ناصر هادیان در یادداشتی که در دبا منتشر شده است به بررسی انتظارهای جامعه علمی از دستگاه دیپلماسی کشور پرداخته است که این یادداشت در گروه راهبرد خبرگزاری دانا منتشر می شود:
مولفه های جدید اقتدار
باید پذیرفت که پارادایم نظام بینالملل به شکل چشمگیری در حال تغییر و تحول است. روند جهانی شدن و همچنین شکلگیری تدریجی نظام چند قطبی قدرت در عرصه سیاست بینالملل سبب شده است که ساختار قدرت شکل نوینی به خود بگیرد و مولفههای جدیدی به عنوان ابزارهای اقتدار به صحنه بیاید، دیگر ذخایر معدنی به عنوان مولفه ثروت و کثرت سربازان به عنوان مولفه قدرت به حساب نمیآیند. انقلاب فناوری باعث شده است که نوآوری، خلاقیت، علم و فعالیتهای مغز افزاری به عنوان بزرگترین و پرقدرتترین سلاح مدنظر سیاستمداران دنیا قرار گیرد.
فناوری و نقش آن در ارتقای قدرت سیاست خارجی
قدرتی که ارتباطات میان گروههای اجتماعی در یک کشور با کشورهای دیگر را افزایش داده و سطح ارتباطات را به روابط رسمی دولتها محدود نمیکند. هم از اینرو است که میتوان مدعی شد که امروزه بنیانهای قوی برای حرکت به سوی همکاریهای بینالمللی علمی در عرصه بینالملل بهوجود آمده است. پیشرفت علمی بهطور فزایندهای به جاری شدن اندیشه و نوآوری در سطح فراملی و میان کشورها متکی است. به نظر میرسد علم و تکنولوژی ابزارهای جایگزین مطلوبی برای تعامل و ایجاد ارتباطات بینالمللی است یعنی نوآوری، علم و دستاوردهای فناوری میتواند سهم بالقوهای در سیاست خارجی کشورهای مختلف برای حضور در عرصههای فراملی داشته باشند. بهطور کلی علم و فناوری و بهطور خاص دیپلماسی علم و فناوری یکی از مولفههایی است که توانایی و قابلیت تامین منافع ملی در هر شرایطی را داراست و به عنوان یک مولفه مهم قدرت نرم کشورها، با ماهیت اقتدارآفرین خود از تاثیرات متقابل با حوزههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشورها برخوردار است. از این رهگذر، علم و فناوری به عنوان حوزه نوینی که قابلیت تامین منافع ملی کشورها در عرصه بینالمللی را داراست، مطرح شده است. هنگامی که بحث از دیپلماسی علم و فناوری به میان میآید، یعنی اینکه میتوان از علم و تکنولوژی به عنوان ابزاری در رسیدن به اهداف و منافع ملی استفاده نمود. همکاریهای علمی و تکنولوژیکی میان آمریکا و ژاپن در دهه 1960 بعد از وقایع جنگ جهانی دوم، آغاز همکاریهای توسعهای میان دو کشور شد و سردی روابط سیاسی دو کشور را بعد از دو دهه ترمیم کرد.
هیچ چیزی بینالمللیتر از علم وجود ندارد
در دهه 1970، در سفر تاریخی نیکسون رییسجمهوری آمریکا به چین و در پی آن انعقاد قراردادهای همکاری علمی میان آن دو کشور، همگان به ظرفیتهای فراوان علم و فناوری در سطح سیاست خارجی آگاهی یافتند. اهمیت این مولفه در سیاست خارجی را میتوان در سخن هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی نیکسون در آن زمان مشاهده کرد: «هیچ چیزی بینالمللیتر از علم وجود ندارد.» این عبارت، نشان از درک اهمیت پتانسیل همکاریهای علمی و تکنولوژی در عرصه بینالملل و تامین منافع ملی دارد.
رابطه علم و دیپلماسی
بهطور کلی دیپلماسی به دنبال گسترش روابط پایدار با دیگر کشورها است. دیپلماسی علم و فناوری به عنوان یکی از اقسام دیپلماسیهای نوین در عرصه بینالملل، در کنار گونههایی چون دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی انرژی و دیپلماسی عمومی مطرح است. قدمت این دیپلماسی به دوران پس از جنگ جهانی دوم بازمیگردد، در واقع در آن دوران بعضی کشورها به این درک رسیدند که علم و فناوری و همکاریها در این حوزه میتواند به عنوان مظروفی با قابلیتهای فراوان برای تامین منافع ملی کشورها در ظرف دیپلماسی بگنجد. دیپلماسی علم و فناوری به معنای استفاده از علم و فناوری و ظرفیتها و دستاوردهای آن در عرصه روابط با دیگر کشورها و ملتها به عنوان راه و روشی برای برقراری ارتباطهای جدید، تقویت روابط میان دولتها، به وجود آوردن قدرت نرم برای کشورها و تامین منافع ملی آنهاست.
علم همچنین به وجود آورنده نوعی از دیپلماسی است که نیازمند همکاریهای نزدیکی میان ملتها، نخبگان، بخشها و سازمانهای غیردولتی در کشورهای مختلف است. از طریق تبادلات علمی میتوان به ایجاد و شکلگیری ائتلافهای منطقهای و بینالمللی در اثر ایجاد منافع مشترک خوشبین بود و همچنین در حل تعارضات میان کشورها و ملتها نقش موثری داشت. همکاریها در ابعاد علمی و تکنولوژیکی در مسائل حساسی چون سوختهای هستهای و فسیلی و تحقیقات فضایی و...، گاهی میتواند به ارائه یک مسیر موثر برای ایجاد و برقراری گفتوگوهای سیاسی میان کشورهای دارای اختلافات منجر شود.
اهداف دیپلماسی علمی
در یک نگاه کلی میتوان اهداف دیپلماسی علمی و فناوری را به شرح زیر دستهبندی کرد:
-بسترسازی محیطی مناسب برای ایفای نقش موثرتر وزارت امور خارجه در توسعه علم و فناوری در نظام ملی نوآوری
استفاده از دستاوردهای علم و فناوری بهخصوص دانش فنی و محصولات دانش بنیان به عنوان یک ابزار برای توسعه حوزه دیپلماسی کشور
ارائه تصویری مطلوب از توانمندیها و اقتدار ملی و کسب وجهه و حیثیت بینالمللی به عنوان کشوری توسعهیافته در جهت پیشبرد اهداف دیپلماسی کشور
قرار گرفتن در مسیر تحولات تکنولوژیکی دنیا و بسترسازی برای انتقال فناوری با کمک دستگاه دیپلماسی رسمی
ایجاد و بهبود روابط با کشورهای گوناگون به دلیل کم حساسیت بودن مقوله علم و فناوری در عرصه بینالملل و اثرگذار بودن آن در تمامی کشورها
ایجاد ارزشافزوده و کسب سود از طریق توسعه فعالیتهای علمی و فناوری در اثر تعاملات علمی و تکنولوژیکی با کشورهای مختلف
اما در شرایط کنونی فاصله دیپلماسی کشورمان با این اهداف بسیار زیاد است. به نظر میرسد که یکی از وظایف اصلی رییس دستگاه دیپلماسی کشور پرداختن به این مقوله باشد.
-باید توجه داشت که توسعه دیپلماسی علمی و فناوری، ظرفیتهای جدیدی در ارتباطات بینالمللی کشورمان به وجود خواهد آورد که فراتر و حتی در بعضی موارد عمیقتر از دیپلماسی رسمی کشور خواهد بود. در این راستا، توجه به ساختار تشکیلاتی دیپلماسی علمی و فناوری بسیار حائز اهمیت است. با توجه به چارت سازمانی و تشکیلات اداری وزارت امور خارجه جمهوریاسلامی و همچنین خلاء ناشی از نبودن مقوله علم و فناوری در سطوح بالای مدیریتی وزارتخانه، تاسیس معاونتی در حوزه دیپلماسی علم و فناوری در سطح وزارتخانه به دلیل شرایط کنونی بینالمللی و اهمیت همکاریهای علمی بینالمللی بسیار مثمرثمر است.
-در ساختار سیاست خارجی اغلب کشورها، بعضی مناطق جهان به عنوان منطقه یا کشور هدف در نظر گرفته میشوند، بهطور مثال ژاپن حوزه کشورهای قاره افریقا را که دارای منابع معدنی غنی هستند هدف همکاریهای تکنولوژیکی خود قرار داده است. با توجه به سطح فناوری کشورمان که دارای غنای مناسب در فناوریهای متوسط است در ساختار سیاست خارجی جمهوریاسلامی ایران، از طریق تربیت دیپلماتهای علمی و پیگیری دیپلماسی علمی و فناوری، میتوان بستر همکاریها و انتقال فناوریهای سطح متوسط و پایین را به مناطقی چون افریقا یا آمریکای لاتین فراهم کرد. توجه به حضور افراد آگاه در زمینه علم و فناوری در نمایندگیهای خارج از کشور میتواند در شناسایی حوزهای همکاری علمی و تکنولوژیکی در کشورهای مختلف مثمرثمر باشد.
- این جای تاسف دارد که همکاری وزارت امور خارجه با نهادهای علمی کشورمان تنها به دادن روادید خلاصه میشود و چه کسی است که نداند گزارشهای گاه و بیگاه نمایندگیهای میهن اسلامیمان درباره علم و فناوری کشور محل ماموریت خود، آنقدر ضعیف و کم محتواست که تقریبا به درد هیچ دانشگاه و مرکز تحقیقاتی نمیخورد. مطالب بسیار عمیقتر و بهتر را میتوان در اینترنت به دست آورد و گزارشها «باری به هر جهت» دردی از دردها را درمان نخواهد کرد. حال که در کشور ستاد توسعه دیپلماسی علم و فناوری به همت معاونت علمی و فناوری کشور و با حضور دستگاههای ذیربط شکل گرفته است، برای تحقق و تامین منافع ملی از طریق دیپلماسی علمی و فناوری آموزش و تعمیق اطلاعات و تحلیلهای اعضای نمایندگیهای خارج از کشور در زمینه علم و فناوری بسیار حائز اهمیت است. در واقع، از طریق همکاری تنگاتنگ با اعضای نمایندگیهای دیپلماسی کشور میتوان ظرفیتهای موجود علم و فناوری در کشور را در سطح بینالملل، به فعل درآورده و نیازهای این حوزه را نیز از طریق برقراری همکاریهای علمی تامین کرد.
-امید است با بسط این همکاریها، صادرات کالاهای دانش بنیان کشور افزایش یابد، کشور در جریان تحولات تکنولوژیکی دنیا قرار گرفته و حضور ایرانیان در نهادهای علمی و فناوری بینالمللی افزایش یابد.
-بهراستی چرا نباید یکی از ملاکهای ارزیابی در وزارت امور خارجه و در ارتباط با کشورها، فعالیتها و ظرفیتهای علمی و فناوری نمایندگیها باشد؟ چرا در نهادهایی همچون UN-CSTD، APCTT، WIPO، UN-ESCAP وغیره هیچ کارشناسی از جامعه علمی ما حضور ندارند و این نهادها را دربست در اختیار اروپاییها و سپس هندیها و چینیها و حتی کشورهای افریقایی قرار دادهایم؟ آیا قدرت دیپلماسی ما کمتر از این کشورهاست؟
-چرا به دلیل عدم برقراری ارتباط میان جامعه علم و فناوری و دستگاه دیپلماسی کشور، ظرفیتهای این حوزه در حالت بالقوه مانده است؟ چرا گزارشها و خبرهایی که در حوزه علم و فناوری از طریق نمایندگیهای خارج از کشور وزارت امور خارجه به درون جامعه علم و فناوری کشور میرسد، به دلایلی فاقد ظرفیتهای لازم برای استفاده این حوزه است و قابلیت چندانی ندارد؟
آیا وزیر جدید امور خارجه که همگان به ظرفیتها و توانمندیهای سطح بالای او اعتقاد دارند، میتواند به این امور مهم بپردازد و پایههای قدرت دیپلماسی کشور را با جریانهای علمی و فناوری محکم کند؟ آینده به این امر پاسخ خواهد داد.