در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۵۶۲۰
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۹
یک عکس؛ یک خاطره از شاهین دهه 60
یکی از مسایلی که صحبت از آن، به یک عادت بدل شده است، مظلومیت فوتبالیست های نسل سوخته (بازیکنان دهه 60) است. درحالی که در بین بازیکنان همان دوران نیز، مردان باتدبیر و آینده نگری بوده اند که در همان ایام، مسیر آینده خود را مشخص کردند.
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانا، تصویر زیر متعلق به تیم شاهین در دهه 60 است. با كمی دقت می‌توانید بسیاری از این بازیكنان كه حالا گرد پیری آرام‌آرام بر رویشان نشسته است را بشناسید.

 ایستاده از راست: مهدی دینورزاده، كریم باوی، جواد محمودی، مرتضی یكه، مجتبی محرمی، محمدحسین ضیائی.

نشسته از راست:
محمود پازوكی، ایرج سائلی، مصطفی اردستانی، امیر قلعه‌نوعی و احمد هادی.

یک تیم و چهار سرمربی

آنچه در این تصویر قابل ذكر است، نه قیافه‌های سه دهه قبل مجتبی محرمی و اردشیر (امیر) قلعه‌نوعی و نه ثابت ماندن شكل و شمایل «محمدحسن ضیائی» است. بلكه مهمتر از آن، سرنوشت زندگی ورزشی این بازیكنان است.

برخی مثل كریم باوی به سرعت ملی‌پوش شدند و به همان سرعت نیز خاموش شدند و برخی دیگر با پایان دوران بازیگری، دوران درخشش خود را آغاز كردند. آن هم در عرصه مربیگری. نیازی نیست بگوییم كدام یك در این بین موفق‌تر بوده‌اند!

شاید آن روزها كه مجتبی محرمی به پرسپولیس پیوست و هم در عرصه باشگاهی و هم در عرصه ملی قهرمان آسیا شد، كسی نمی‌توانست تصور كند كه چنین پایانی در انتظار زندگی ورزشی او باشد. از دست دادن شانس‌های بزرگ مادی و سرانجام انتقالی نافرجام و شكست خورده به باشگاه‌های قطری. چنین می‌شود كه مجتبی محرمی ستاره آن روزهای فوتبال ما، حالا باید شاکر باشد برای حضوری نه چندان تاثیرگذار در یک تیم لیگ برتری.

در مقابل اردشیر قلعه‌نوعی همان كسی است كه معتقد است اصل خود را فراموش نكرده است. اما از شیك‌پوشی زندگی تجملاتی هم بدش نمی‌آید. قلعه‌نوعی سالهاست كه در زمره موفق‌ترین و ثروتمندترین مربیان ایران به شمار می‌آید.

در این جمع مهدی دینورزاده و مرتضی یكه هم حضور دارند كه همچون ضیائی در زمره مربیان امروز فوتبال به شمار می‌آیند. آنچه جالب است، حضور 4 سرمربی در این جمع 11 نفری است. یك بیلان قابل‌قبول برای آخر و عاقبت فوتبالیست‌های این تیم.

به راستی آیا این عكس بهترین مثال نقض برای ادعای برخی از پیشكسوتان امروز فوتبال نیست؟ آنان كه دیروز به فكر آینده نبودند و حالا كه خود را در همان «آینده» می‌بینند، تازه می‌فهمند كه راه را اشتباه رفته‌اند؟ راستی در آن روزها كدام گروه از جامعه ما در شرایطی بهتر از فوتبالیست‌ها بوده‌اند؟ فوتبالیست‌های دهه شصتی ما در روزهایی از زندگی بهره می بردند كه بقیه اقشار جامعه، از كودك گرفته تا بزرگسال و از تحصیلكرده گرفته تا بی‌سواد، اگر حواشی‌های فوتبالیست‌ها را نداشتند، اما مسلماً با مشكلات امروز بسیاری از فوتبالیست‌ها درحال دست و پنجه نرم كردن بودند.

حكایت فوتبالیست‌های دهه شصتی، یادآور داستان معروف «مورچه و سلیمان» است. سلیمان نبی از مورچه‌ای پرسید: «غذای تو در سال چقدر است؟»
مورچه گفت: «سه دانه گندم»
پس سلیمان دستور داد مورچه را با سه دانه گندم و مقداری آب در محلی سربسته قرار دهند. یك سال گذشت و وقتی درب آن ظرف را برداشتند، سلیمان دید كه تنها 1.5 دانه گندم خورده شده است. دلیلش را از مورچه پرسید و مورچه گفت: ترسیدم كه پس از یك سال فراموش كنی و به سراغم نیایی. پس در غذا خوردن امساك كردم و این تدبیر من بود. زیرا تدبیر نیمی از زندگانی است!

اما بسیاری از فوتبالیست‌های دهه شصتی آن «نیمه زندگی» را فراموش كرده بودند.




ارسال نظر