به گزارش پایگاه خبری دانا آیت الله کریمی جهرمی به مناسبت میلاد با سعادت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مطلبی با عنوان «اسوه عدالت و مهربانی» اینگونه نوشته است:
بسم الله الرحمن الرحیم
یادآوری سیره و حالات حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، با شکوهترین و زیباترین ارمغانی است که میتوان به مسلمانان و امّت اسلامی، بلکه به جوامع بشری تقدیم کرد، زیرا از یک سو سراسر آن بدون استثنا، درس و پند و راه یابی به اصول زندگی است و از سوی دیگر همه سطور آن، درخشان و مایه مباهات و سربلندی است و هر بعدی از ابعاد فراوانش در تاریخ اسلام، تلألو و درخشندگی خاصی دارد؛ از این رو، صحابه پیامبر به ویژه امامان معصوم و پیشوایان دینی سلام الله علیهم اجمعین، سیره پیامبر را برای فرزندان، بستگان ونیز برای دیگران ذکر میکردند و آنان را به خصوصیتهای بارز و امتیازات بسیار جالب راه و روش آن حضرت، توجه میدادند.
احمد زینی دحلان در السیرة النبویة میگوید: سعد بن ابی وقاص، سیره پیامبر، جنگها، سرایای ایشان را به فرزندان خود تعلیم میداد و میگفت: «یا بنیّ هذه شرف آباء کم فلا تنسوا ذکرها؛ای فرزندان من! این جریانات، شرف و افتخار گذشتگان و پدران شماست. مبادا اینها را از یاد برده و به دست فراموشی بسپارید.»
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبهها و سخنان خود در موارد مختلف از سیره پیامبر خدا سخن میگویند و نخست، مردم کوفه و در حقیقت اهل همه اعصار را به روش و منش آن بزرگوار توجّه میدهند.
ایشان در یکی از کلمات نورانی خود میفرمایند: «سیرته القصد و سنّته الرشد و کلامه الفصل و حکمه العدل ... سیره پیامبر، میانهروی و اعتدال، و سنّت و روش آن حضرت، رشد، و سخن او جداکننده حق از باطل و حکم او عادلانه و بر اساس عدل بود.» (۱)
نورانیت، زیبایی و سازندگی سنّت پیامبر اسلام، چنان بالا و پر فروغ است که حتی منصفان از غیر ملل اسلامی نیز در برابر این سنّتهای متعالی به تواضع و اقرار درآمدهاند.
نقل شده است که ابوحاتم سجستانی میگوید: «شخص مسلمانی به راهبی گذشت و به او گفت: مرا موعظهای کن. او در پاسخ گفت: چگونه من شما را موعظه کنم در حالی که قرآن در میان شماست و محمد صلی الله علیه و آله از شما میباشد؟!» (۲)
در نوشتار حاضر در پی آنیم که در سیره حیاتبخش پیامبر بزرگ اسلام، سیری اجمالی و گذرا داشته و درسهایی عبرتآموز و افتخارآمیز را برای خوانندگان عزیز ارائه کنیم.
- مدارات با مردم، رمز موفقیت پیامبر
یکی از مسائل مهم و قابل توجّه، سرّ پیشرفت پیامبر بزرگ اسلام در آن محیط نامساعد و شرایط نامناسب است که موجب بحث و بررسی بسیاری از اندیشمندان و سبب شگفتی گروههای فراوان گردیده است.
اما بعد از بیان اینکه دعوت آن حضرت، چون الهی بود، پشتوانه عظیم آن، ذات لایزال پروردگار متعال به شمار میرود، باید بگوییم که رمز پیروزی و پیشرفت آن حضرت، مدارا با مردم و نرمی با عموم طبقات جامعه بود و این، همان موضوع با اهمیت و کارآمدی است که از قبل، خداوند بزرگ، پیامبر گرامی خود را بدان امر فرموده بود تا او را برای این قیام عظیم و این تقابل نابرابر آماده سازد. آن حضرت فرمود: «أمرنی ربّی بمداراة الناس کما أمرنی بأداء الفرائض؛ پروردگارم مرا به مدارا و سازش با مردم امر فرمود همانگونه که مرا به انجام واجبات فرمان داد.» (۳)
آری! رحم و انصاف واظهار مهربانی درباره افراد، عامل جذب قلوب آنان و از سویی دیگر، تندی عاملی بسیار مؤثر در طرد دلها و فاصله انداختن میان انسان هاست.
- پیامبر در موقعیت درد و رنج دیگران
قرآن کریم چند صفت بسیار متعالی را به عنوان سیره پیامبر ذکر میکند که نخستین آنها این است: «عزیزٌ علیه ما عنتّم؛ درد و رنج شما برای او بارگرانی میباشد.» (۴)
آری چنین بود و، اما یکی از مصادیق و نمونههای آن، در جریان فتح مکه، عباس عموی پیامبر در بند اسارت قرار گرفت و شب سختی را گذرانید که هرگزتصور آن را نمیکرد. او چنان در طول شب ناراحت بود که پیوسته صدای آ ه و ناله اش بلند بود و پیامبر بزرگوار، زمزمه ناله دردناک او را میشنیدند. فردای آن روز پیامبر فرمود: شب گذشته صدای ناله عمویم عباس در گوشم بود و از این رو در طول شب خواب به چشمانم نیامد. نظایر این جریان در زندگی پیامبر اکرم بسیار است و همه حاکی از آن است که آن بزرگوار درد و رنج دیگران را غم و رنج خود میپنداشت. این چنین صفت و سیرهای در حالات مصلحان جهان و صاحبان مکتبهای اجتماعی و سیاسی و محورهای قیامها و نهضتها کمتر دیده شده و در صورت مشاهده نوعاً جنبه احیانی و اتفاقی داشته و به عنوان سیره، حال و روش و منش آنها نبوده است.
- شوق پیامبر برای هدایت مردم
دومین امتیازی که در قرآن، برای پیامبر بزرگوار ذکر شده این است که او بر شما حریص است و دانستیم که مقصود، حریص بودن و شدت شوق آن حضرت در هدایت مردم و نیز لذّت فوق العاده آن بزرگوار از هدایت یافتن افراد است.
آری، آن بزرگوار هم برای هدایت مردم بسیار حریص و کوشا بود و رغبت فراوان به این موضوع نشان میداد و هم اینکه، چون موفّق به هدایت فرد یا افرادی میشد بهترین لذتها را در کام خود احساس میفرمود.
- شب زنده داری پیامبر صلی الله علیه و آله
پیامبر اکرم به عبادت در وقت شب و هنگام سحر خواندن نماز و تلاوت قرآن سخت اهمیت میداد و گاه میشد که یک شب را با قرائت و تلاوت یک آیه از قرآن به صبح میرسانید.
ابوذرغفاری میگوید: شبی رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را برای عبادت به پا داشت و خود آن حضرت در آن شب پیوسته بیدار بود و این آیه را قرائت میکرد:
«إن تعذّبهم فانّهم عبادک و إن تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم؛ اگر این مردم را عذاب کنی آنان بندگان تواند و اگر آنان را بیامرزی پس البته تو عزیز و حکیمی» (۵)
در ذیل آیه شریفه «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی؛ای پیامبر ما! قرآن را بر تو نازل نکردیم که خویشتن را به رنج افکنی» (۶) نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه وآله آن قدر روی پا به نماز ایستاد که پایش ورم کرد، از این رو خداوند، آیه فوق را نازل فرمود.
- استقامت در دعوت و پیشبرد هدف
از مطالب شگفتانگیز در سیره رسول خدا، موضوع استقامت آن حضرت در راه دعوت و پیشبرد هدف الهی اوست. هیچ عاملی، نه ارعاب و نه تطمیع، نتوانست اندک تغییری در تصمیم و اراده پیامبر اکرم به وجود آورد و او را از دعوت مقدسش باز دارد و وی را در این راه، سست و ضعیف نماید.
بعد از آن که پیامبر، دعوت خود را آشکار کرد چندین نوبت سران قریش به نزد ابوطالب، بزرگترین حامی پیامبر آمدند تا وساطت کند که پیامبر، ساکت بماند و دست از دعوت خویش بردارد و ابوطالب به نحو مسالمت آمیز، فتنه آنان را دفع میکرد.
- لزوم آگاهی از سیره پیامبر
آری، سیره شناسی و آگاهی از سیره پاک رسول معظم اسلام برای هر فرد مسلمان و معتقد به مبانی اسلامی واجب و لازم است: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً؛ به تحقیق برای شما در (وجود پاک) رسول خدا صلی الله علیه و آله، اقتدا و پیروی نیکو و پسندیدهای است برای کسی که به خدا و جهان آخرت امید داشته و خدا را بسیار یاد کند.» (۷)
اقتدای نیکو، اقتدا به رسول اعظم است، اقتدا به برجستهترین و پاکترین انسان، زبده و نخبهی بندگان خداست و انسانهای خداجو و آخرت طلب آن را دنبال میکنند.
پینوشتها:
۱. نهج البلاغة، صبحی صالح، خطبه ۹۴.
۲. ماء معین، ص ۵.
۳. کافی، ج۲، ص۱۱۷.
۴. سوره توبه، آیه ۱۲۸.
۵. سوره مائده، آیه ۱۱۸.
۶. سوره طه، آیه۲-۱.
۷. سوره احزاب، آیه ۳۱.