در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۸۶۵۴
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۱
به مناسبت روز ملی شعر و ادب فارسی؛
27 شهریور ماه مصادف است با روز ملی شعر و ادب فارسی. هرچند که این هنر ماندگار، با لحظه لحظه زندگی انسان ها و به ویژه ایرانیان، همنشین و همراه است اما نامگذاری روزی به نام شعر و ادب، تنها بهانه ای است برای پاس داشتن میراث گرانبهایی که از پیشینیان به ما رسیده است.
به گزارش گروه دانش خبرگزاری دانا (دانا خبر)، شعر فارسی به عنوان هنر اول ایرانیان از گذشته همواره مورد توجه بوده است تا آنجا که دانشمندان، فلاسفه ، منجمان، پزشکان و... بسیاری از معارف و علوم را به زبان شعر در اختیار جامعه قرار می دادند و این نشان از تاثیرگذاری و جایگاه والای این هنر در بین فارسی زبانان دارد.

اما اینکه شعر چیست و شعر خوب کدام است؟ پرسشی است که پاسخ واحدی برای آن وجود ندارد و بسیاری از شاعران و ادیبان و حکیمان از منظر خود ویژگی هایی برای شعر و شاعر بیان کرده اند. در ادامه نگاهی به آرا و نظرات تنی چند از صاحب نظران در ارتباط با ماهیت و کارکرد شعر می اندازیم.
   
خواجه نصیرالدین طوسی:

و نظر در وزن حقیقی به حسب ماهیت، تعلّق به علم موسیقی دارد و به حسب اصطلاح و تجربه تعلق به علم عروض دارد. و نظر منطقی خاص است به تخیّل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که به وجهی اقتضا تخیّل کند. پس شعر در عرف منطقی، کلام مخیل است و در عرف متاخران، کلام موزون مقفّی...اما قدما شعر، کلام مخیل را گفته‌اند و اگر چه موزون حقیقی نبوده است و اشعار یونانیان بعضی چنان بوده است و در دیگر لغت قدیم مانند عبری و سریانی و فرس هم وزن حقیقی اعتبار نکرده‌اند.

شمس قیس رازی:

بدان که شعر در اصل لغت، دانش است و ادراک معانی به حدس صايب و استدلال راست و از روی اصطلاح سخنی است اندیشیده، مرتب، معنوی، موزون، متکرر، متساوی، حروف آخر آن به یکدیگر ماننده.

کورش صفوی:

سقراط و افلاطون هردو شعر را نتیجه الهام می‌دانستند،اما ارسطو نخستین کسی بود که سعی کرد قواعدی برای ادب و شعر و آفرینش‏های ادبی کشف کند. «بر اساس تعاریف سنتی، «شعر کلامی است مخیل و موزون» و از دید آنها که حضور وزن را در شعر ضروری نمی‌دانند و اصل موزون بودن را از شعر حذف می‌کنند شعر،کلام مخیلی است که متضمن هنجارگریزی‌های شاعرانه است»، اما واقعیت این است که امروز دیگر نمی‌توان «شعر» را به درستی تعریف کرد تا جایی که شاعری چون احمد شاملو معتقد است: «نمی‌توان یک تعریف کلی از شعر به دست داد، تعریفی که بر اساس آن، اثیر الدین اخسیکتی و صائب تبریزی و عارف قزوینی و مهدی حمیدی و اخوان و نیما یوشیج یکجا شاعر شناخته شوند.»

ملک الشعرا بهار:

برای فهمیدن شعر خوب باید هویت شعر را تحلیل نمود. شعر نتیجه عواطف و انفعالات و احساسات رقیق یک انسان حساس متفکر است. شعر خوب آن چیزی است که از احساسات، عواطف و انفعالات و از حالات روحی صاحب خود، از فکر دقیق پر هیجان و نگاه گرم تحریک شده یک مغز پرجوش و یک خون پر حرارت حکایت کند.

و نیز در شعری می سراید:

شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریـــای عقل
شاعر آن افسونگری کاین طرفه مروارید سفت
صنعت و سجع و قوافی هست نظم و نیست شعر
ای بسا ناظم که نظمش نیست الا حرف مفت
شعر آن باشد که خیزد از دل و جوشد زلب
باز بر دل ها نشیند هر کجا گوشی شنفت
ای بسا شاعر که او در عمر خود نظمی نساخت
وی بسا ناظم که او در عمر خود شعری نگفت

نیما یوشیج:

مایه اصلی اشعار من، رنج من است. به عقیده من، گوینده واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود شعر می گویم. فرم و کلمات و وزن و قافیه در همه وقت برای من ابزارهایی بوده اند که مجبور به عوض کردن آنها بوده ام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.

پرویز ناتل خانلری:

شعر خوب، شعری است که حاوی معنی تازه زیبایی باشد و این معنی در مناسب ترین و زیباترین قالب بیان ریخته شده باشد. همین که معنی به قالب درآمد، طبعا تابع قیودی است. شرط اصلی در این قیود آن است که قواعد و حدود آنها برای شنونده قابل ادراک باشد. اگر کسی شعری بی وزن بگوید و معنی و مقصود را آنچنان که باید زیبا و دلکش و تمام جلوه بدهد، به گمان من بر کار او ایرادی نمی توان کرد.

مهدی اخوان ثالث:

شعر محصول بی‌تابی آدم است در لحظاتی که شعور نبوت بر او پرتو انداخته. حاصل بی‌تابی در لحظاتی که آدم در هاله‌ای از شعور نبوت قرار گرفته است. شاعر بی‌هیچ شک و شبهه طبعا و بالفطره باید به نوعی، دیوانه باشد و زندگی غیر معمول داشته باشد و این زندگی های احمقانه و عادی که غالبا ماها داریم، زندگی شعری نیست. باید همه‌ عمر، هستی، هوش، همت، همه‌ خان و مان و خلاصه تمامت بود و نبود وجود را داد.

عبدالحسین زرین کوب:

شعر دارای ماده و صورتی است.ماده ی آن معنا و مضمونی است که اساس آن را تشکیل می دهد و صورت آن وزن و آهنگی است که شعر را از انواع دیگر سخن جدا می سازد و ترکیب این دو را شعر می نامند.

سیاوش کسرایی:

شعر، كلام موزون و با محتواست . شعر بايد زيبا باشد ، موزون باشد ، آهنگ داشته باشد ، پيام داشته باشد ، پيام آن هم مثبت باشد ؛ كه اگر مثبت نباشد ديگر زيبا نيست . شعر ، هنر است ، و هنر يعنی زيبايی.

حسن هنرمندی:

شعر فریاد ضمیر آدمی است که به صدای بلند شنیده می شود. از میان همه هنرها که عرضه بازار می شود، شاعری، بی سودترین آنهاست و شاعر، وارسته از اندیشه سوداگرانه. شاید از همین روست که در سرزمین های شاعرخیز، این دسته از هنرمندان یعنی شاعران همتای پیامبران به شمار رفته اند.

محمدرضا شفیعی کدکنی:

شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت گوینده شعر با شعر خود عملی در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره عادی تمایزی احساس کند.

علیرضا طبایی:

شعر در این سرزمین، در کنار یا حاشیه زندگی راه نمی پوید، بل، با زندگی آمیخته و با آن یگانه شده است. من شعر را تفنن و بازی با واژه ها نمی دانم. به باور من، شعر، پاره ای از هستی و زندگی قوم و قبیله ای است که در این سرزمین از گذشته های دور تا امروز، زندگی کرده و به شکلی با حیات آنان آمیخته، با زبان و فرهنگ آنان عجین شده و بدل به شناسنامه فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی آنان گردیده است.
 
ارسال نظر