان دخالت این فاکتورها مشخص شود و بعد بررسی شود که آیا خود قوانین دارای نقیصه هایی هستند؟ مباحث مربوط به مدیریت ها و ضعف و مشکلات آنها بررسی شود و اصلا باید افرادی هم که ناهنجاری و بی نظمی ایجاد می کنند، هم مورد مطالعه قرار بگیرند. به طور خلاصه این موضوع نه به صورت خطی، بلکه محصول مجموعه ای از عوامل است. من یک نگاه علمی به این مساله دارم که باید با یک فرضیه به سراغ جامعه برویم و این فرضیه را با شیوه های علمی تحقیق های اجتماعی، رد یا اثبات کنیم که اولا چه نوع بی نظمی هایی در جامعه وجود دارد؟ و بعد دلایل آن چیست؟
 
باید به تحقیق های علمی  استناد شود
شما فرض کنید که اتومبیلی کارایی مناسبی ندارد، وقتی مکانیک با این خرابی مواجه می شود، به چند بخش اتومبیل توجه می کند. یعنی شاید یک علت معین داشته باشد و شاید هم مجموعه ای از دلایل در این وضعیت دخیل باشند. یعنی معتقدم که استناد ما باید محصول تحقیقات علمی باشد. حتی برای تجویز اینکه چه کاربست ها و  کارویژه هایی باید برای خروج از بحران بی نظمی باید داشته باشیم، هم باید نوع و سطح بی نظمی ها مشخص شود و هم برای این نوع تجویز با نگاه علمی وارد شد. مثلا برای درمان بیماری ایدز، پزشکان روی این مساله متمرکز می شوند که علت این بیماری چیست؟ و بعد برای درمان و یا پیشگیری آن، علت را کنترل می کنند. تا علت ها مشخص نشوند، اصلا سخن از کنترل و مداخله بیهوده و عبث است.
در حالت کلی شناخت، کنترل و پیش بینی در مورد نظم پذیری و نظم گریزی هر جامعه ای مستلزم رویکردهای علمی و تحقیق های مبسوط علمی است. 
ارسال نظر