در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۵۴۹۱۴
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۰
درنگی کوتاه بر مجموعه‌های تلویزیونی پیرامون انقلاب اسلامی
نویسنده: محمدامین قاسمی پیربلوطی
حافظه‌ انقلاب اسلامی ایران، مملوء از زنان و مردان فداکار و قهرمانی است که هر کدام از آن‌ها می‌توانند منبع الهام یا ‏سوژه‌ی منحصربه‌فردی برای روایت دقیق و هنرمندانه‌ی این رویداد باشند. شاید منشأ خمودگی موجود در تولید آثار ‏به‌اصطلاح ارزشی و انقلابی این باشد که نگاهمان در سطح رویی و پوسته‌ی ظاهری پدیده‌ها و وقایع متوقف شده و ‏انقلاب اسلامی را صرفاً یک رویداد تاریخی می‌دانیم که در سال 1357 به وقوع پیوست و در میان همان صفحات کتاب ‏تاریخ برجای ماند. ‏
محمدامین قاسمی پیربلوطی، خبرگزاری دانا، گروه فرهنگ؛ این روزها که ایام الله دهه‌ی فجر را سپری می‌کنیم و چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران را جشن ‏می‌گیریم، خوب است نیم‌نگاهی به کارنامه‌ی سیمای جمهوری اسلامی در رابطه با آثار و مجموعه‌های تلویزیونی ‏ساخته شده پیرامون انقلاب اسلامی داشته باشیم. در یک نگاه آماری و کمّی، شاید تعداد آثاری که به‌طور مستقیم یا ‏غیرمستقیم به مقوله‌ی انقلاب اسلامی ایران و علل و زمینه‌ها و همچنین نتایج و پیامدهای آن پرداخته باشند، فراوان و ‏پرشمار به‌نظر برسند؛ اما این پرسش مهم مطرح می‌شود که فیلم‌سازان ما تا چه حد توانسته‌اند از این سرمایه‌ی عظیم ‏الهی و مردمی در اشاعه‌ی ارزش‌ها، واقعیت‌ها، آرمان‌ها و افق‌های انقلاب اسلامی بهره‌مند شوند؟

در چنین نوشتاری مجال بررسی دقیق و موشکافانه‌ی این مسئله به شیوه‌ای که حق مطلب ادا شود و مخاطب پس از ‏خواندن آن، تصویر کامل و روشنی از این دست آثار پیدا کند، وجود ندارد؛ اما شاید مطرح کردن مسائلی دیگر در این ‏راستا و کاشتن قلمه‌ی تعدادی پرسش جستجوگرانه و انتقادی در خاک حاصل‌خیز ذهن خواننده ثمره‌اش بیش از ‏مطالعه‌ی یک یادداشت نقادانه‌ی بلند بالا و مفصل باشد.‏

رویدادهای تاریخی همواره‌ موضوعات غنی و پرظرفیتی برای تولید آثار نمایشی به‌شمار می‌روند و اگر به‌درستی ساخته و ‏پرداخته و روایت شوند، می‌توانند در استمرار و انتشار عناصر هویت‌بخش آن رویداد در میان نسل‌های متوالی و نیز مردم ‏ناآشنای دیگر کشورها، بسیار کلیدی و حتی سرنوشت‌ساز و تعیین کننده باشند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام ‏خمینی (ره) نیز که از عظیم‌ترین و شکوهمندترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران و جهان به‌شمار می‌آید، از چنان ‏ظرفیت بی‌کران و ابعاد گسترده‌ای برخوردار است که تا سال‌های متمادی می‌توان از دل این جریان خروشان و زایا، آثاری ‏ماندگار و فاخر و در عین حال رهیده از بند تکرار و شعارهای سطحی و کلیشه‌های همه‌جایی، خلق کرد.‏

با نگاهی اجمالی به آثار تولیدی تلویزیون در این چهار دهه، شاید به زحمت به اندازه‌ی انگشتان دو دست، آثار گویا و ‏رسا که بتوانند به‌طور شایسته پیام‌ها و مضامین عالی انقلابی را منتقل کنند، ساخته شده باشد. متأسفانه در موارد بسیاری ‏شاهد این بوده‌ایم که آثار تولیدی در این باره، تقلیل پیدا کرده‌اند به مجموعه‌های نصفه و نیمه‌ی مناسبتی که به‌طور ‏شتاب‌زده و طبعاً سرشار از سطحی‌نگری و سطحی‌نمایی تولید می‌شوند تا صرفاً به برنامه‌ی پخش شبکه‌های سیما در ‏ایام دهه‌ی فجر برسند و مجبور نباشیم به بازپخش چندین باره‌ی آثار فاخر و شاخص پیشین روی بیاوریم. چنین ‏رویه‌هایی که تنها برای رفع تکلیف و خودنمایی‌های شعارگونه و ارزش‌مالی‌شده و دیگر اهداف بعضاً منفعت‌طلبانه‌ در ‏پیش گرفته شده‌اند، منجر به تولید و پخش آثاری یکبار مصرف، کلیشه‌ای و فرّار از ذهن مخاطب می‌شوند که به‌جای ‏این‌که تأثیر سازنده‌ای بر مخاطبان بگذارند، وقت و سرمایه و حتی مضامین بکر را هدر می‌دهند. ‏

موضوعات عمده‌ی این مجموعه‌های تلویزیونی محدود شده‌اند به جنایت‌های ساواک و یا فعالیت‌ جریان‌ها، گروه‌ها و ‏گروهک‌هایی که به نام مردم به صحنه آمدند و بعدها رودرروی مردم ایستادند. یا این‌که آثار مفصل و پرخرجی ساخته ‏می‌شود که بیشتر به راش (تصاویر فیلمبرداری‌شده‌ی اولیه و بدون تدوین و ویرایش) ‌های مستندگونه‌ای از آن‌چه ‏گذشت، شبیه‌اند و کُمیتشان در قهرمان‌سازی و خلق جذابیت‌های داستانی و دراماتیک و نمایشی، لنگ می‌زند. در حالی ‏که از لحاظ منابع و اسناد در دسترس، دستمان بسیار پر است و نیازی نداریم تا همچون بعضی کشورها نیم‌خط واقعیت ‏تاریخی پر شک و شبهه را در هزار لفافه‌ی خوش رنگ و لعاب بپیچانیم تا بتوانیم آن را به خورد مخاطب بدهیم.‏

حافظه‌ی انقلاب اسلامی ایران، مملوء از زنان و مردان فداکار و قهرمانی است که هر کدام از آن‌ها می‌توانند منبع الهام یا ‏سوژه‌ی منحصربه‌فردی برای روایت دقیق و هنرمندانه‌ی این رویداد باشند. شاید منشأ خمودگی موجود در تولید آثار ‏به‌اصطلاح ارزشی و انقلابی این باشد که نگاهمان در سطح رویی و پوسته‌ی ظاهری پدیده‌ها و وقایع متوقف شده و ‏انقلاب اسلامی را صرفاً یک رویداد تاریخی می‌دانیم که در سال 1357 به وقوع پیوست و در میان همان صفحات کتاب ‏تاریخ برجای ماند. آیا نمی‌توانیم مجموعه‌ای تلویزیونی بسازیم که داستان آن در همین آستانه‌ی قرن جدید که در آن قرار ‏داریم، بگذرد و هم یک اثر هنری و نمایشی موفق و ارزشمند در انتقال و انتشار پیام‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی ‏باشد؟ آیا نمی‌توان به دهه‌ها و حتی سده‌ها پیش از بهمن 57 سفر کرد و درباره‌ی ریشه‌های شکل‌گیری حرکت انقلابی و ‏روحیه‌ی حقیقت‌جوی مردم، اثری عمیق و نافذ خلق کرد؟ مجموعه‌ی تلویزیونی درباره‌ی انقلاب اسلامی تنها باید به ‏وقایع تاریخی بپردازد که بارها و بارها بر صفحه‌ی تلویزیون نقش بسته‌اند، اما هنوز بر لوح درونی نسل جوان نقش ‏ماندگاری ننگاشته‌اند؟ یا این‌که آن‌چه اصل و محور است، اندیشه و ارزش و آرمان و چشم‌انداز انقلاب اسلامی است ‏که باید در کالبد شخصیت و روایت و تصویر، متبلور شود؟ تا چه زمانی باید به تولید و پخش آثار فراموش‌شدنی و ‏محصور در کلیشه‌های سطحی ادامه دهیم و وقتی که با کم‌اقبالی مخاطب و ریزش بیننده رو به رو شدیم، بازپخش «در ‏چشم باد» و «وضعیت سفید» و دیگر آثار آبرودار و شایسته‌ی پیشین را از سر بگیریم؟ راستی از «سرزمین کهن» چه ‏خبر؟!‏

ارسال نظر