تاريخ نقش بنياديني در تفکر بشر دارد. اين مفهوم با مفاهيمي چون
عمل انساني، تغيير، تاثير شرايط مادي در امور انساني و واقعه تاريخي در
ارتباط است و امکان "کسب تجربه از تاريخ" را پيش روي ما قرار مي دهد. تاريخ
همچنين از طريق درک نيروها، انتخابها و شرايطي که ما را به لحظه حال
رسانده اند باعث مي شود اکنون خود را بهتر بشناسيم. بنابرين جاي شگفتي نيست
که فيلسوفان هر از چند گاهي به بررسي تاريخ و طبيعت دانش تاريخي متوجه
گردند. تمام اين مسائلي که مطرح کرديم مي توانند در بدنه واحدي به نام
"فلسفه تاريخ" جمع شوند. فلسفه تاريخ امري چند وجهي است و از تحليلات و
استدلالات ايدئاليست ها، پوزيتيويست ها، اهل منطق، متکلمان و ديگران تشکيل
شده است. از طرف ديگر فلسفه تاريخ بين اروپائيان و انگليسي- آمريکايي ها و
بين هرمنوتيک و پوزيتيويسم در حال کش و قوس است.
ارائه يک تصوير واضح
از تمامي نظرات درباره "فلسفه تاريخ" همانقدر ناممکن است که تعريف رشته اي
علمي و شامل همه اين رويکردها. تصور اينکه هنگام بيان عبارت "فلسفه تاريخ"
به سنت فلسفي خاص اشاره مي شود، تصور غلطي است، چون مکاتب مطرح در اين حوزه
به ندرت با هم به تفاهم مي رسند. با اين حال نوشته هاي فيلسوفان درباره
تاريخ چون خوشه هايي است حول چند سئوال خاص که هر يک متضمن متافيزيک،
هرمنوتيک، معرفت شناسي و تاريخ گرايي مربوط به خود است. سئوال ها چنين
هستند: 1- تاريخ از چه نوع اعمال فردي، ساختارهاي اجتماعي، دوره ها، حوزه
ها، تمدن ها، جريانات تاثيرگذار بزرگ و چه نوع اراده الاهي تشکيل شده است؟
2- آيا تاريخ در وراي حوادث و اعمال فردي تشکيل دهنده آن، همچون يک کل
داراي معنا، ساختار و خط سير مشخص است؟ 3- شناسايي، بازنمايي و تبيين تاريخ
مستلزم چه چيزهايي است؟ 4- تا چه اندازه تاريخ بشر سازنده اکنون اوست؟
براي اينکه بتوانيم مسائل و مکاتب مطرح در فلسفه تاريخ را باز کنيم، آنها
را اينگونه دسته بندي کرده ايم:
1. تاريخ و روايت آن
2. فلسفه تاريخ قاره اي
2-1. ماهيت انسان کلي است يا تاريخي؟
2-2. آيا تاريخ رو به سمتي دارد؟
2-3. فلسفه تاريخ هگل
2-4.رويکرد تاويلي به تاريخ
3. فلسفه انگليسي- آمريکايي تاريخ
3-1. قوانين کلي تاريخ
3-2. عينيت تاريخي
3-3. عليت در تاريخ
3-4. مباحث جديد فلسفه تاريخ
4. تاملي دوباره بر فلسفه تاريخ
ادامه دارد