گزارش تصویری؛
به گزارش سرویس عکس خبرگزاری دانا(داناخبر)، کمتر از یک ماه بعد، اولین خودروی شرکت در دیترویت به یک دکتر فروخته شد. مدلهای تولیدی خودرو شرکت در ابتدا نام حروف الفبا انگلیسی را داشت و تا ۱۹ حرف تولید شد. پس از تولید خودروی مدل A ، در سال ۱۹۰۸ معروفترین و ماندگارترین مدل خودروی شرکت، یعنی مدل T به بازار آمد. این خودرو سیاه رنگ، ساده و ازنظر قیمت مناسب بود. یک سال بعد که بیش از ۱۰ هزار دستگاه از این مدل تولید شد قیمت خودرو از ۸۲۵ به ۳۶۰ دلار کاهش یافت. بهبود چشمگیر در کارایی تولید بویژه نصب و بهکارگیری اولین نوار نقاله خط مونتاژ در سال ۱۹۱۳ در شرکت دلیل اصلی این امر بود. در سال ۱۹۱۴، تعداد کارکنان شرکت ۱۳۰۰۰ نفر بود که ۳۰۰ هزار خودرو تولید می شد. در آن زمان بقیه ۲۹۹ خودروساز، با ۶۶۳۵۰ پرسنل تنها ۲۸۰۰۰۰ خودرو تولید می کردند. در سال ۱۹۱۸ نیمی از خودروهای آمریکا، مدل T فورد بود. سال ۱۹۲۲ شرکت بیش از یک میلیون خودرو مدل T تولید کرد که ۵۶ درصد تولید خودرو جهان بود. این مقدار در سالهای بعد به سالانه دومیلیون خودرو رسید. در سال ۱۹۲۰، فورد در هر دقیقه یک خودرو تولید می کرد. در فاصله ۲۰ سال از تولید مدل T ، بیش از ۱۵ میلیون دستگاه از آن به فروش رفت.
کاری که هنری فورد انجام داد، استفاده از نوار نقاله برای خط تولید و دستیابی به تولید انبوه خودرو از این طریق بود. درحقیقت بهکارگیری همین خط تولید انبوه توسط فورد بود که کاربرد عملی مدیریت علمی تیلور را که به محور تخصصگرایی و تقسیم کار استوار شده بود به نقطه اوج رساند.
گفته می شود که او ایده خط تولید را از مشاهداتی درکشتارگاه شیکاگو یاد گرفته بود.
نکته دیگری که در کار فورد وجود داشت و محور تفکر او محسوب می شد بهوجود آوردن استاندارد واحد درتولید قطعات خودرو ازطریق تأمین کنندگان مختلف بود. این همان چیزی است که امروزه نیز خودروسازان به آن تکیه و تأکید می کنند. فورد در بدو تأسیس تنها چهار تامین کننده داشت. با ورود خودروی مدل T و تولید انبوه آن، تعداد تأمین کنندگان به سرعت افزایش یافت و در دهه ۱۹۵۰ به ۶۰۰۰ رسید. درآن زمان اصطلاح ۶۰۰۰ شریک برای نامیدن این تأمینکنندگان ازسوی شرکت به کار برده می شد. گرچه روش تولید انبوه فورد با افزایش بهرهوری منجر به دستیابی شرکت به سودهای کلان شد اما مهارتها و شایستگیهای فردی از میان رفت و به جای آن تولید برپایه تقسیم بندیهای دقیق و جزیی کار با حدومرز کاملا مشخص مطرح گردید.
او معتقد بود که افراد باید همان کاری را انجام دهند که برای آن استخدام شده اند. کارگران باید بدون تفکر مشغول به یک کار ویژه تکراری شوند. بدین جهت از فورد به عنوان کسی یاد می شود که محیط کار را انسانیتزدایی (DE-HUMANIZE) کرد. البته آنچه هنری فورد با ماشینآلات انجام می داد، نوهاش هنری فورد دوم با نیروی کار عمل میکرد و بدین ترتیب به مرور زمان از خشکی و بیرحمی آن روش کاسته می شد.