در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۶۲۵۰
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۸
نقد بلخاری از وضعیت اندیشه ورزی در ایران
نظریه پردازی صرف، ایده های عظیمی در بطن خود می پروراند اما اگر به عمل پیوند نیابد عقیم و سترون خواهد بود. فرهنگی که فاقد اجزای صحیح یا تمامی اجزا باشد خواه ناخواه تاثیر و حضور خود را از دست خواهد داد.

«دلایل افول فلسفه در ایران» و فاصله گرفتن آن از روزگار اوج خود، پرونده ای بود که چندی پیش گروه راهبرد خبرگزاری دانا به آن پرداخت. خبرگزاری مهر در گفت وگویی با دکتر حسن بلخاری این موضوع را بررسی کرده است که با اندکی تلخیص باز نشر می شود. دکتر بلخاری با بیان اینکه فلسفه ذات و جوهر فرهنگ محسوب می‌شود، فلسفه و فرهنگ را مکمل یکدیگر دانست و گفت: فلسفه اجازه می‌دهد عقل در عرصه فرهنگ حضوری پایا و موثر داشته باشد. حضوری که سلامت فرهنگ را تضمین کرده و به ویژه عامل پویایی آن به شمار می‌آید.

دانشیار گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران با بیان اینکه تعریف فرهنگ در ایران متفاوت از دیگر قلمروها نیست درباره مفهوم فرهنگ گفت: فرهنگ مجموعه کاملی است از ایده ها، عقیده ها، آرمانها و نیز شیوه ها و سلوکی که انسانها برای زیست مادی و معنوی خود برگزیده و بر بنیاد آن زندگی می کنند. گرچه قدرت رسانه ها و سرعت تحولات در جهان تکنیکال امروز، جهان ایده ها و مفاهیم را نیز به نوعی سیالیت و دچار فقدان ثبات و قرار ساخته، اما به هرحال همچنان فرهنگ مجموعه همان مولفه هایی است و در همه جا همین معنا را دارد.
 
فرهنگ ها یا منبع وحیانی دارند یا بشری
وی افزود: جایگاه، نوع تاثیرگذاری و مهمتر از آن، مبانی موثر در ظهور آن مولفه ها در جوامع مختلف متفاوت است. به عنوان مثال در برخی جوامع وحی که یک منبع فرابشری است موثر در ساختار و مفاهیم جاری در بطن ایده ها و عقاید است و در برخی جوامع خود بشر چنین ویژگی دارد و این بدین دلیل است که در باب منابع فرهنگ، حصری وجود دارد که همان وحیانیت و بشریت است. فرهنگ ها یا منبع وحیانی دارند یا بشری. امر سومی وجود ندارد.

وی ادامه داد: تنها ایده سومی وجود دارد که مبانی و اصول را با ایمان به آسمان، از آسمان می گیرد و در عین حال به دستاوردهای فکری و عقلی بشر اعتماد می کند. در این صورت مفهوم حاصل، فرهنگ جامع و کاملی است که می بایست آرمان تمامی جوامع باشد. انسان هرچه می خواهد آزمون و خطا کند، عرصه زمان برای او باز است اما روزی ناگزیر است اعتراف کند بدون تکیه بر آسمان و اعتماد به زمین، فرهنگ متعالی شکل نمی گیرد.

فلسفه از ابداعات متعالی انسان است
رییس کرسی هنر در هیات حمایت از کرسی های نظریه پردازی درباره نسبت فرهنگ با تفکر فلسفی گفت: فلسفه به عنوان امکان اندیشیدن بشر، جوهر فرهنگ است. اندیشیدنی که هم در گزاره های آسمانی و مافوق بشری تامل می کند و هم در دستاوردهای نبوغ انسانی. فلسفه از ابداعات شگفت و شگرف و متعالی انسان است. دستگاهی فکری که هم نوع نگاه به هستی را پیشنهاد می دهد، هم رسیدن به اصولی متقن در درک و فهم هستی و هم تدوین قضایایی در صورت بندی هستی را. فلسفه قلمرویی است که عقل در بستر آن به کمال می رسد و البته خود فلسفه نیز به قدرت آن بالغ می شود و به همین دلیل ذات و جوهر فرهنگ محسوب می شود. فلسفه اجازه می دهد عقل در عرصه فرهنگ حضوری پایا و موثر داشته باشد. حضوری که سلامت فرهنگ را تضمین کرده و به ویژه عامل پویایی آن به شمار می آید. عرصه فرهنگ متکثر است، هرچه عقل در این عرصه ها حضور بیشتری داشته باشد این قلمروها به مفهوم ذاتی فرهنگ نزدیکتر می شوند.
بلخاری در پاسخ به این سوال که در چه زمینه های فرهنگی شاهد رشد تفکرات فلسفی هستیم، این طور پاسخ داد: در ایران فلسفه همچنان دانشی لوکس محسوب می شود و این موضوع باز می گردد به زبان صعب و سخت فلسفه و به قلمروهایی که بیشتر شیفته محسوسات هستند تا معقولات. لابد به این دلیل که محسوسات سهل الدرک تر و سهل الوصول ترند. از این رو دقیقا نمی توان گفت در چه زمینه های فرهنگی شاهد رشد تفکرات فلسفی هستیم لکن این امید و انتظار را داریم که تمامی عرصه های فرهنگی به مبانی و بنیان های نظری زمینه مورد عمل خویش بیاندیشند. بدین صورت طرق رسیدن به اهداف درست تر و نتایج حاصله کاملتر و بهتر خواهد بود.
 
نظریه پردازی صرف سترون است
عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره اینکه چرا فرهنگ جامعه ما نتوانسته است شکوه فلسفی دوران گذشته خود را به زمان حال منتقل کند، گفت: اول اینکه زبان نظری– عملی فرهنگ ما که در قرون سوم، چهارم و پنجم در اوج بود پس از مدتی به یک زبان نظری صرف تبدیل شد. این تبدیل، توانایی فرهنگ را در تحول و نیز انتقال دستاوردهای خود به آینده، در بستر تلائم میان ایده و عمل یا نظر و تجربه تقلیل داد. نظریه پردازیِ صرف، ایده های عظیمی در بطن خود می پروراند اما اگر به عمل پیوند نیابد عقیم و سترون خواهد بود. اگر ایده ها در عمل محک نخورند یا توانایی خود را در تصرف و تسخیر نشان ندهند صرفا تاریخ اندیشه را می سازند نه تاریخ «فرهنگ» که وابسته به تلائم دو سویه نظر و عمل است. دستاوردهای تکنیکی یک جامعه قطعا جزیی از مفهوم کلی فرهنگ آن جامعه خواهد بود. بنابر این فرهنگی که فاقد اجزای صحیح یا تمامی اجزا باشد خواه ناخواه تاثیر و حضور خود را از دست خواهد داد. اگر این نبود موج بزرگ تقلید از غرب و تلاش برخی برای تئوریزه کردن آن در مشروطیت، رخ نمی داد.

وی ادامه داد: دوم این که آثار مادی با شکوه مان که خود دستاورد شکوه نظری اعتقاداتمان بود در قلمرو نظریه پردازی به قوانین تبدیل نشد. عقل و علم ضامن بقای دستاوردهای بشر هستند، اما این هنگامی است که این دستاوردها در قالب نظریه هایی تدوین شده و بمانند. آیا فرهنگ ما به عنوان مثال در معماری که یکی از اجزای ذاتی فرهنگ است نظریه های ماندگار دارد؟ قطعا نظریه هایی بوده ورنه مکتب عظیم اصفهان که تکیه بر مکاتب پیش از خود چون تیموری دارد ظاهر نمی شد اما این نظریه ها به عنوان مهارتها و استعدادهای فردی و نبوغ شخصی معماران، مهندسان، بنایان و هنرمندان مطرح بود و نه دستورالعمل ها و قوانین. به عبارتی نظریه ها بیشتر در استعدادها ظهور می کرد تا صورت نظری یافتن این استعدادها. همین موضوع باعث عدم انتقال تجارب عظیم فنی و عملی به نسلهای بعدی شد.

مسوولان و متفکران در عرصه عقلانیت مسوولند
بلخاری راهکارهای لازم برای رسیدن به شکوه فلسفی گذشته در جهان امروز را باز خوانی تاریخ گذشته با رویکردی مبتنی بر فلسفه تاریخ دانست و گفت: رویکردی که تمام تحولات تاریخی را با نظری فلسفی مورد تحلیل و موشکافی قرار می دهد. نقطه ضعف ها را آشکار و نقاط قوت را بر ملا می سازد و مهمتر اینکه راه های تقویت قوت ها و غلبه بر ضعف ها را بیان می کند. همچنین توجه به دستاوردهایی که بشر امروز بدان دست یافته است راهکار موثری برای کسب دوباره آن شکوه فلسفی است. اعتماد به آنچه حاصل عقلانیت بشر است و استفاده از آن برای رشد و تعالی. مسوولان و متفکران، هر دو، در این عرصه مسوولند. کارگزارانی که وظیفه تمهید فضا و امکانات برای تأمل فلسفی در این عرصه را دارند و متفکرانی که باید در این عرصه نظریه پردازی کنند هر دو مسئولیت مهمی بر عهده دارند.
 
عضو هیات علمی دانشگاه تهران اعتماد به عقل و وحی را از بزرگترین سرمایه ها و نقاط قوت فلسفی جامعه ایران عنوان کرد و گفت: حضور توامان هر دو و مهمتر از آن حضور در عرصه های تصمیم گیری کلان فرهنگی کشور یک ضرورت مطلق است. از سوی دیگر شکاف میان نظر و عمل که مدتهاست گریبانگیر فرهنگ ما شده است و نیز عدم توجه به تجربه ها و دستاوردهای تجربی گسست میان نظر و عمل که دو بال اصلی فرهنگ هستند را برای ما به ارمغان آورده که البته نتیجه ای جز ضعف و فتوری فرهنگ نخواهد داشت. غافل از این که در قرآن گاه از تجربه به عنوان یکی از طرق رسیدن به یقین و اطمینان سخن گفته شده است. داستان «او لم تومن قال بلی و لکن لیطمئن قلبی » ابراهیم را در داستان احیای مردگان و کشتن پرندگان و بر کوه نهادن آنها گواه بر این موضوع است.
ارسال نظر