در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۱۶۲۱۸
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۱
اتفاقی نادر در حوزه نشر
آنچه در این کتاب منعکس شده، حاصل تجربیات جناب آقای محسن کاشانی، در دبیرستان نیکان است. نگاشتن تجربه‌هایی که سینه به سینه منتقل و در هرمرحله از انتقال، به نیّت‌های صادق و در دل‌های پاک، شست‌وشو شده است، به یافتن دانش زلالی از مدرسه‌داری منجر می‌گردد که برای همه‌ی کسانی که دل در گروِ تربیت نسلی متعهّد و مسؤول دارند، توشه‌ی راه می‌تواند بود.

در فرهنگ اصیل ما، وظیفه‌ی مهمّ تربیت نسل بر عهده‌ی خانواده بوده است و همواره پدران و مادران متعهّد از خداوند می‌خواسته‌اند که در تربیت نسلی سالم و متدیّن و بااخلاق، مددکارشان باشد.
وقتی مدرسه به عنوان یک‌پدیده‌ی جدید وارداتی به فرهنگ ما پا گذاشت، کارکرد خانواده در جامعه‌ی سنّتی ما برای تربیت نسل دچار اختلال شد و در این‌چالش اجتماعی و فرهنگی، رویکردهای متفاوتی در مواجهه با این‌پدیده‌ی نوین شکل گرفت: گروهی به مخالفت با آن برخاستند و چنین تشخیص دادند که این‌نهاد نوظهور، دنیای پُرزَرق آبادی را به نسل جدید نشان می‌دهد؛ امّا گوهر ایمان را از کف آنان خواهد ربود. عدّه‌ای آن را به‌عنوان واقعیّتی از دنیای نو پذیرفتند و تسلیم تأثیرات و پیامدهای آن شدند. جمعی نیز در تلاش برای تطبیق‌دادن این‌پدیده با فرهنگ بومی، تلاشی ناموفّق داشتند و چون نتوانستند مدرسه را دل‌نشینِ فرهنگ دینی مردم کنند، گاه‌گاهی... خاکستر آتش تحریک عواطف دینیِ آنان، دامنشان را آلود.
در این‌میان، روشن‌بینانِ اهل عملی نیز بودند که در عین برخورد ایجابی با پدیده‌ی مدرسه، با ورود به این‌حوزه‌ی جدید و شناسایی فرایندهای آن، تلاش کردند که آرمان‌های بلند دینی خود را به استانداردهای ملموس اداره و راهبری مدرسه ترجمه کنند و در این‌مسیر، بر مرزداری و مرزبانی از حدود دین و شرع پای فشردند؛ چنان‌که باعث جلب اعتماد و مشارکت مروّجان دین و دین‌داران شدند.
در این‌رویکرد جدید، دانش‌آموخته‌ی مدرسه، فرنگی‌مآب نمی‌شد تا برای بازگرداندنش به فرهنگ اصیل، به متقاعدکردن‌اش و نشان دادن محاسن فرهنگ خویش نیاز باشد؛ بلکه محصول طبیعی یک‌نظام پیچیده‌ی تربیتی و فرهنگی بود که در عین یادگیری علوم جدید و کسب موفّقیّت‌های تحصیلی، متدیّن بار آمده بود. چنین شد که مدارس نوین اسلامی در تربیت نسلی سالم و متدیّن و متخلّق، برای رسیدن به همان‌اهدف بلند دینی، از ابزارهایی بهره بردند که تمدّن جدید در اختیارشان گذاشته بود.
مرحوم استاد حاج شیخ علی‌اصغر کرباسچیان ـ‌که پیش‌تر به «علّامه» شهرت یافته بودـ از رادمردان بزرگی است که در میدان مدرسه‌داری، مبانی تربیت دینی و اخلاقی را به‌صورت عملی و کاربردی پیاده کرد و با تأسیس و اداره‌ی مدرسه‌ی «علوی» از سال 1335 ش، یکی از الگوهای مدرسه‌داری دینی را تحقّق بخشید.
این‌الگوی مدرسه‌داری ـ‌که اینک قریب به شش‌دهه تجربه‌ی زنده و رشدیابنده را پشتوانه‌ی خود دارد‌ـ برای امروز ما و فردای فرزندانمان، سرمایه‌ای بی‌مثال فراهم آورده است.
نگاشتن تجربه‌هایی که سینه به سینه منتقل و در هرمرحله از انتقال، به نیّت‌های صادق و در دل‌های پاک، شست‌وشو شده است، به یافتن دانش زلالی از مدرسه‌داری منجر می‌گردد که برای همه‌ی کسانی که دل در گروِ تربیت نسلی متعهّد و مسؤول دارند، توشه‌ی راه می‌تواند بود.
مؤسّسه‌ی مطالعات تعالی نسل (متن) ـ‌با شناخت از عظمت باری که بر دوش گرفته است‌ـ به اجرایی ساختن این‌مهم همّت گماشته است تا با کمک و همراهی پیش‌کسوتان، استادان و مدیران این‌مدارس، تجارب گذشته‌ی آنان را مکتوب و مستند و قابل عرضه سازد.
این‌تجربیّات صرفاً نسخه‌هایی قابل توصیه برای اجرا در هر زمان و مکانی نیستند؛ بلکه گوهرهای درخشانی‌اند که راهِ پاخورده و طی‌شده را روشن می‌کنند و قطعاً با نقد و نظر خِبرگان و آگاهان، به گونه‌ی سُفته‌تر و درخشنده‌تری... برای روشن‌کردن مسیر آینده‌ی تعلیم و تربیت به کار خواهند آمد.
«متن» برای به مقصد رساندن این‌وظیفه‌ی سترگ، به ذیل عنایات خاندانی توسّل جسته است که گنجینه‌داران علم‌اند و افق‌نشینان حلم علیهم السّلام.
مؤسّسه‌ی متن از نظرات و پیشنهادهای سازنده‌ی صاحب‌نظران استقبال می‌کند.

در این کتاب می خوانید:
ذوق و علاقه‌ی معلّمی در دبیرستان برای من ایجاد شد. کار گروهی ـ‌که مرحوم روزبه مشوّق آن بود ـ لذّت‌بخش بود. این‌که نکته‌ای از فردی یاد می‌گیرم و گاهی خداوند لطف می‌کند و موضوعی به ذهنم می‌آید و به درد دیگران می خورد، اعتماد به نفس را در من ایجاد کرد. از همان‌جا، ذوق معلّمی را احساس کردم و به این‌کار علاقه‌مند شدم. لطف خدا در این بود که این‌علاقه‌مندی در من ایجاد شد. ارتباط بنده با آقای علّامه به خاطر این‌که حسین آقای کرباسچیان  هم‌دوره‌ای ما بود، بیش‌تر از دیگرفارغ‌التّحصیلان بود. بعد از فارغ‌التّحصیلی نیز آقای علّامه جلسات خاصّی را تنظیم کرده بودند و در این‌نشست‌ها، به طور خصوصی راهنمایی‌های فوق‌العاده‌ای داشتند.

در دبیرستان، آموزه‌های آقای علّامه برای دانش‌آموزان، یک‌دوره‌ی تربیت معلّم بود؛ یعنی ضمن این‌که کلاس اخلاق بود، یک‌نوع دوره‌ی تربیت معلّم و تشویق بچّه‌ها در کارهای تربیتی بود. کسانی که یک‌مقدار ذوقش را داشتند، از همان‌موقع... احساس می‌کردند که بهترین‌کاری که می‌شود کرد کار تربیتی است...

آقای علّامه هم خیلی اصرار داشتند که در گفتارشان، بچّه‌ها را به این‌وادی سوق بدهند؛ حتّی بعد‌ها به ما می‌گفتند: شما در طول دبیرستان، سعی کنید بچّه‌هایی را که ذوق کار تربیتی دارند یا حس می‌کنید که می‌توانند و روح‌های سالم و سلامتی دارند، شکار کنید.

سال 46 که فارغ‌التّحصیل شدم، از طریق مرحوم آقای نیّرزاده، به کار دعوت شدم. آقای دوایی با آقای نیّرزاده در مدرسه‌ی علوی کار می‌کردند. آقای نیّرزاده تدریس کلّی را به عهده داشتند و دوستان دیگر هم‌کاری داشتند. من که فارغ‌التّحصیل شدم، مدرسه‌ی علوی اسلامی دخترانه، مدرسه‌ی پسرانه تأسیس کرد. این‌مدرسه بدون ارتباط با علوی تأسیس شده بود و اسمش را گذاشته بودند: علوی اسلامی. مؤسّسه‌ی علوی هم خیلی اعتراضی نکرده بود. آن‌‌مدرسه آقای نیّرزاده را دعوت کردند و ایشان هم از طریق آقای دوایی، به بنده و آقای جلایی‌فر پیشنهاد کردند...

کار آقای نیّرزاده برای مربّیانی که با ایشان کار می‌کردند، خیلی خوب بود. غیر از شیوه‌های تدریس، فواید دیگری هم داشت. شیوه‌ی صحبت کردن با بچّه‌ها و معلّمان هم بود. حشر و نشر با آقای نیّرزاده خیلی برای ما مفید بود. معلّم هنرمندی بود و با شیوه‌های تدریس کاملاً آشنا بود و روحیّه‌ی بچّه‌ها را می‌شناخت و چون خود هم آدم وارسته‌ای بود، از جهت روحیّه و صفای روح، روی ما ـ‌که جوان بودیم ـ فوق‌العاده اثر داشت.

برای تهیه این کتاب با شماره تلفن 02166915691 تماس حاصل فرمایید.

ارسال نظر