در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۸۳۰۰۶
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۸
بازخوانی بیانات امام خامنه‌ای در مورد حضرت حمزه علیه‌السلام
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت حمزه علیه‌السلام را نمونه بارز و اعلی یک مسلمان مبارز بصیر و مجاهد می‌دانند و با اشاره به دو ویژگی «عزم راسخ» و «قدرت شناخت» آن حضرت را دلیل عظمت و بزرگی حضرت حمزه علیه‌السلام می‌دانند. دو ویژگی مهمی که باید برای همه الگو باشد.
به گزارش خبرگزاری دانا روز هفتم شوال بنا بر نقلی روز شهادت حمزه سیدالشهدا علیه السلام در غزوه احد و در سال سوم هجرت است. شخصیتی بی‌مانند و اثرگذار در نشر، گسترش و حراست دین اسلام است. عظمت شخصیت حضرت حمزه علیه السلام، عموی بزرگوار پیامبر صلی الله علیه و آله چنان بود که بعد از شهادت ایشان پیامبر صلی الله علیه و آله به اهل مدینه سفارش کردند تا بر او بگریند و شهادتش را از یاد نبرند. این سفارش نه‌تنها برای آن زمان که برای همه تاریخ است.

درک عظمت حضرت حمزه علیه السلام چندان آسان نیست، اما رسیدن به دامنه‌های بلند شخصیت ایشان می‌تواند ما را به دست یافتن به الگویی برای مسلمان انقلابی امروز یاری رساند. شخصیتی که با همه شجاعت در میدان نبرد، اهل تدبر، اندیشه و بصیرتی مانا و پویا بود که با تابعیت محض از ولایت رسول‌الله صلی الله علیه و آله خود در دل دشمنان رعب و وحشت ایجاد می‌کرد. ایشان مانند خورشیدی هدایتگر می‌تواند هویت‌بخش مسلمان امروز باشد.

به مناسبت هفتم شوال روز شهادت جان‌گداز حضرت حمزه علیه السلام متن سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی را که در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا علیه السلام ایراد شده بود بازخوانی می‌شود. در این بیانات نکات مهمی از لسان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مورد تاکید قرار گرفته است که قابل تامل و البته کاربردی است. آنچه در این بیانات مهم به نظر می‌رسد آن است که نگاه ما به شخصیت حضرت حمزه علیه السلام نباید نگاه صرف تاریخی باشد. بلکه باید در مطالعه این شخصیت بزرگ تاریخ اسلام به الگویی برسیم و بر اساس مختصات آن حرکت کنیم تا افتادن در مسیر باطل مصون بمانیم.

متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی را در ادامه می‌خوانید:

«عزم راسخ» و «قدرت شناخت» بال‌های رسیدن به مقصد است

جناب حمزه علیه السلام واقعاً یکی از اصحاب غریب رسول‌الله صلی الله علیه و آله است، آن هم با آن نقشی که ایشان داشته است. در هنگام ایمان آوردنش، آن کیفیت ایمان آوردن این بزرگوار است که علنا فریاد می‌زند من مسلمان شدم، بعد، مسئله‌ی هجرت، ورود در مدینه و تأثیراتی که شخصیت ایشان داشته در بنای این عمارت باشکوه اسلامی که پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌خواهد در آن محیط کوچک انجام بدهد؛ بعد، بنا بر یک روایت، اولین سریه‌ای که پیغمبر می‌فرستند سریه‌ جناب حمزه علیه السلام است که برای او پرچم می‌بندند و او را می‌فرستند به جنگ و بعد هم در جنگ اُحد وقتی که جناب حمزه علیه السلام می‌جنگید، یک علامتی با خودش داشت؛ در لباسش و هیئتش یک علامتی داشت یکی از آن اسرا می‌گوید صاحب آن علامت چه کسی بود؟ گفتند حمزه علیه السلام بود؛ گفت هر چه به سر ما آمد به وسیله‌ او آمد؛ او بود که در بدر لشکر کفّار را به ستوه آورد.

یعنی یک چنین شخصیتی بود؛ با این وضعیت، این بزرگوار ناشناخته است، اسمش مطرح نیست، شرح حالش و خصوصیاتش مطرح نیست، ایشان واقعاً غریب است. علاوه‌ بر این، به نظر من آن فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام و آن روایت درباره‌ جناب حمزه روایت مهمی است. حضرت امیر علیه السلام می‌فرماید: من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده، بر یک موضوعی با هم توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم. ما در این راه، در این حرکت، بی‌محابا می‌رویم تا لحظه‌ شهادت. بعد حضرت می‌فرماید: فَتَقَدَّمَنی اَصحابی؛ این رفقا، [این] سه نفر از من جلو افتادند؛ وَ تَخَلَّفتُ بَعدَهُم لِما اَرادَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاَنزَلَ اللهُ فینا: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضى‌ نَحبَه» تا آخر آیه. حَمَزةُ وَ جَعفَرٌ و عُبَیدَة؛ این سه نفر «قَضى‌ نَحبَه» هستند؛ وَ اَنا وَاللهِ المُنتَظِر.

اینها خیلی مهم است؛ اینکه از زبان امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله، این‌جور شخصیت‌ها تمجید و به رخ کشیده بشوند، نشان‌دهنده‌ عظمت این موضوع و عظمت این شخصیت‌ است. خود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به نظر می‌رسد که از همان لحظه‌ اول که ایشان شهید شد، خواستند از او الگو درست کنند؛ اینکه پیغمبر به او لقب «سیدالشهدا» دادند؛ وقتی وارد مدینه شدند و دیدند زن‌های انصار برای شهدایشان گریه می‌کردند، فرمودند که حمزه گریه‌کننده ندارد.

این خبر به گوش زن‌های مدینه رسید و همه گفتند که قبل از اینکه برای شهید خودمان گریه کنیم بر حمزه گریه خواهیم کرد. پیغمبر وادارشان کرد بر او گریه کنند؛ معنای این چیست؟ یعنی پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌خواهد حمزه را برجسته کند. این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ برای همیشه‌ تاریخ است و برای همه‌ مسلمین است.

ما باید عناصر تشکیل‌دهنده‌ شخصیت حمزه علیه السلام را مشخص کنیم؛ یعنی یکی از کارهای بزرگ این است که چه شد و چه خصوصیتی بود که این شخصیت را در این حد، عظمت بخشید؛ به نظر من دو مورد از این عناصر مهم تشکیل‌ دهنده‌ شخصیت او، یکی «عزم راسخ» است و یکی «قدرت شناخت» که این‌ها را ما بایستی هر چه می‌توانیم ترویج کنیم. عزم راسخ؛ گاهی اوقات انسان از یک چیزی مطلع است، یک چیزی را قبول هم دارد، اعتقاد هم دارد، منتها به خاطر ضعف نفس‌بر طبق آن عمل نمی‌کند؛ اراده‌ قوی و عزم راسخ اینجا یک عنصر تعیین‌کننده است که این آدم با عزم راسخ عمل کند.

آن روزی که جناب حمزه علیه السلام اسلام آورد جزء سخت‌ترین اوقات پیغمبر صلی الله علیه و آله بود؛ چون اسلام علنی شده بود، از اطراف و اکناف به پیغمبر صلی الله علیه و آله حمله می‌کردند، البته این هست که جناب حمزه علیه السلام قبل از آن که مسلمان هم بشود از پیغمبر صلی الله علیه و آله به طور جد دفاع می‌کرد؛ در شرایطی که مسلمان‌ها در نهایت محنت زندگی می‌کنند، این آدم در مسجدالحرام، کنار کعبه فریاد می‌زند که من مسلمان شدم.

این‌ها خب آن شجاعت و آن عزم راسخ و تشخیص درست را نشان می‌دهد و این تشخیص درست خیلی مهم است. یاد بگیریم روی مسائل درست فکر کنیم و درست تشخیص بدهیم. اینکه نشنویم، فکر نکنیم، تأمل نکنیم، گناه است؛ این بزرگوار بنا به فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام، به نقل امام باقر علیه السلام مصداق «صَدَقوا ما عاهَدُوا الله» است؛ آن وقت این «صَدَقوا ما عاهَدُوا الله» ــ یعنی صادقانه با معاهده‌ الهی رفتار کردن ــ چگونه است؟ شکل تمام و کاملش عبارت از این است که شخص از خودش مصداقی بسازد برای معارف الهی و برای دستورات الهی و برای راهی که خدا معین کرده و پیش پا گذاشته؛ یعنی خودش را مصداق آن قرار بدهد؛ این را ان‌شاءالله یاد بگیریم.

اگر خواص جامعه همت کنند برای تولید یک چنین شخصیت‌هایی‌، هر یک از اینها خواهند توانست جامعه را در مواقع حساس نجات بدهد؛ واقعا این گونه است. ما اکتفا نکنیم به همین که حالا کسانی را تربیت کنیم، یا موعظه‌ کنیم که باری‌به‌هرجهت، یک چیزی را قبول کنند؛ نه سعی دستگاه‌ها بر این باشد شخصیت‌هایی را تربیت کنیم که خودشان مصداق باشند برای معارف الهی و احکام اسلامی. اگر یک چنین شخصیت‌هایی تربیت بشوند، آن وقت دیگر تشکیل تمدن اسلامی یک چیز قطعی خواهد بود.

انتهای پیام/

ارسال نظر