در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
تعداد نظرات: ۴ نظر
کد خبر: ۱۱۵۷۷۹۰
تعداد نظرات: ۴ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۶
کارشناس آموزش ابتدایی در گفت و گو با خبرگزاری دانا مطرح کرد:
یک کارشناس آموزشی معتقد است، استفاده از بسته های آموزش خواندن و نوشتن پیش از مدرسه کاری غیر حرفه ای است و یادگیری کودک از طریق آن عمیق کامل نیست. هرچند در سال های اخیر، به دلیل کم کاری در بخش های مختلف مثل تربیت معلم و نیز تالیف کتب درسی، در آموزش و پرورش رسمی ایران، ضعف های جدی به وجود آمده است.

به گزارش خبرنگار گروه آموزش خبرگزاری دانا (دانا خبر)، مدتی است، تلویزیون ایران و شبکه های ماهواره ای، پر از تبلیغات رنگارنگ بسته های آموزشی است که از 6 ماهگی به کودکان خواندن و نوشتن یاد می دهد. میزان بازده این بسته ها و لزوم استفاده از آن ها را در گفت و گو با یک کارشناس آموزش ابتدایی بررسی کردیم. سخن به درازا کشید و البته مثل همیشه به کاستی های آموزش و پرورش ایران. ناهید بریلی، کارشناس تالیف و نیز معلم با سابقه کلاس اول دبستان است.

خانم بریلی، نظر شما درباره بسته های آموزشی خواندن و نوشتن که این روزها بسیار تبلیغ می شود چیست؟ اصلا می خواهم بدانم متد آموزشی آن ها چیست؟

این بسته ها حروف الفبا را بر اساس حافظه بصری به بچه ها یاد می دهند. یادگیری متن و مفهوم در این نوع آموزش حضوری ندارد. روش آموزشی آن ها، «کلی» و یا به عبارتی «گلوبال» است. بر این اساس که برای یاد دادن یک کلمه، یک کارت می نویسند. این کارت باید حداقل 15 بار به کودک نشان داده شود تا از طریق تداعی همزمانی، بتواند تصویر را با نوشته ارتباط دهد.

در تبلیغات هم دیده اید که مثلا مادر به کودک می گوید: «این چیه». بچه بعد از چند بار دیدن تصویر می گوید: «آب» در این شرایط بچه مفهوم کلمه را یاد نگرفته بلکه شکل آن را از حفظ کرده است. این یادگیری کامل و واقعی نیست. البته روش های مختلفی برای آموزش زبان فارسی وجود دارد.

از سوی دیگر، در این روش کودک زبان را به صورت محاوره ای یاد می گیرد و نه رسمی. بنابراین یادگیری عمیق اتفاق نمی افتد. ضمن این که ذهن کودک ظرفی دارد که باید توسط معلم و با متد ویژه از آن استفاده شود. روان خوانی، درک مفهوم جمله و استدلال چیزهایی است که در روش آموزش تصویری مغفول می ماند.

دلیل استقبال مردم از این کالا ها را چه می دانید؟ چرا والدین عجله دارند که بچه هایشان زودتر از مدرسه، با سواد شوند؟

بچه ها تحت تاثیر نگرش پدر و مادر ها هستند. والدینی که تحصیل کرده هستند معمولا مشغله های زیادی دارند. برای همین به سراغ این طور کالاها می روند یا امکان یادگیری مهارت های درسی را پیش از مدرسه از طریق کلاس های رنگارنگ برای بچه های خود فراهم می کنند. در مقابل این ها والدینی هم هستند که فکر می کنند اگر زودتر مهارت هایی مثل خواندن و نوشتن را به بچه های خود یاد ندهند بچه هایشان عقب می مانند. بعد از آن هم که مسابقه فرستادن بچه ها به مدارس خوب است و این طور چیزها.

من یاد دادن حروف و اعداد را پیش از دبستان توصیه نمی کنم. خیلی از کارشناسان دیگر هم با آن مخالف هستند. به عنوان کسی که سال ها سابقه تدریس در کلاس اول را داشتم به شما می گویم که از آن جایی که این آموزش ها یکدست و همگانی نیست، معلم را در مدرسه با اختلاف سطح میان دانش آموزان مواجه می کند. آن وقت میزان یادگیری بچه ها یکسان نیست و بچه در کلاس دچار مشکل می شوند.

یعنی می فرمایید، والدین قبل از مدرسه اصلا چیزی به بچه ها یاد ندهند؟

همان طور که گفتم یادگیری به روش های کلی به هیچ وجه عمیق و کامل نیست. اما ما یک سری مفاهیم پیش نیاز داریم که لازم است پیش از مدرسه به بچه آموزش داده شود.مثل کمتر و بیشتر و نیز اعداد و نسبت افراد در خانواده. از آن جایی که مهدهای کودک، زیر نظر بهزیستی هستند اسلوب های آموزش و پرورش و روش های کارشناسانه آموزش در آن ها استفاده نمی شود. مربی ها هم برای آموختن به بچه ها، آموزش آکادمیک ندیده اند. بنابراین، این موضوعات از طریق والدین پیگیری می شود. به طور معمول یک کودک تا سن مدرسه این چیزها را باید یاد گرفته باشد. ولی این یادگیری باید آرام و پله به پله باشد تا کودک آن را حس نکند وگرنه خسته می شود.

مثلا به طور معمول برای این که بچه درست دیکته بنویسد واژه ای مثل «بوده است» را غلط تلفظ می کنند یعنی حرف «اِ» آخر بوده را «ه» تلفظ می کنند. در مدرسه برای والدین کلاس می گذارند و به آن ها یاد می دهند که درست تلفظ کنند. نتیجه این آموزش های غلط و غیر تخصصی است که باعث شده حتی گوینده اخبار ما، «بوده است» را غلط تلفظ کند.

اما موضوع این است که در حال حاضر، از روش های آموزش زبان در مدارس هم ایرادات زیادی گرفته می شود.

در روش سنتی، کل حروف را یکجا به دانش آموز یاد می دادند و به مرور از آن استفاده می کردند. باید تاکید کنم که زبان فارسی یک زبان فونتیک است. بسیاری از ترکیب های آن قراردادی است بنابراین یک سری از حروف و واژه ها را می توانیم به صورت تصویری یاد بدهیم و تعداد دیگری را نمی توانیم. مثلا، «روشن» یک واژه استثنا است. یعنی همان طور که نوشته می شود خوانده نمی شود. بنابراین روش کلی و یا تصویری برای یاد دادن آن مناسب است.

اما، بسیاری دیگر از لغات را می توان به ترتیب و به مرور یاد گرفت. مثل «آب» و «بابا». برای این واژه ها روش جزئی خیلی بهتر جواب می دهد.

اما باید در نظر داشته باشید که برای آموزش کامل زبان، لازم است حتما از ترکیب روش کلی و جزیی استفاده کرد. در زبان فارسی، ما به روش جبار باغچه بان، یعنی روش کلی، تصویری یا همان بخش بخش کردن به بچه ها آموزش می دادیم. در حالی که در روشی که چند سالی است مرسوم شده و نتیجه آن کتاب «بخوانیم و بنویسیم» است، اول کلمه یاد می دهند و بعد آن را بخش بخش کرده و به آن طریق نیز یاد می گیرد.

بنابراین به گمان شما، کتاب های «بخوانیم و بنویسیم» مشکل آموزش زبان فارسی را در کشور ما حل کرد؟

نه، واقعا این کتاب های تازه مشکلی را حل نکرد. زیرا آموزش زبان به صورت علمی برمبنای چهار مرحله است که باید ترتیب آن ها حفظ شود. این مراحل، گوش دادن+ گفتن+ خواندن+ نوشتن است.

درکتاب مدارس ما، همه چیز از آخر، یعنی نوشتن آغاز می شود. نخستین مهارت «گوش دادن» است. یعنی این که به بچه یاد بدهیم چطور آن چیزی را که می شنود، گوش کند. گوش دادن یک مهارت است و باید او را تربیت کنیم که خوب گوش کند. این چیزی است که باید از کودکی تا دانشگاه به دانش آموز یاد داد. اول از حالت معمولی آغاز می شود و بعد می رسد به گوش دادن تحلیلی. می بینیم که در مناظره های سیاسی هم این مهارت گوش دادن برای پاسخ مناسب پیدا کردن خودش یک مهارت اساسی است.

در مرحله بعد، «گفتن» قرار دارد. بچه قبل از خواندن باید فرصت بیان درست کلمات را هم پیدا کند و بتواند جمله را کامل و درست ادا کند.

بعد از آن بچه به مرور با صورت های زبانی و قراردادها آشنا می شود و می تواند بخواند. آشنایی با خط، گرافیک، رنگ ها و نیز علایم راهنمایی و رانندگی از این دست است. بعد از آن بچه می نویسد. یعنی وقتی واژه را به او می گویند، فکر می کند، صورت آن را به ذهن می آورد و روی کاغذ می نویسد. ابتدا همه چیز آموزش است. یعنی دیکته های کوتاه گفته می شود. بعد از آن، به مرور به این روند سرعت می دهد و نوشتن دیکته تبدیل به مهارت می شود.

این ایرادها را چگونه باید رفع کرد؟

طبق مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، هر کتاب تازه ای باید سه سال به صورت پایلوت اجرا شود. اما در مورد کتاب های تازه هیچ طرح آزمایشی را شاهد نبودیم. اشکال کار زمانی مشخص می شود که کتاب برود و در مدارسی آموزش داده شود. به طور معمول باید در هر استان دو مدرسه دخترانه و پسرانه از این کتاب ها استفاده می کردند، و ایرادات آن رفع می شد و سپس وارد برنامه درسی می شد. اما تغییر شتابزده مانع این موضوع شد. معلم ها آموزش لازم را برای یاددادن این کتاب ها ندیدند.

از طرف دیگر، ظرفیت کلاس محدود به 25 تا 30 نفر است. بچه در این محیط است که فرصت بیان پیدا می کند و مهارت های خود را افزایش می دهد. این در حالی است که در برخی مدارس ما 35 دانش آموز حضور دارند یا حتی در مناطق مرزی دانش آموزان چند مقطع در یک کلاس درس می خوانند.

به دلیل همین عجله های بی مورد، مشکلات نظام تازه و کتاب های تازه در آن ماند. از سوی دیگر، آمدند 5شنبه ها را تعطیل کردند. برخی مدارس دو شیفته شد و به همین دلیل، بچه ها مفاهیم را در حال حاضر کنسرو شده تحویل می گیرند. مشکلات کتاب ریاضی خیلی زیاد تر از آن است که به آن بی توجه باشیم. به خصوص در مقاطع، اول، دوم و ششم. به عنوان مثال ریاضی اول سودوکو دارد که اصلا برای بسیاری از بچه ها قابل حل نیست. در کتاب ریاضی سوم هم که امسال منتشر می شود،کسر بزرگ تر از واحد آموزش می دهند که مناسب کودک در آن سن و سال نیست. حالا اوضاع درس علوم بهتر است.

ولی خب استدلال می کنند بچه های این دوره باهوش تر شده اند.

آیا بچه های لب مرز و دانش آموزان مناطق محروم هم باهوش تر شده اند؟ آن ها از آموزش محروم بوده اند. در گروه تالیف کتاب درسی باید از مشورت معلم ها و روانشناسان کودک کمک گرفته شود. متاسفانه مولفان استاد دانشگاه هستند و تجربه ای در تدریس دروس ندارند.

درباره معلمان هم بفرمایید. می گویند معلم ها مهارت لازم برای تدریس را ندارند. این موضوع از کجا ناشی می شود؟ این ها با معلمان قدیم چه فرقی دارند؟

معلم ها زحمت زیادی می کشند. تلاش آن ها را نمی خواهم نادیده بگیرم ولی در سال های قبل ما تربیت معلم داشتیم. این دانشگاه چند سالی است که در تهران اصلا ورودی ندارد. معلمان قدیمی هم که بازنشسته شده اند. این خلا چند ساله چگونه باید پر شود. اصلا آیا معلمانی که این چند سال استخدام می شوند مهارت لازم برای آموزش مباحث ریاضی و فارسی و دیگر مفاهیم درسی را دارند؟ روش آن ها چیست؟

خب، دانشگاه فرهنگیان برای همین آمده است که درس دادن را به معلمان یاد بدهد.

این دانشگاه تازه می خواهد دانشجو بگیرد. تا خروجی آن مشحص شود، بچه هایی که به مدرسه می روند تکلیفشان چیست؟ آن ها باید صبر کنند تا معلمان تازه فارغ التحصیل شوند؟ متاسفانه معلمان ابتدایی ما واقعا الان توی آموزش ریاضی به بچه ها مشکل اساسی دارند. و بعد هم می بینیم که برای رفع این کاستی بازار پر از کتاب های کمک آموزشی شده و هر کسی هرطور دلش می خواهد به بچه ها درس می دهد.

نیروهای قدیمی و کارشناسان آموزشی زیادی وجود دارند که سال هاست دارند در این زمینه به مسوولان و مولفان تذکر می دهند اما متاسفانه می گویند که شما اشتباه می کنید و کارشناسان و معلمان صاحب نظر را طرد کرده اند.

گفت و گو: الناز اسکندری
ارسال نظر
نظرات بینندگان
رحمانی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳ آذر ۱۳۹۲ - ۲۰:۵۲
0
1
از مطالعه متن خیلی چیزها برایم روشن شد من امسال مدرسه غیر انتفاعی تاسیس کردم اولیا از ما گله مند هستند که جرا حروف الفبا واعداد را کار نمی کنید فلان مهد یا مدرسه دولتی همه را کار می کنند این مسئله مرا وا داشت تا به اینترنت مراجعه نمایم
asra
Iran (Islamic Republic of)
۲۵ آذر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۹
1
0
در کل عااااااااااااااااااااااااااااالی نبود
مادر
Iran (Islamic Republic of)
۰۹ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۵
2
0
در سالهای اخیر آموزش و پرورش بجای تاکید بر آموزش بچه ها به فکر افزایش تعطیلات و کسب درآمد از طریق تدریس خصوصی هستند. برخی معلمان به گفته خودشان طوری در کلاس تدریس می کنند که بچه ها به معلم خصوصی نیاز داشته باشند. در جامعه ای که ثروت اندوزی از هر طریقی اولویت شود دیگر وجدان کاری جایی ندارد
مادر
Iran (Islamic Republic of)
۰۹ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۶
2
0
در سالهای اخیر آموزش و پرورش بجای تاکید بر آموزش بچه ها به فکر افزایش تعطیلات و کسب درآمد از طریق تدریس خصوصی هستند. برخی معلمان به گفته خودشان طوری در کلاس تدریس می کنند که بچه ها به معلم خصوصی نیاز داشته باشند. در جامعه ای که ثروت اندوزی از هر طریقی اولویت شود دیگر وجدان کاری جایی ندارد