محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ اگرچه کودکان خردسال برای درک مفاهیم انتزاعی خیلی کوچک هستند، اما مهارتهای دیگری دارند که از جنبهٔ معنوی به آنها خدمت میکند. به عنوان مثال، آنها به طور طبیعی نسبت به دنیا کنجکاو هستند، هیچ مشکلی در معتقد بودن به چیزهایی که نمیتوانند ببینند، ندارند و تقریباً به طور کامل در لحظه زندگی میکنند.
گرچه کودک نوپای شما برای آموختن جدی معنویت کوچک است، اما میتوانید از جهات دیگر پرورش جنبهٔ معنوی او را شروع کنید. در حال حاضر، شما فقط میتوانید او را تشویق کنید که با دیگران مهربان باشد یا وقتی به سؤالات کیهانی او پاسخ میدهید، به ایمان خودتان اشاره کنید.
تلاشهای شما در حال حاضر هر قدر هم که جزئی باشد، در ایجاد زیربنایی که بعدها میتواند در طول سختیهای زندگی به او کمک کند، مفید هستند. وقتی فرزندتان بزرگتر میشود، داشتن پیوندهای مستحکم با خانواده و اجتماع، هدف داشتن و همچنین این احساس که در دنیا نقشی دارد میتوانند او را در برابر سختیها مقاومتر کنند. ادیان، این نیاز را برای بسیاری از افراد برآورده میکند، اما ما این را هم میدانیم که برای داشتن یک زندگی معنوی حتماً لازم نیست فردی مذهبی باشیم.
بچههای پیشدبستانی و دبستانی نیز ممکن است برای بحثهای مذهبی پیچیده آماده نباشند، اما این به معنا آن نیست که شروع به کلنجار رفتن با برخی سؤالات شبیه به این نکردهاند: «کی خدا رو درست کرد؟» و «وقتی آدمها میمیرن کجا میرن؟» پس بیشتر بدانید تا آگاهانهتر پاسخ دهید.
بچههای کوچک نمیدانند خدا کیست، اما در واقع این که «یک مادربزرگ یا پدربزرگ واقعاً کیست» را هم نمیدانند! با این حال، شما باز هم میخواهید آنها مادربزرگ و پدربزرگشان را بشناسند. بنابراین، به راحتی شروع به صحبت دربارهٔ آنها میکنید. در مورد مفهوم خدا هم همینطور است، یعنی همانطور که فرزندتان حرف شما را در مورد اینکه مادربزرگ شخص مهمی در زندگی اوست میپذیرد، به همین شکل، سخنان شما در مورد وجود خدا را هم قبول میکند.
همچنین وقتی کودکتان اعمال عبادی شما، مانند وضو گرفتن، نماز خواندن، روشن کردن شمع یا خواندن کتابهای مقدس را از همان کودکی میبیند، کمکم آنها را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی میشناسد و شما قبل از دیگران تأثیری معنوی بر او خواهید گذاشت. حتی اگر به خدا اعتقاد ندارید یا خدا را به عنوان قادر مطلق نمیبینید، باز هم میتوانید در مورد آن با فرزندتان صحبت کنید، چون بچهها همه جا در مورد خدا خواهند شنید و اگر تفسیر خودتان از مفهوم خدا و ارزشهای اخلاقی خودتان را به فرزندانتان توضیح ندهید، آنها ارزشها و تفسیر شخص دیگری را میپذیرند.
اگر به یکی از ادیان موجود معتقد نیستید، باز هم میتوانید کودک خود را تشویق کنید که به عقاید دیگران احترام بگذارد و یادگیری فرق گذاشتن بین خوبی و بدی، آشنا شدن با تاریخ خانواده و نشان دادن علاقهای دلسوزانه به دیگران، همه به ایجاد زیربنای یک زندگی معنوی غنی کمک میکنند.
برای ترغیب و تشویق به انجام فرائض دینی ابتدا باید زیر بناهای فکری افراد را مورد بررسی قرار داده و در اصلاح و تقویت آن کوشید. دیدگاه و عقیده فرد در مورد خداوند، جهان هستی، انسان، معاد و... تأثیر مستقیم بر ایمان و پای بندی او به انجام فرائض و اعمال و رفتار او دارد. جلب اعتماد و حسن ظن شخص مقابل (و از جمله فرزندان) برای تأثیر گذاری تلاش های تربیتی و تقویت زیر ساخت های فکری او ضروری است و عدم رابطه صمیمی با فرزندان برنامه های تربیتی ما را ناکارآمد می سازد.
با استفاده از شیوه های صحیح تربیتی می توان با فرزندان خود روابط صمیمی برقرار کرد. برخی از شیوه های ضروری و مناسب به این شرح است:
نکته مهم دیگر این است که زمینه و بستر را برای عبادت فرزندان خود فراهم کنیم. در روایتی از وجود مبارک امام باقر (ع) داریم که فرمودند وقتی فرزندان شما در سنّ سه سالگی هستند کدام ذکر را بگویند، سه سال و هفت ماه و 20 روز چه ذکری را بیان کنند. دوباره حضرت فرمودند در چهار سالگی ذکری را بیان کنند. ولی حضرت فرمودند وقتی فرزندان شما به سنّ پنج سالگی رسیدند دست راست و چپ آنها را به آن یاد بدهید و رو به قبله بگویید سجده کنند. یعنی بستر را برای یک عبادت ارزشمند، ولی در حدّ درک و فهم او فراهم کنید.
بعد فرمودند وقتی به شش سالگی رسیدند زمینهای را فراهم کنید که رکوع و سجده را یاد بگیرند. یعنی یک نوع آموزش ابتدایی برای یک عبادت ارزشمندی مانند نماز، رکوع و سجده. فرمودند وقتی به سنّ هفت سالگی رسیدند به آنها بگویید که دست و صورت خود را بشویند، یعنی شبیه همین وضو. چون تمام بچّهها ممکن است نتوانند آداب وضو را در این سن اجرایی و عمل کنند. لذا دست و صورت خود را بشویند و هر میزانی از نماز را که بلد هستند بخوانند. در نه سالگی نماز را به آنها کامل یاد بدهید.
البتّه این روایت را وقتی کارشناسان تربیتی مورد بررسی قرار میدهند میگویند قبل از نُه سالگی باید نماز را به دخترها یاد داد و آموزش داد.
یکی از نکاتی که میتواند در تقویت اصل عبادی در فرزندان ما تأثیرگذار باشد این است که نباید در مسائل عبادی سختگیری کنیم. برخی مواقع، برخی پدر و مادرها از خدا هم سختتر میگیرند! یک نمونه عرض کنم:
نماز اوّل خواندن بسیار ارزشمند است و ما هم روایات و تأثیرات آن را هم دیدیم و نظرات بزرگان را هم میدانیم، ولی شما میدانید که خداوند متعال برای نماز ظهر و عصر یک فاصله زمانی را قرار داده است. از اذان ظهر تا غروب آفتاب زمانی است که فرد میتواند نماز ظهر و عصر خود را بخواند. ولی ما یک طوری به بچّه سختگیری میکنیم که اگر این بچّه اوّل وقت نماز نخواند این نماز دیگر فایده ندارد.
بعد میبینید که خود این سختگیری منجر به این میشود که فرزندان ما از آن عبادت زدگی پیدا کنند. ما بر انجام اصل آن تأکید داشته باشیم ولی در مورد نحوه و شکل و زمان آن یک مقداری انعطاف داشته باشیم، ولی کمک هم کنیم که فرزندان ما به تدریج به فضیلت اصلی انجام عبادات نائل شوند.