یادداشتی از حامد زارع، روزنامهنگار حوزه اندیشه
گروه راهبرد - خبرگزاری دانا: مناظره، حیات زندهای در تجریه زیسته بشری دارد. شرایط برابر و کسب رتبههای برتر، انسان را به جدال با دیگری که رقیب او است فرامیخواند. فارغ از فضای بسیار ناطیل سیاست، مناظره در تاریخ تفکر، صورت پررنگی دارد، چنانچه گویی، مناظره، سکوی اعتلای اندیشه بوده است. آنچه میآید، یادداشت کوتاهی است از حامد زارع، کارشناس ارشد فلسفه سیاسی و روزنامهنگار مطرح تفکر. وی بر سیاق مطالعات فکری خود، نگاهی بر چیستی مناظره در تاریخ تفکر بشری انداخته است. میانتیترها از گروه راهبرد است.
مناظره، اسباب برپایی هنگامههای بزرگ فکری
اگر چه امروزه مناظرهها تفاوتی با مجادله و حتی مشاجره ندارد، اما همواره در تاریخ تفکر فلسفی و حتی تاریخ اندیشه سیاسی و عمل سیاسی، مناظره جایگاه مبرهن و مشخصی داشته است. از مناظره سقراط با طرفداران سفسطه گرفته تا مناظره افلاطون با هواداران ﭘﺎﺭﻣﻴﻨﺪﺱ در یونان باستان و از مناظره اشاعره و معتزله در تاریخ اندیشه اسلام تا مناظره اصولیون و اخباریون در تاریخ تفقه اسلامی کارویژه مناظره ناظر بر رونمایی از ذات و جان سخن حریفان بوده است. مناظرهها همواره مسبب برپایی هنگامههایی در تاریخ اندیشه میشده که امروزه جزئی از ذخایر معرفت و اندیشه بشری محسوب میشود. چه بسا اگر مناظرههایی رخ نمیداد و محاجا و محاکایی در نمیگرفت، امروزه نمیتوانستیم به این وضوح به تفکیک میان فلسفه قارهای و فلسفه تحلیلی، اندیشه رئالیستی و اندیشه ایدهآلیستی و همچنین تفارق میان فلسفه و کلام پی ببریم.
متن تمدن اسلامی و مناظرههایی برای اعتلای خرد در جهان اسلام
در تاریخ تفکر اسلامی و همچنین در گستره سرزمینی ایران نهتنها مناظرههای دانشمندان همواره مولد اندیشههای نو بوده است، که گاهی از فراسوی زمان و از فواصل سالهای متمادی، مناظرههای جاندار و دورانسازی میان اندیشهها درمیگرفته است. ایراد امام محمد غزالی بر ابن سینا، مناقشه فخر رازی بر اندیشه مشائی و همچنین دفاع خواجه نصیرالدین طوسی از فلسفه سینایی در طول ۲۰۰ سال از تاریخ فلسفه اسلامی، مسبب مانایی و نیز زایش زوایای جدیدی در بستر تمدن اسلامی شد و همین مناظرات علمی بود که ایران زمین را به مثابه قطب اندیشه اسلامی و همچنین خرد فلسفی در عالم اسلام مطرح کرد.
تمدن غرب، از مناظره مشایی تا دیالکتیک هگلی
تاریخ فلسفه و اندیشه در مغربزمین نیز مشحون از مناظرات و مباحثات جدی بوده است. خواه این مناظرات رو در رو همانند رویارویی پوپر و ویتگنشتاین باشد و خواه از جنس چیزی که در تفارق میان اندیشه هگل و مارکس روی داد و هواداران ایدهآلیسم و ماتریالیسم را از هم تفریق کرد. صورت متفاوتی از مناظره نیز در تاریخ اندیشه غرب قابل رویت است و آن هم مربوط به سقراط است که از او بهعنوان اولین فیلسوف یاد میکنند. همه مساعی سقراط معطوف به این بود که در جریان گفتوگو با توده مردم و رهگذران عادی، بتواند حقایق و دقایق فلسفی را به آنان بفهماند و مردم را از جهل بهعنوان بزرگترین دشمن خودشان رهایی بخشد. برخیها روشهای مناظره و مباحثه را دیالکتیک مینامند. از منظر تاریخ فلسفه، مناظره تفاوتی با روش دیالکتیک سقراط ندارد؛ روشی که در نوشتههای افلاطون به اوج خود رسید و ارسطو بهعنوان سومین فیلسوف بزرگ یونان باستان، قواعد آن را مدون ساخت. در تمدن اسلامی نیز فن مناظره پس از گسترش علم کلام و همچنین فقه پدید آمد زیرا فقیهان و متکلمان ناگزیر بودند برای اثبات آرا و عقاید خود استدلال کنند. به همین دلیل، با استفاده از منطق ارسطو، به مرور آداب بحث و مناظره را تدوین کردند و این آداب به عرصه رویارویی اصولیون و اخباریون نیز کشیده شد.
مناظرههای فلسفی در پهنه انقلابی کلاسیک
در تاریخ معاصر ایران نیز مناظرههای فلسفی و سیاسی قابل رصد است. از مناظرههای سیاسی میان روحانیون مذهبی و فعالان مارکسیستی در سال ۱۳۵۸ گرفته تا مناظرههای فلسفی میان فعالان تفکر تفکیکی و هواداران فلسفه اسلامی در سال ۱۳۹۰ که در صداوسیما پیگیری شد. در این میان میتوان به مناظرههای مکتوبی نیز اشاره کرد که میان روشنفکران ایرانی در برخی از مجلات پی گرفته شد. اما پرسش اصلی این است: آیا این مناظرهها مسبب برپایی هنگامه در تاریخ اندیشه معاصر ما میشود تا در آینده جزئی از ذخایر معرفت و میراث اندیشگی ما محسوب شود؟
منبع: فرهیختگان
مناظره، اسباب برپایی هنگامههای بزرگ فکری
اگر چه امروزه مناظرهها تفاوتی با مجادله و حتی مشاجره ندارد، اما همواره در تاریخ تفکر فلسفی و حتی تاریخ اندیشه سیاسی و عمل سیاسی، مناظره جایگاه مبرهن و مشخصی داشته است. از مناظره سقراط با طرفداران سفسطه گرفته تا مناظره افلاطون با هواداران ﭘﺎﺭﻣﻴﻨﺪﺱ در یونان باستان و از مناظره اشاعره و معتزله در تاریخ اندیشه اسلام تا مناظره اصولیون و اخباریون در تاریخ تفقه اسلامی کارویژه مناظره ناظر بر رونمایی از ذات و جان سخن حریفان بوده است. مناظرهها همواره مسبب برپایی هنگامههایی در تاریخ اندیشه میشده که امروزه جزئی از ذخایر معرفت و اندیشه بشری محسوب میشود. چه بسا اگر مناظرههایی رخ نمیداد و محاجا و محاکایی در نمیگرفت، امروزه نمیتوانستیم به این وضوح به تفکیک میان فلسفه قارهای و فلسفه تحلیلی، اندیشه رئالیستی و اندیشه ایدهآلیستی و همچنین تفارق میان فلسفه و کلام پی ببریم.
متن تمدن اسلامی و مناظرههایی برای اعتلای خرد در جهان اسلام
در تاریخ تفکر اسلامی و همچنین در گستره سرزمینی ایران نهتنها مناظرههای دانشمندان همواره مولد اندیشههای نو بوده است، که گاهی از فراسوی زمان و از فواصل سالهای متمادی، مناظرههای جاندار و دورانسازی میان اندیشهها درمیگرفته است. ایراد امام محمد غزالی بر ابن سینا، مناقشه فخر رازی بر اندیشه مشائی و همچنین دفاع خواجه نصیرالدین طوسی از فلسفه سینایی در طول ۲۰۰ سال از تاریخ فلسفه اسلامی، مسبب مانایی و نیز زایش زوایای جدیدی در بستر تمدن اسلامی شد و همین مناظرات علمی بود که ایران زمین را به مثابه قطب اندیشه اسلامی و همچنین خرد فلسفی در عالم اسلام مطرح کرد.
تمدن غرب، از مناظره مشایی تا دیالکتیک هگلی
تاریخ فلسفه و اندیشه در مغربزمین نیز مشحون از مناظرات و مباحثات جدی بوده است. خواه این مناظرات رو در رو همانند رویارویی پوپر و ویتگنشتاین باشد و خواه از جنس چیزی که در تفارق میان اندیشه هگل و مارکس روی داد و هواداران ایدهآلیسم و ماتریالیسم را از هم تفریق کرد. صورت متفاوتی از مناظره نیز در تاریخ اندیشه غرب قابل رویت است و آن هم مربوط به سقراط است که از او بهعنوان اولین فیلسوف یاد میکنند. همه مساعی سقراط معطوف به این بود که در جریان گفتوگو با توده مردم و رهگذران عادی، بتواند حقایق و دقایق فلسفی را به آنان بفهماند و مردم را از جهل بهعنوان بزرگترین دشمن خودشان رهایی بخشد. برخیها روشهای مناظره و مباحثه را دیالکتیک مینامند. از منظر تاریخ فلسفه، مناظره تفاوتی با روش دیالکتیک سقراط ندارد؛ روشی که در نوشتههای افلاطون به اوج خود رسید و ارسطو بهعنوان سومین فیلسوف بزرگ یونان باستان، قواعد آن را مدون ساخت. در تمدن اسلامی نیز فن مناظره پس از گسترش علم کلام و همچنین فقه پدید آمد زیرا فقیهان و متکلمان ناگزیر بودند برای اثبات آرا و عقاید خود استدلال کنند. به همین دلیل، با استفاده از منطق ارسطو، به مرور آداب بحث و مناظره را تدوین کردند و این آداب به عرصه رویارویی اصولیون و اخباریون نیز کشیده شد.
مناظرههای فلسفی در پهنه انقلابی کلاسیک
در تاریخ معاصر ایران نیز مناظرههای فلسفی و سیاسی قابل رصد است. از مناظرههای سیاسی میان روحانیون مذهبی و فعالان مارکسیستی در سال ۱۳۵۸ گرفته تا مناظرههای فلسفی میان فعالان تفکر تفکیکی و هواداران فلسفه اسلامی در سال ۱۳۹۰ که در صداوسیما پیگیری شد. در این میان میتوان به مناظرههای مکتوبی نیز اشاره کرد که میان روشنفکران ایرانی در برخی از مجلات پی گرفته شد. اما پرسش اصلی این است: آیا این مناظرهها مسبب برپایی هنگامه در تاریخ اندیشه معاصر ما میشود تا در آینده جزئی از ذخایر معرفت و میراث اندیشگی ما محسوب شود؟
منبع: فرهیختگان