در تربیت اسلامی «انتخابگری» مورد تأکید زیادی قرار دارد؛ هر چند درباره حدود و معنی آن تفاوت نظرات مطرح است.
انتخابگری البته مقدمات و لوازمی هم دارد، از آگاهی و داشتن تجربه کافی از راههای پیش رو برای انتخاب کردن تا آزادی درونی و بیرونی برای برگزیدن.
طبیعتاً انتخاب کردن با خطاهایی هم در تشخیص مصداق ممکن است مواجهه باشد، اما اصل آن با ذات انسان هماهنگ است و عمل به غیر آن، غیرانسانی و غیردینی.
دامنه انتخاب محدود به فرد نیست و به جامعه هم کشیده میشود. در نگاه دینی، «تغییر» با انتخاب یک قوم / جامعه صورت میگیرد و هر چه برای این انتخاب عزم و همت وجود داشته باشد، نتیجه متناسب حاصل خواهد شد.
سیاست اسلامی هم مبتنی بر «انتخاب» است و از همین رو مردمسالاری دینی (در عین تمایز با مفهوم مبهم دموکراسی) محوریت خواهد داشت.
اساساً در این نگرش، انتخابگری گامی از رشد و تعالی فرد و جامعه است و باید تلاش کرد با آگاهی جامعه و فراهم کردن زمینههای انتخاب، فرد و جامعه را رشد داد. از همین رو، معرفی شاخصها و تأکید بر بررسی مصداقها و برگزیدن اصلح مهم میشود؛ کاری که رهبری جامعه پیشرو آن باید باشد و هست.
اما گاهی «انتخاب»ات قلب به یک رویداد ظاهری میشود؛ «انتخابات». یعنی دغدغه این که با هر طریق ممکن، اعم از دروغ و فریب و دستکاری ذهنی و دامن زدن به تعصبات و تعلقات غیرمنطقی...، مردم را در گزینش مصداق به خطا انداخت و مانع تأمل و فکر کردن مردم شد.
انتخاب کور، «انتخاب»ات اسلامی نیست؛ بلکه «انتخابات» فرصتی است برای رشد جامعه انتخابگر و کمک به هدایت مردم.
انتخابگری البته مقدمات و لوازمی هم دارد، از آگاهی و داشتن تجربه کافی از راههای پیش رو برای انتخاب کردن تا آزادی درونی و بیرونی برای برگزیدن.
طبیعتاً انتخاب کردن با خطاهایی هم در تشخیص مصداق ممکن است مواجهه باشد، اما اصل آن با ذات انسان هماهنگ است و عمل به غیر آن، غیرانسانی و غیردینی.
دامنه انتخاب محدود به فرد نیست و به جامعه هم کشیده میشود. در نگاه دینی، «تغییر» با انتخاب یک قوم / جامعه صورت میگیرد و هر چه برای این انتخاب عزم و همت وجود داشته باشد، نتیجه متناسب حاصل خواهد شد.
سیاست اسلامی هم مبتنی بر «انتخاب» است و از همین رو مردمسالاری دینی (در عین تمایز با مفهوم مبهم دموکراسی) محوریت خواهد داشت.
اساساً در این نگرش، انتخابگری گامی از رشد و تعالی فرد و جامعه است و باید تلاش کرد با آگاهی جامعه و فراهم کردن زمینههای انتخاب، فرد و جامعه را رشد داد. از همین رو، معرفی شاخصها و تأکید بر بررسی مصداقها و برگزیدن اصلح مهم میشود؛ کاری که رهبری جامعه پیشرو آن باید باشد و هست.
اما گاهی «انتخاب»ات قلب به یک رویداد ظاهری میشود؛ «انتخابات». یعنی دغدغه این که با هر طریق ممکن، اعم از دروغ و فریب و دستکاری ذهنی و دامن زدن به تعصبات و تعلقات غیرمنطقی...، مردم را در گزینش مصداق به خطا انداخت و مانع تأمل و فکر کردن مردم شد.
انتخاب کور، «انتخاب»ات اسلامی نیست؛ بلکه «انتخابات» فرصتی است برای رشد جامعه انتخابگر و کمک به هدایت مردم.
مجتبی همتی فر