در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۹۶۵۷
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۶
امام موسی صدر در مقدمه ای بر کتاب «فاطمه الزهرا وتر فی غِمد» از ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) سخن به میان آورده است.
به گزارش گروه سبک زندگی خبرگزاری دانا (دانا خبر) و به نقل از خبرآنلاین، امام موسی صدر بر کتاب «فاطمه زهرا وتر فى غِمد» نوشته سلیمان کتانى، نویسنده مسیحی لبنانی که به بررسی شخصیت فاطمه زهرا پرداخته است، مقدمه ای نوشته است که بخش هایی از آن در زیر می آید:


حضرت فاطمه‏ ((در سال دوم هجرى با حضرت على‏( که بیست و سه سال داشت، ازدواج کرد. حضرت فاطمه در آن هنگام ده سال داشت. پیامبر تأکید کرد که انتخاب حضرت على از میان خواستگاران بسیار حضرت فاطمه، با توصیه ‏اى از عالم غیب و عدم رضایت فاطمه به غیر على بوده است با آن که زنان مدینه بسیار تلاش کردند تا فاطمه را از ازدواج با على‏(، به بهانه فقر آن حضرت و توجه او به جهاد در راه خدا و سختى زندگى‏ اش منصرف کنند، ولى وى از انتخاب خود دست نکشید.

فاطمه‏( هشت سال با على زندگى کرد. زندگى خوب این دو زبانزد و ایده ‏آل همگان شد و به صورت نمونه ای اعلا درآمد. فاطمه‏( فرزندانى چون حسن و حسین و زینب و ام‏ کلثوم را براى على به دنیا آورد.

 

ماجرای خواستگاری حضرت علی از حضرت فاطمه

حضرت على‏( مى‏ فرماید: نزد رسول خدا رفتم. آن حضرت وقتى مرا دید خندید و فرمود: «یا علی! چه شده است؟» خویشاوندیم را با آن حضرت و سابقه خود را در اسلام بیان کردم و از یاورى‏ ها و جهاده ایم با آن حضرت سخن گفتم. فرمود: «على راست مى‏ گویى، بلکه تو بهتر از آنى که خود گفتى.»
سپس عرض کردم: «اى رسول خدا، فاطمه‏( را همسر من قرار می دهی؟» فرمود: «پیش از تو کسان دیگرى نیز چنین درخواستى کرده بودند و من خواسته آنان را با فاطمه در میان گذاشته ام، اما در چهره او آثار نارضایتى مشاهده کردم. لختى درنگ کن تا باز گردم.»

پیامبر به نزد فاطمه رفت. فاطمه‏ بر پاى ایستاد و رداى پیامبر را برگرفت، نعلین از پاى آن حضرت به در آورد و براى وضو آب آورد و به دست خود، پیامبر را وضو داد و دو پاى آن حضرت را شست و آنگاه نشست. پیامبر به او فرمود: «فاطمه!» پاسخ داد: «بلى... بلى اى رسول خدا، کارى دارید؟» فرمود: «على پسر ابوطالب، کسى است که به مراتب خویشاوندى و فضل و اسلام او به نیکى آگاهى. من از پروردگارم درخواسته ‏ام که تو را به همسرى بهترین و محبوب‏ترین مخلوقش درآورد. اینک ازدواج با تو را پیشنهاد داده است. تو خود در این باره چه نظرى دارى؟» فاطمه‏ خاموش ماند، ولى رویش را برنگرداند. رسول خدا نیز در چهره او آثار ناخشنودى مشاهده نکرد. پس آن حضرت برخاست در حالى که مى‏فرمود: «اللّه اکبر، سکوت او قبول این پیشنهاد است.»
سپس جبرئیل به نزد محمد آمد و گفت: «اى محمد، او را به همسرى على بن ابیطالب درآور که خدا او را براى على و على را براى او پسندیده است.»

على گفت: سپس پیامبر فاطمه را به همسرى به من داد. پیش من آمد و دستم را گرفت و فرمود: «به نام خدا برخیز و بر برکت خدا بگو: ماشاء اللَّه لا حول و لا قوة الا باللَّه و توکّلت على اللَّه.» سپس دستم را گرفت و در کنار خود نشاند و آنگاه فرمود: «بار خدایا! این دو محبوب‏ترین مخلوقات در نزد من‏ هستند. پس تو هم این دو را دوست بدار و در نسل آنها برکت قرار ده و از جانب خودت نگاهبانى بر آنان بگمار. این دو و فرزندانشان را از شر شیطان مصون بدار.»


پرداخت مهریه و خرید جهیزیه

على زره خود را مهریه فاطمه‏( قرار داد و بهاى آن را صرف خرید اسباب و اثاثیه منزل کرد. وى مقدارى معطرات، یک پیراهن به هفت درهم، یک مقنعه به چهار درهم، یک تن‏پوش بلند سیاه خیبرى، تختى بافته شده از برگ هاى درخت خرما، دو بستر از کتان مصرى که میان یکى از آنها با برگ خرما و دیگرى با پشم گوسفند پر شده بود، پرده‏اى پشمین، یک حصیر، یک دستاس، ظرفى مسین، مشکى از پوست، کاسه ‏اى چوبین براى شیر و پاشیدن آب، یک ابریق، یک سبوى سبز و دو کوزه گلى تهیه و خریدارى کرد.

بدین ترتیب، کار خرید جهیزیه و پرداخت مهریه به انجام رسید. فاطمه‏ (به خانه على‏(، که تنها یک اتاق داشت و متعلق به ام سلمه همسر پیامبر بود، نقل مکان کرد. على بر بلندیى برآمد و فریاد زد: «به میهمانى فاطمه بشتابید. مردم همه به مجلس جشن ازدواج آن دو حاضر شدند و در شادى اهل بیت شرکت جستند.»

آغاز زندگی مشترک

فاطمه‏( زندگى تازه خود را در خانه على‏( آغاز کرد. کارهاى داخل خانه را رتق ‏و فتق مى‏ کرد. گندم ها را آسیاب مى‏ نمود و از آنها خمیر مى‏ ساخت و سپس نان مى ‏پخت. على نیز در کارهاى منزل او را یارى مى‏ کرد. گاهى به خانه مى‏ رفت و شیر مى‏ دوشید. هیزم جمع مى‏ کرد و از چاه آب مى‏ کشید.

رسول خدا روزى میان آنها به داورى نشست و کارهاى خانه را بین آن دو تقسیم نمود. مسئولیت کارهاى بیرون از خانه را به على سپرد و کارهاى داخل خانه را بر عهده فاطمه‏ گذاشت.

چندى بعد فاطمه‏( صاحب فرزندانى شد. خود به تربیت و پرورش آن ها همت گماشت و به کارهاى آنان رسیدگى کرد. آنچنان که این‏همه کار، نیز تنهایىِ او، سنگین مى‏ نمود. بنا به خواست شوهرش به خدمت رسول خدا رسید و از او خواست تا خدمتکارى براى کمک به آنها استخدام کند. اما پیامبر از پذیرش این خواسته عذر خواست و تنگدستى مردم و کثرت اصحاب صفه را، کسانى که نه سرپناه داشتند و نه غذاى کافى، به یاد وى آورد. پس از گذشت مدتى، با بهتر شدن وضع مسلمانان، پیامبر خواسته دخترش را اجابت کرد و خدمتکارى براى او فرستاد. کارهاى خانه میان فاطمه‏ (و خدمتکار، بدون هیچ تبعیضى، تقسیم شد. یک روز فاطمه‏ (به امور خانه مى‏ پرداخت و روز دیگر خدمتکار.
ارسال نظر