در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۰۷۱۳۸
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۵
آیت‌الله حاج‌شیخ محمدرضا مهدوی کنی در دوره تحصیل، در زمره فضلای پرتلاش و شناخته‌شده حوزه علمیه قم به شمار می‌رفت

به گزارش پایگاه خبری دانا زنده‌یاد آیت‌الله حاج‌شیخ محمدرضا مهدوی کنی در دوره تحصیل، در زمره فضلای پرتلاش و شناخته‌شده حوزه علمیه قم به شمار می‌رفت، هم از این روی برای وی، آینده‌ای درخشان پیش‌بینی می‌شد. با این همه او در پی یک ارزیابی، قم را ترک گفت و به تهران هجرت کرد و به تدریس و امامت جماعت اشتغال یافت. تحلیل حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ‌حسین انصاریان در این باره، از این قرار است:
 

«ایشان می‌فرمودند: در مرحله‌ای به این نتیجه رسیدم که اگر در قم بمانم، فقط باید درس بخوانم یا درس بدهم و کارم تأثیر چندانی نخواهد داشت! لذا به تهران آمدم و در مسجد جلیلی، امام جماعت شدم!... مسجد جلیلی با محوریت ایشان، یکی از کانون‌های اصلی تبلیغ نهضت امام و محل آمد و شد و تجمع مبارزین آن زمان بود، لذا همانطور که خود حضرت‌امام، زندان و تبعید را تحمل کردند، یاران نزدیک ایشان ازجمله مرحوم آقای مهدوی هم، گرفتار زندان، شکنجه، تبعید و تعقیب بودند و جزو مبارزین صف اول محسوب می‌شدند. در دهه ۱۳۵۰ و مخصوصا پس از تاج‌گذاری و جشن‌های ۲ هزار و ۵۰۰ ساله، مبارزین تصمیم گرفتند تا همراه با امام ــ که دائما اعلامیه می‌دادند و به حرکت‌های ضددینی شاه اعتراض می‌کردند ــ تشکیلات منظمی را راه بیندازند؛ لذا شروع به شناسایی افراد اهل مبارزه کردند که در تهران شاید به ۲۰ نفر هم نمی‌رسید! ازجمله این افراد می‌توانم به آقای هاشمی رفسنجانی، آقای لاهوتی، آقای شجونی، آقای امامی کاشانی و... -که حدودا ۱۶، ۱۵ نفر می‌شدند- اشاره کنم. البته یکی از افراد در این جمع، منبع ساواک بود و اطلاعات جمع را گزارش می‌داد! به هرحال مرحوم آقای مهدوی، دائما مورد مراقبت و تبعید بودند. گمان می‌کنم که آخرین زندان ایشان، برای جلسات و منبر‌هایی بود که در مسجد جلیلی تشکیل می‌دادند و حدود ۳ سال طول کشید. آقای هاشمی هم در آن دوره، یک زندان ۵-۴ ساله را از سر می‌گذراند. ما هم هر ۲۰ روز یا ماهی یک بار، به ساواک احضار و بازجویی می‌شدیم! آقای مهدوی تا زمانی که به زندان نرفته بودند، هم در خانه و هم در مسجد جلیلی جلسه می‌گذاشتند، تا شعله انقلاب در آن منطقه ــ که ساکنانش چندان هم متدین نبودند ــ خاموش نشود....»

ارسال نظر