در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۳۱۳۱۶۰
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۷
بر اساس تعلیمات دینی یکی از عوامل مهم برای تحکیم روابط خانوادگی و رشد آن، چشم‌پوشی و گذشت از اشتباهات دیگران و به عبارتی نادیده گرفتن یا تغافل در برابر آن‌هاست. این صفتِ زیبا، یکی از عوامل مهم آرامش روانی و آسایش زندگی خانوادگیست؛ چنانکه مولا علی علیه السلام فرموده است: «هر که از بسیاری امور تغافل و چشم‌پوشی نکند، زندگی‌اش تیره می‌شود».

محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ در جریان اخراج ابلیس از بهشت، ابلیس به خداوند می‌گوید حالا که مرا از بهشت اخراج می‌کنی، در ازای عبادت‌هایی که انجام دادم، چه چیزی به من می‌دهی؟ خداوند هم امکاناتی که او می‌خواهد را می‌دهد. بعد آدم می‌آید و می‌گوید در مقابل این امکاناتی که به شیطان دادی، به من چه می‌دهی؟

خداوند شروع می‌کند و به او نیز امکاناتی می‌دهد و حضرت آدم امکانات بیشتر طلب می‌کند. او پیامبر است و می‌داند کجا بیشتر بخواهد و کجا احساس کند که کفایت می‌کند.

آخرین چیزی که خداوند به آدم می‌دهد «توبه» است. اینجا آدم می‌گوید، حسبی! یعنی این امکان که اگر من جایی خراب کردم، بتوانم جبران کنم و ادامه مسیر برایم بسته نشود.

این «نظام تربیتی» است که امکان توبه داده شود، که اگر کسی خراب کرد، بتواند جبران کند و تازه این همه این نظام نیست. نه تنها امکان جبران است بلکه خداوند کسی که برگشته را دوست دارد و به جای همه کارهایی که خراب کرده، حسنات می‌نویسم. چون بعد از بازگشت از اشتباهات و تجربه آنها، پخته شده است.

البته این به معنای اینکه کار درستی کرده است، نیست. اما چون آن «توبه جدی» بعد از تجربه برای او مصونیت آورده، قابل ستایش است.

درباره اصل تغافل بیشتر بدانیم

باید توجه داشته باشید که ما با انسان‌ها زندگی می‌کنیم نه فرشتگان. یکی از ویژگی انسان این است که هم نور دارد و هم ظلمت؛ هم کارهای خوب و هم کارهای منفی اعم از گناه از او سر می‌زند بنابراین موضوع اهمیت و جایگاه اصل تغافل روشن می‌شود.

در قرآن کریم و کلام معصومین (ع) دربارۀ تغافل بسیار ارزش‌گذاری شده است. قرآن کریم به ما فرمان می‌دهد:

«وَ لیَعفوا وَ لیَصفَحوا أَلا تُحِبّونَ أَن یَغفِرَ اللَّـهُ لَکُم»

باید ببخشند و نادیده بگیرند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟

بین «عفو» و «صفح» تفاوتی وجود دارد. «عفو» یعنی گذشت، آدم یک چیزی را می‌داند، طرف هم می‌داند که خطا کرده است، به او اعلام می‌کنیم که از تو گذشتم. «صفح» به معنای نادیده گرفتن است. یعنی انسان به گونه‌ای رفتار کند که اصلاً بدی ندیده باشد، به این «تغافل» یا «صفح» می‌گویند.

اگر خانواده محیطی باشد که عیب یکدیگر را می‌گویند، کوچک‌ترین خطایی به زبان آورده و بزرگ می‌شود، خانواده جای امنی نخواهد بود. بایستی تمرین کنیم تا بسیاری از امور را نبینیم. آنچه که قابل گذشت است اصلاً نبینیم، نه این‌که اوّل به رخ او بکشیم بعد بگوییم حالا من گذشتم. اصلاً برای چه باید به رخ بکشیم؟! گویی چیزی را ندیدیم، این از کرامات اخلاقی است.

جمله معروفی است که دو چیز را فراموش کنید: بدی دیگران در حق خود و خوبی خود را در حق دیگران؛ دو چیز را فراموش نکنید: خوبی دیگران را نسبت به خود و بدی خود را نسبت به دیگران را که این اخلاق است. این جمله مربوط به عفو است؛ تغافل بالاتر از این است که انسان طوری رفتار کند که گویی خطایی و اشکالی رخ نداده است.

«إِنَّ اللَّـهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإِحسانِ» خداوند هم به عدالت فرمان می‌دهد، هم بالاتر از عدالت به احسان فرمان می‌دهد. احسان اخلاق است، عدالت حقوق است.

تغافل عاملی برای حفظ کرامت انسان

بزرگان می گویند حفظ کرامت و شخصیت افراد در پرتو «تغافل» امکان‌پذیر است. یکى از زمینه‏هاى انجام خلاف آن است که انسان احساس کند، در جامعه آبرو و کرامت ندارد، عذرش پذیرفته نیست و کسى به حرف او اعتنا نمى‏کند. در این صورت احساس حقارت و بى‏آبرویى او را به هر گناهى مى‏کشاند. در مبانی اسلام آمده است: گاهى باید انسان خود را به‌غفلت بزند و تظاهر کند: من متوجه خلاف تو نشدم. تا از این طریق کرامت و شخصیت افراد شکسته نشود.

قرآن کریم در این زمینه مى‏فرماید:  برادران یوسف که پس از ده‏ها سال او را دیدند و نشناختند، به یوسف گفتند: ما قبلاً برادرى داشتیم به نام یوسف که دزد بود.

یوسف خود را به تغافل زد و هیچ نگفت که: آن برادر من هستم و چرا به من نسبت دزدى مى‏دهید. «فَقَدْ سَرَقَ اَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَاَسَرَّهَا یُوسُفُ فِى‏ نَفْسِه‏ وَ لَمْ یُبْدِهَا لَهُم.»[

اگر کسى گفت: من شراب نخورده‏ام! عذرش را بپذیر (گرچه دروغ مى‏گوید) و هرگز دهانش را بو نکن!

اگر فرزند گفت: من از جیب شما پول برنداشتم. به گفته او اعتماد کن.

البته، تغافل در مورد خلاف‌های شخصى، جزئى و فردى است؛ وگرنه در مسائل مهم که دشمنان و کفار براى براندازى نظام اسلامى نقشه مى‏کشند، تغافل بزرگ‌ترین خواست دشمن است. در این صورت تغافل معنی ندارد، بلکه حتی در حال نماز باید از دشمن غافل نبوده و نماز را به‌صورت نماز خوف انجام داد. «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون»

 چشم‏پوشی از اشتباه دیگران، رفتاری آگاهانه به‌منظور حفظ شخصیت فرد خطاکار و متوجه ساختن او به کار نادرست خویش است. انسان مدبّر، کسی است که برخی دشواری‏های زندگی را نادیده بگیرد و از بعضی خطاهای دیگران چشم بپوشد. البته در اموری که در دایره امربه‌معروف و نهی از منکر قرار می‏گیرد، انسان وظیفه شرعی دارد تا برخورد کند و در مورد آن‌ها نباید چشم‏پوشی کرد؛ زیرا در این صورت، وضع و سامان اجتماع به هم می‏ریزد. ازاین‌رو، با خردمندی و دوراندیشی باید از برخی امور چشم پوشید.

همچنین آن حضرت فرموده است: «اِنَّ العاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ و نِصفُهُ تَغافُلٌ»؛ نیمی از کار خردمند، توجه کردن است و نیم دیگرش، چشم‏پوشی. قرآن کریم، تغافل و چشم‌پوشی را از ویژگی‌های بندگان واقعی خداوند برشمرده است.

«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی اْلأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا… وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرامًا.»[۸]؛ بندگان واقعی خدای رحمان، کسانی هستند که با فروتنی بر زمین راه می‏روند و چون نادانان (به شیوه‏ای ناروا) با آن‌ها روبه‏رو شوند، با مسالمت و آرامش، سلام گویند و چون (گفتار یا کردار) بیهوده ببینند، بزرگوارانه از کنار آن می‏گذرند.

زمینه اصلاح رفتار فرزندان را فراهم کنید

امام صادق علیه السلام می فرمایند: ثَلَاثَةٌ تَجِبُ عَلَى السُّلْطَانِ لِلْخَاصَّةِ وَ الْعَامَّةِ مُكَافَأَةُ الْمُحْسِنِ بِالْإِحْسَانِ لِيَزْدَادُوا رَغْبَةً فِيهِ وَ تَغَمُّدُ ذُنُوبِ الْمُسِي‏ءِ لِيَتُوبَ وَ يَرْجِعَ عَنْ غَيِّهِ وَ تَأَلُّفُهُمْ جَمِيعاً بِالْإِحْسَان(حرانی،1404، ص) تغافل در جایی است که شخص مرتکب گناهی شده و از آگاه شدن دیگران بیم و هراس دارد، خیر و صلاح در این است که رازش را پوشیده داریم، و از دانسته ‌های خویش تغافل نماییم تا او برای مصون داشتن شرافت خود پیرامون آن عمل نگردد و گناهی را که مرتکب شده است، تکرار ننماید.

در زمینه انحراف ‌های قانونی و اخلاقی لازم است در اغلب موارد اطلاع خود را آشکار کنیم و آگاهانه انتقاد نماییم؛ لکن مصلحت ایجاب می ‌کند که در پاره‌ای از موارد دانستة خود را به رو نیاوریم و خویشتن را غافل و ناآگاه وانمود سازیم تا پرده حیای گنهکار پاره نشود و در عمل ناروای خود جری و جسور نگردد، به عبارت کوتاه تر در امور زندگی و آمیزش‌های اجتماعی نباید کور باشیم، ولی در بعضی از مواقع باید چشم ‌های خود را ببندیم. و بدانیم که یکی از اصول مسلم آن است که شرع به ظاهر است و محتسب به درون خانه راه ندارد.

پس تغافلی که در تعالیم دینی ممدوح شناخته شده و اولیای اسلام پیروان خود را به رعایت آن تشویق کرده ‌اند، تغافلی است که ناشی از عقل و مصلحت و هم‌آهنگ با اخلاق و فضیلت باشد و تغافل کننده آن را با حسن نیت و اندیشه پاک انجام دهد که چنین تغافلی از صفات حمیده است و اگر انگیزه متغافل فقط بزرگواری و شرافت نفسانی باشد، تغافلش بسیار ارزنده و پر ارج است. بر اساس اصول شرطی سازی، شیوه‌ های مدیریت رفتارگوناگونی ابداع شده است که رایج ‌ترین آن تقویت مثبت و منفی است که روش تربیتی تغافل در این بخش مرو استفاده قرار می ‌گیرد.

ارسال نظر