در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۵۶۸۹
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۱
ما کجای جهان ایستاده ایم؟/ 3
از زمان کشف نفت در ایران تاکنون، در هیچ دوره‌‌ای نیاز ما به درآمدهای باثبات نفت به حدی نبوده است که در سه دهه آینده به آن نیازمندیم و شاید هیچ تحولی در حوزه نفت، برای اقتصاد ایران، پرهزینه‌‌تر و ویران‌گرتر از افزایش شدید و یکباره‌ قیمت نفت نبوده است.
گروه راهبرد - خبرگزاری دانا: ایران کجای جهان ایستاده است؟ این سوال قطعا کلی تر از آن است که بتوان به شکل صریح و شفاف به آن پاسخ داد. در ارتباطات میان فرهنگی مباحثی چون بازنمایی یا نمایندگی فرهنگی، دیگری سازی و کلیدواژه هایی از این دست مطرح است که در واقع اگر بخواهیم طیف بوگاردوس را در ارتباطات میان قومی به روابط بین الملل تعمیم بدهیم، شاید این انتظار وجود دارد که یک ایرانی در صدد یافتن پاسخ این پرسش باشد که دنیا به ما چگونه نگاه می کند و ما با توجه به شاخص های مختلف کجای جهان ایستاده ایم؟ گروه راهبرد خبرگزاری دانا در پرونده ای این سوال را از صاحب نظرانی در زمینه های مختلف جویا شده است که بخش دوم این پرونده مربوط به یادداشت اختصاصی دکتر محسن رنانی، دانشیار اقتصاد دانشگاه اصفهان و از اقتصاددانان فعال کشور و مولف چندین کتاب از جمله کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» است. وی طی یادداشتی با محوریت مساله‌ هسته‌ای به ارزیابی وضعیت کنونی ایران در جهان پرداخته و بینش کلی شکل گرفته حول مهمترین مساله‌ی سیاست خارجی ایران را به چالش کشیده است. یقینا دیدگاه‌های وی، تازگی‌های زیادی برای خوانندگان خواهد داشت:

از دیدگاه نظریه اقتصاد توسعه، نه دست‌‌یابی به انرژی اتمی الزاماً نشانه توسعه‌‌یافتگی است یا انقلابی در فرایند توسعه به وجود می‌‌آورد و نه فقدان آن نشانه توسعه ‌‌نایافتگی. پس باید در دست‌یابی به آن بر اساس محاسبات عقلانی اقتصادی حرکت کنیم، یعنی به گونه‌ای که با کمترین هزینه، بیشترین منافع را برای ملتمان به ارمغان آوریم. و اگر ـ به درست یا غلط ـ دست‌یابی به آن را به آرمانی برای نسل کنونی تبدیل کرده‌‌ایم، روش ما در این مسئله، نباید باعث ضایع شدن منافع نسل‌‌های آینده شود.
گرچه انرژی اتمی «حق مسلم» ماست و البته دست‌یابی به و استفاده از آن می‌‌تواند ارزشمند باشد، اما نه به بهای از دست دادن «حقوق مسلم» دیگر. حفاظت از منابع نفتی هم برای نسل کنونی و هم برای نسل‌‌های آینده نیز حق مسلم مردم است. اگر دست‌‌یابی به انرژی هسته ای در کوتاه مدت منجر به از دست‌‌رفتن حقوق مسلم بلندمدت نسل جاری و نسل‌‌های آینده شود، این جز نابودکردن حقوق مسلم ما نخواهد بود.
به کار گیری انرژی هسته‌‌ای برای تولید انرژی، حداقل در وضعیت کنونی علم و فناوری در جامعه ما، در بهترین حالت می‌‌تواند تولید برقی به اندازه نصف سد کارون سه داشته باشد. اما ممکن است سیاست ما در دست‌‌یابی به انرژی هسته‌‌ای موجب از دست‌‌رفتن منافع نفتی چند نسل آینده ما شود.
از زمان کشف نفت در ایران تاکنون، در هیچ دوره‌‌ای نیاز ما به درآمدهای با ثبات نفت به حدی نبوده است که در سه دهه آینده به آن نیازمندیم و شاید هیچ تحولی در حوزه نفت، برای اقتصاد ایران، پرهزینه‌‌تر و ویران‌گرتر از افزایش شدید و یکباره‌ قیمت نفت نبوده است. افزایش شدید قیمت نفت موجب تغییر الگوی تولید و مصرف انرژی جهانی می‌شود و اگر در بلندمدت ادامه یابد، موجب می‌شود تحول در الگوی انرژی جهانی که به طور طبیعی در طول حداقل  نیم قرن رخ می‌داد تنها در طول یک دهه یا اندکی بیشتر رخ دهد. و این به معنی آن است که دنیا صبر نخواهد کرد تا نفت تمام شود بلکه پیش از پایان نفت با تغییر الگوی تولید و مصرف انرژی، از نفت ما بی نیاز خواهد شد.
در واقع ما خودمان نباید به دست خودمان به شرایطی دامن بزنیم که نفتمان به زودی بی‌‌ارزش شود و پس از یک دوره کوتاه فروش نفت با قیمت‌‌های شدیداً بالا، وارد دوره‌‌ای از سقوط قیمت نسبی و کاهش شدید درآمد نفت شویم. اگر روزگاری نگران این بودیم که ذخایر نفت در پنجاه سال آینده پایان می‌‌یابد، امروز باید نگران آن باشیم که با بازی‌‌ای که غرب شروع‌‌ کرده است و ما هم با افتخار در آن شرکت کرده‌‌ایم، جهان به سویی خواهد رفت که احتمالاً در یک دهه آینده، نفت با انرژی‌های نو و پاک جایگزین خواهد شد و ما دیگر برای گذار از بحران‌های در پیش‌‌رو نمی‌‌توانیم از درآمد نفت استمداد جوییم.
بنابراین اکنون باید مراقب باشیم که به گونه‌ای سیاست‌ورزی نکنیم که به شوق افزایش درآمد نفت امروز، در آینده نه چندان دور درآمد نفت را از دست بدهیم و آنگاه به دامن بحران‌های زنجیره‌ای اجتماعی و اقتصادی گرفتار شویم.
غرب نوعی بازی «خودآچمزی» را با ایران دنبال می‌کند. غرب ظاهراً خود را ناتوان از کنترل ایران برای توقف غنی‌سازی نشان می‌دهد ولی باطناً به گونه‌ای رفتار می‌کند که ایران مسأله غنی‌سازی را به صورت «کج‌دار و مریز» دنبال کند. بازی ایران و غرب اکنون در وضعیت «تعادل ناش» قرار دارد و این بهترین وضعیت برای غرب است. غرب این بازی را در انداخته است تا اهداف تاریخی و بزرگی را که خود به تنهایی و به سادگی نمی‌تواند آنها را محقق سازد، از طریق این بازی محقق سازد.
غرب با مشکلات، بحرانهای محتمل و بیماری‌های ساختاری متعددی روبه‌روست که راه حل دورن‌زایی برای درمان آنها ندارد. بنابراین در صورتی که بخواهد پیش از فرا رسیدن قطعی بحران‌ها، از وقوع آنها پیش‌گیری کند، چاره‌ای ندارد که دست به یک «جراحی بزرگ» بزند.
غرب اکنون دقیقاً در دامنه‌ای از منحنی عمر خود قرار گرفته است که دوران کهولت محسوب می‌شود. اجرای یک سیاست فشار بزرگ می‌تواند سیستم غرب را به سطح بالاتری از منحنی عمر سیستم منتقل کند. ایجاد یک فشار بزرگ تنها از طریق عاملی ممکن است که در همه اجزای سیستم رسوخ کند. از آن جا که هیچ بخشی از یک نظام اقتصادی و سیاسی نیست که انرژی مصرف نکند، انرژی بهترین  ابزار برای تحمیل یک فشار بزرگ است. بنابراین افزایش مدیریت شده قیمت نفت، بهترین ابزار برای تحمیل یک فشار بزرگ به نظام سیاسی و اقتصادی غرب است.
غرب با این راهبرد به چند دستاورد مهم دست می‌‌یابد:
- نخست این که احتمال ایجاد یک بحران نفتی در دهه دوم و سوم قرن بیست و یکم را منتفی می‌‌کند. چرا که با جایگزین شدن انرژی‌‌های نو به جای انرژیهای فسیلی، عملاً نفت نقش خود را به عنوان «خون اقتصاد غرب» از دست می‌‌دهد.

- دوم اینکه با کاهش اهمیت نفت در مصرف جهانی انرژی و جایگزین و فراگیرشدن سریع و زودهنگام مصرف انرژی‌های نو، منبع اصلی آلودگی و تخریب جو حذف می‌شود.

- - سومین دستاورد مهم غرب این خواهد بود که برای همیشه خود را از وابستگی به منطقه پر تنش، پرهزینه و غیرقابل پیش‌بینی خاورمیانه رها می‌کند.

- چهارمین دستاورد این تحول این خواهد بود که خاورمیانه‌ی اسلامی قدرت و ثروت اقتصادی خود را از دست می‌دهد و دیگر مانند گذشته نمی‌توانند در صحنه جهانی نقش‌آفرینی کند.

- پنجمین و مهم‌ترین دستاورد حاصل از افزایش قیمت نفت نیز ایجاد زمینه برای جهش در کارایی و  بهره وری بنگاه‌های غربی است. فشار ناشی از افزایش قیمت نفت همه صنایع را به بازنگری در سازماندهی تولید و ارتقای فناوری‌های خود وا می‌دارد. چنین کاری هم سرمایه‌گذاری عظیمی در تحقیق و توسعه می‌طلبد و هم نیازمند ارتقای نیروی انسانی بنگاه‌هاست. هنگامی که این جهش به صورت فراگیر در کل سیستم انجام شود، سیستم به یک منحنی عمر بالاتر جهش می‌کند. در واقع فشار ناشی از افزایش قیمت نفت برای اقتصاد غرب، همانند فشار ناشی از فعالیت ورزشی برای بدن است که تمامی عضلات و سلول‌های آن به تحرک بیشتر وا داشته می‌شوند و توانایی‌شان افزایش می‌یابد.

ارسال نظر