در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۷۱۴۷۱
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۱
آمنه تنها فرزند وهب بود و علارغم اینکه نگاه مثبتی در آن زمان به دختران نبود آمنه از ارج والایی در میان قوم خود برخوردار بود. در اینکه ایا وهب عبدالله را برای آمنه خواستگاری کرده است و یا عبدالمطلب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرده است اختلاف است.
آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب از تيره بني‌‌زهره از قبيله قريش بود كه نسب او در كلاب جد پنجم پيامبر(صلي الله عليه و اله) به وي مي‌پيوندد. پدرش وهب از بزرگان و شريفان بني‌‌زهره بود. مادرش بُرّه دختر عبدالعزي از خاندان بني‌عبدالدار بود كه در عبدمناف جد سوم پيامبر(صلي الله عليه و اله) به او مي‌پيوندد. از اين روي، به «زهريه» معروف بوده است.

زمان دقيق تولد او مشخص نيست؛ اما گفته‌اند: هنگام خواستگاري عبدالله از وي در سال نخست عام الفيل 24 سال داشته است. بنا براين، زمان تقريبي تولد او 64 سال قبل از بعثت بوده است. آمنه تنها فرزند پدر و مادرش بود و از اين رو معروف است كه پيامبر(صلي الله عليه و اله) دايي و خاله ندارد. برخي منابع از سرپرستي عمويش وهيب و زندگي آمنه در خانه وي گزارش داده و علت آن را درگذشت پدرش ياد كرده‌اند؛ اما اين خبر قطعي نيست. او را از برترين زنان قريش برشمرده‌اند. گفته‌اند آن‌گاه كه داشتن دختر براي شماري از اعراب مايه ننگ و شرمساري بود، آمنه در ميان قوم و خاندان خود احترام ويژه‌اي داشت.

درباره چگونگي آشنايي و ازدواج آمنه با عبدالله و نيز رخدادهاي پس از ازدواج، گزارش‌هاييي مختلف در منابع ذكر شده است. بر پايه يكي از اين گزارش‌ها، وهب پدر آمنه پس از ديدن شجاعت عبدالله در برابر يهوديان و نيز لطف ويژه الهي به او، همسرش را براي خواستگاري از عبدالله نزد عبدالمطلب مي‌فرستد. اما بر پايه گزارش‌هاي ديگر، عبدالمطلب خود همراه عده‌اي از خويشان به خانه وهب رفته، از آمنه براي عبدالله خواستگاري مي‌كند و سپس خطبه عقد را جاري ساخته، چهار روز وليمه مي‌دهد. برخي منابع اين خواستگاري را در خانه وهب، عموي آمنه، ذكر كرده‌اند. ميزان مهريه را 1000 مثقال نقره به صورت نقد و 1000 مثقال طلا به صورت مؤجّل دانسته‌اند. برخي از برپايي مراسم عروسي در خانه عبدالمطلب سخن گفته‌اند.

دوران بارداري وي و تولد پيامبر(صلي الله عليه و اله) نيز آميزه‌اي از گزارش‌هاي مختلف را در بر دارد. در شماري از گزارش‌هاي همسو، از وجود نوري خاص در پيشاني عبدالله از آغاز تولدش تا زمان زفاف، سخن به ميان آمده كه سبب ابراز تمايل برخي از زنان همچون زني خثعمي، فاطمه خثعميه، خواهر ورقة بن نوفل يا ليلي عدويه به او شده بود. آن‌ها كه خواستار اين نور بودند، به عبدالله پيشنهاد ازدواج يا همبستري مي‌دادند.
پس از ازدواج با آمنه، اين نور ديگر در چهره عبدالله ديده نشد و به آمنه منتقل گشت. از اين رو، پس از زفاف، آن زنان ديگر خواسته خود را تكرار نكردند. برخي از منابع علت دشمني يهود با عبدالله و تصميم آنان براي كشتن او را مشاهده همين نور دانسته‌اند.

بر پايه گزارش‌هاي تأييد شده، آمنه پس از ازدواج به خانه عبدالله در شعب بني‌هاشم منتقل شد كه بعدها به شعب ابي‌طالب يا شعب علي معروف گشت و فرزند خود را همان جا در مكاني كه بعدها مولد النبي(صلي الله عليه و اله) نام گرفت‌ به دنيا آورد. بر پايه برخي نقل‌ها، در آن هنگام، شوهرش عبدالله در بازگشت از سفر تجاري خود از شام، در يثرب وفات يافته بود. گزارش‌هايي از وفات عبدالله دو ماه، يك سال يا 28 ماه پس از تولد فرزندش نيز در دست است. پس از تولد پيامبر(صلي الله عليه و اله) آمنه تنها هفت روز به فرزند خود شير داد و سپس مدتي كوتاه ثُوَيبه كنيز ابولهب چنين كرد.

آن‌گاه به دستور عبدالمطلب، او را به حليمه سعديه سپردند تا وي را به عادت بزرگان اهل مكه در بيابان پرورش دهد. حليمه محمد را در پنج سالگي به مكه بازگرداند و به مادرش سپرد. محمد شش سال و سه ماه داشت كه آمنه او را براي ديدار دايي‌هاي پدري‌اش از بني‌النجار به يثرب برد. او در مدت اقامت يك ماهه خود در يثرب، در خانه نابغه، محل وفات و دفن عبدالله، به سر مي‌برد. گفته‌اند پيامبر(صلي الله عليه و اله) هنگام هجرت به مدينه، چون نگاهش به محله بني‌‌النجار افتاد، فرمود: مادرم مرا همراه خود به همين جا آورد و قبر پدرم عبدالله اين‌جاست. آمنه در حالي كه همراه فرزندش و خادمه‌اش ام ايمن از يثرب بازمي‌گشت و حدود سي سال داشت، در سرزمين ابواء در 45 كيلومتري راه جحفه از سمت مدينه به سبب بيماري درگذشت و همان جا به خاك سپرده شد. محل دفن وي را مقبره حجون و شعب ابي‌ذر هر دو در مكه نيز دانسته‌اند؛ اما قول نخست مشهورتر است. تا زمان دولت عثماني بقعه‌اي بر قبر وي در ابواء و نيز بقعه‌اي به نام آرامگاه او در قبرستان حجون موجود بوده كه هر دو در روزگار تسلط وهابيان ويران شد.

از شواهد قول نخست آن است كه بر پايه گزارشي، مشركان مكه در زمان حمله به مدينه براي جنگ احد، هنگام گذر از ابواء بر آن شدند تا قبر آمنه را نبش كنند؛ اما ابوسفيان با اين توجيه كه ممكن است مسلمانان مقابله به مثل كنند، آنان را از اين كار بازداشت. نيز در سال ششم هجري و هنگام حركت پيامبر(صلي الله عليه و اله) و سپاهش براي انجام عمره، ايشان در ابواء فرمود: خداوند به من اجازه داده است كه به زيارت مزار مادرم بروم. سپس كنار قبر مادر رفت و به ياد مهرباني‌هاي وي گريست.

انتهای پیام/

ارسال نظر