در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۲۴۴۲۸
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۰
یک کارشناس آموزشی معتقد است که مسئولان آموزش و پرورش باید علاوه بر افزایش سرانه مدارس، در محتوا کتاب‌های درسی و روح حاکم بر نظام آموزش و پرورش تجدید نظر جدی کنند.

به گزارش خبرگزاری دانا حمزه علی نصیری با اشاره به مشکلات فراوان مدارس کشو گفت: تنگنای مالی مدارس یکی از مشکلاتی است که کاستی های گسترده ای را با خود به همراه داشته و باعث پایین آمدن کیفیت آموزشی و میزان اثرگذاری آموزشهای مدرسه بر دانش آموزان شده است.  

وی ادامه داد: مثلاً نبود امکانات آموزشی و تربیتی در مدارس و عدم امکان بازسازی و بهسازی فضا و تجهیزات آموزشی، تشکیل کلاسهای پر ازدحام و کم بازده، برگزاری کلاسهای درسی فشرده به سبک مدارس دونوبت، از جمله رهاوردهای کسری بودجه در آموزش و پرورش است.

تنگنای مالی مدارس باعث افت کیفیت تحصیلی شده است

نصیری با اشاره به اینکه پایین بودن حقوق و دستمزد معلمان از دیگر مشکلات آموزش و پرورش است، اضافه کرد: حقوق پایین ناشی از وجود تبعیض آشکار در نظام پرداخت‌هاست به‌طوریکه شوق و انگیزه خدمت را از آن‌ها گرفته و کیفیت کارشان را به دلیل اشتغالات ذهنی،گرفتاری های مالی و اجبار به اشتغال در خارج از مدرسه برای تأمین حداقل‌های زندگی، تقلیل داده است.

این کارشناس آموزشی با بیان اینکه یکی دیگر از عواملی که خروجی آموزش و پرورش را با افت کیفیت مواجه نموده، فلسفه و رویکرد حاکم بر آن است، تاکید کرد: یکی از ممتازترین ویژگی آموزش و پرورش کشور ما اهتمام به تربیت انسان موحد است، لیکن به همین میزان، از تربیت انسان مولد و کارآفرین غافل و یا نسبت به آن کم توجه‌ شده‌اند که نتیجه آن برنامه درسی و آموزشی مبتنی بر محفوظات ذهنی است.

نصیری با اشاره به اینکه این برنامه‌های درسی ارتباط و پیوستگی چندانی با واقعیات زندگی ندارد، اضافه کرد: رویکرد آموزش و پرورش ما  توجه صرف به نیازهای معنوی است اما آثار مثبت این رویکرد، زمانی در جامعه تجلی پیدا می‌کند که جنبه مادی زندگی، نیازهای واقعی انسان، مهارتهای فنی و حرفه‌ای و هنری لازم برای زیست اجتماعی نیز در کنار آن مورد توجه قرار گیرد.

این کارشناس آموزشی معتقد است: باید تعادل و موازنه ای منطقی بین دو جنبه مادی و معنوی برقرار باشد. یکی از آشکارترین پیامدهای مغفول ماندن این بخش از رسالت آموزش و پرورش (تربیت انسان مولد و کار آفرین) ، انباشت خیل عظیم بیکاران و تحصیل کردگان کارنابلد در سراسر کشور است که خود می تواند سرمنشاء انواع مشکلات باشد.

حجم کتب درسی بیشتر از ظرفیت یادگیری دانش‌آموزان است

نصیری با اشاره به فشرده و حجیم بودن برنامه درسی، گفت: تعدد مواد درسی،موضوعات،عناوین آموزشی و حجم کتاب‌ها برای همه پایه های تحصیلی بسیار زیاد و بیش از حد توان و ظرفیت یادگیری دانش آموزان است. ما با پر کردن کوله پشتی دانش آموزان با انواع کتاب های درسی و دفترچه‌های یادداشت، می خواهیم که آنها را همه چیز دان بار بیاوریم.

این کارشناس آموزشی ادامه داد:  غافل از آنکه با این کار فقط آنها را تحت انواع فشارها و استرس ها قرار می‌دهیم و نه تنها با تحمیل محفوظات، موضوعات انتزاعی و تاریخ مصرف گذشته، روزگار کودکی و نوجوانی شان را به کام شان تلخ میکنیم، بلکه فرصت ژرف اندیشی و یادگیری عمیق را از آنها می‌گیریم.

وی تاکید کرد: باید دست اندرکاران تعلیم و تربیت برنامه های آموزشی و درسی را  سبک‎‌تر کنند تا دانش آموزان از عهده یادگیری آنچه که به آنها ارائه  می‌شود، بربیایند و  آموخته های خود را در عرصه های کار و زندگی به کار بندند. اینکه ما اصرار داریم با ارائه مواد درسی پرشمار و متعدد،  فرزندان مان را همه چیز دان و همه کاره بار بیاوریم،  بد نیست به این مثل معروف توجه کنیم که "همه کاره هیچ کاره است"!

بی‌توجهی مسوولان به استعداد و توانایی‌های هر دانش‌آموز

نصیری استعداد سنجی دانش‌آموزان را مسئله‌ای لاینحل عنوان کرد و گفت: ما بدون توجه به علایق و استعدادهای دانش آموزان، همه شان را تا پایان دوره متوسطه اول در یک چارچوب قرار می‌دهیم و فعالیتهای یکسانی را از آنها می‌خواهیم. یا در دوره دوم متوسطه که طی فرآیند هدایت تحصیلی به رشته های نظری یا فنی حرفه‌ای و کاردانش هدایت می‌شوند،  باز هم فراگیری ۱۴-۱۵ ماده درسی را بطور یکسان به آنها تحمیل میکنیم.

این کارشناس آموزشی تاکید کرد: در حالیکه ممکن است در زمینه یک یا چند مورد از آنها فاقد علاقه و استعداد و در مواردی هم سرآمد باشند. اما نظام آموزشی غیرقابل انعطاف ما زیر بار این اصل که انسان ها ذاتاً تفاوت‌هایی باهم دارند و "هرکسی را بهر کاری ساخته اند"، نمی‌رود و همه کودکان و نوجوانان را با یک سنجه قضاوت میکند.

نصیری در پایان اظهار کرد:  اما فطرت آزاد انسانها زور و اجبار و بیهودگی را نمی پذیرد و فرزندان ما هرچند تابع مقرراتی هستند که ما برای شان وضع کرده ایم، اما در نهایت ممکن است خواسته یا ناخواسته نسبت به برنامه های کم مایه آموزشی بی تفاوت شوند یا به طرق مختلف در برابر آن عصیان کنند.

ارسال نظر