کریم مجتهدی در گفت وگو با گروه راهبرد خبرگزاری دانا در زمینه تاثیر گذاری ابن سینا در غرب اظهار داشت: از اوایل قرن دوازدهم میلادی افکار و عقاید ابن سینا در مراکز مدرسی اروپا (چون هنوز در آن مقطع دانشگاه ها به وجود نیامده بود) به مرور مطرح شده است و اسم اویسنا در بیشتر کتاب ها موجود است. گویا حتی قبل از آن تاریخ – یعنی در نیمه دوم قرن یازدهم- هم بعضی از دانشمندان یونانی آن دوره که در حدود 30 سال بعد از ابن سینا زندگی می کردند، بی اطلاع از تحقیقات ابن سینا نبوده اند. این مطلبی است که در ایران زیاد راجع به آن بحث نشده است. ولی در قرن دوازدهم در اکثر مدارس رایج و رسمی مسیحی – یونانی، ابن سینا مطرح می شود و شاید این مطرح شدن بیشتر از همه در اسپانیا اتفاق می افتد.
تاسیس دارالترجمه در غرب
این چهره ماندگار افزود: در اواخر قرن دوازدهم شهر تولا که شهر کوچکی نزدیک مادرید است، وقتی از دست مسلمانان خارج می شود و به دست مسیحی ها می افتد، فاتحان شهر متوجه می شوند که در مسجدی در شهر تولا مقدار زیادی کتاب و نسخه های خطی علمی و یک کتابخانه بسیار معتبری وجود دارد که این کتاب ها به عربی بوده است و در مسجد شهر موجود بوده است. فاتحان شهر در اسپانیا یک دارالترجمه ای درست می کنند که این کتاب ها ترجمه شوند. چون خود مسیحیان اسپانیایی عربی نمی دانستند، عده ای مستعرب را - که بیشتر این مترجم ها هم یهودی بودند و در میان مسلمان ها زندگی کرده و آشنا به زبان عربی و معارف اسلامی بودند- در آن دارالترجمه استخدام می کنند.
وی در ادامه با ذکر مشخصات ترجمه در این دارالترجمه گفت: در این دارالترجمه بسیاری از کتاب های فلسفی به خصوص از علوم اسلامی از جمله ریاضیات، اخترشناسی و پزشکی به زبان های لاتین ترجمه می شوند. این کتاب ها از لحاظ اصالت ترجمه اعتبار مستحکمی ندارد و کمی مشکوک است چون این کتاب ها به عینه ترجمه نشده اند. حتی مقدار زیادی از کتاب ها هستند که به اسم ابن سینا ترجمه شده در صورتی که بعضی از متون آنها از ارسطو است. مقداری هم کتاب از ارسطو از عربی به لاتین ترجمه شده است که اصلا مال ارسطو نیست. منظورم این است که کمی دقت کار آنها کم بوده است.
مجتهدی درباره ترجمه آثار ابن سینا به لاتین خاطر نشان کرد: بعدا در این زمینه مساله ای معلوم شد که بعضی از این آثار ترجمه نیست، بلکه نوعی اقتباس بوده است. یعنی مترجم افکار خود را در قالب این نوشته ها گنجانده است و ما نزدیک 40، 50 نسخه ترجمه شده به اسم ابن سینا داریم. البته در این ترجمه ها قسمتی از افکار ابن سینا هست اما در عین حال افکار شخصی مترجم ها هم منعکس شده است.
ابن سینای مجعول
این چهره ماندگار با اشاره به پیدایش ابن سینایی مجعول گفت: اینجا بحثی با عنوان «ابن سینای مجعول» مطرح می شود. یعنی کسی که خود ابن سینا نیست ولی مترجم ها در نوشته های خود از افکار ابن سینا اقتباس کرده اند. اینجا عده زیادی از متخصصان نظر جالب توجهی دارند. آنها معتقدند این ترجمه ها که از ابن سینا شده است، در واقع یک نوع آزاد اندیشی در غرب بود. چون غربی ها در آن مقطع جرات نداشتند که افکار خودشان را مستقیما بیان کنند و از این جهت افکار خودشان را با افکار ابن سینا درهم می آمیختند. غربی ها این را شروع نوینی برای نهضت آزاد اندیشی می دانند و این را مدیون ابن سینا هستند.
مجتهدی افزود: اینجا باید از یک نویسنده و مترجمی نام ببرم. نام او گوندی سالوی است که احتمالا نام اسپانیایی او گونزالس است. این شخص، دانشمند خیلی مهمی است و خیلی آگاهانه می خواهد ابن سینا را در غرب معرفی کند. ابن سینا در ترجمه های گوندی سالوی، کمی بیش از اندازه گرایش عرفانی و اشراقی پیدا می کند.
این استاد فلسفه با اشاره به آمیختگی اندیشه های اریژن با افکار ابن سینا گفت: در این ترجمه ها یک متفکر غربی دیگر هم که مال دو قرن پیش است و آرا او با اندیشه های ابن سینا درآمیخته است. این شخص اسکات اریژن بود که در قرن نهم می زیسته است. اریژن ایرلندی و افکار عرفانی داشته است. در بعضی از ترجمه ها افکار عرفانی اریژن هم با افکار ابن سینا آمیخته شده است. این معلوم می کند که در زمینه این آمیختگی های افکار یک برنامه ریزی وجود دارد که کمی از آن انجماد فکری کاسته شود و همانطوری که گفتم از طریق ابن سینا نوعی آزاد اندیشی به وجود بیاید. یعنی ابن سینا نوعی سپر برای آزاداندیشی تلقی می شود اما فقط سپر نیست بلکه تلفیقی از افکار آزاد اندیش با افکار ابن سینا هم هست.
این چهره ماندگار یادآور شد: این یک بخشی از ماجرای تاثیر ابن سینا در غرب است. بخش دیگر مربوط به سایر علمای مسلمان هم بوده است. شخصیت هایی مثل خوارزمی، ابن هیثم هم مطرح بوده اند. اینها را یک دانشمند ایتالیایی به نام «ژراردو کرمون» ترجمه می کند. کرمون واقعا یک عجوبه ای است، برای اینکه کتاب های خیلی زیادی را ترجمه کرده و مربوط به اخترشناسی، ریاضیات و هندسه است اصلا همین هندسه بیشتر توسط مسلمان ها در غرب رایج شده است. در میان این افراد مسلمان شاید مهمترینشان ابن هیثم باشد که راجع به نور کار کرده و بعدها در قرن هفدهم اشخاصی مثل نیوتون در نگارش رساله های خود از مباحث ابن هیثم مطلع بوده اند.
ابن سیناییان مسیحی
مجتهدی در رابطه با پدید آمدن گروهی به نام ابن سیناییان مسیحی گفت: در قرن دوازدهم میلادی تا حدودی زیادی به شناخت اندیشه های ابن سینا پرداخته شد. یعنی مقدار کتاب و رساله ترجمه شده – چه به صورت مستقیم و چه به صورت اقتباس که روح ابن سینایی داشته اند- در غرب زیاد است. این افراد را می توانیم ابن سیناییان مسیحی قرن دوازدهم میلادی می توانیم نام ببریم.
ابن رشدیان لاتینی
وی افزود: شهرت ابن سینا و گرایش های اشراقی و آزادی اندیشی مطرح شده کمی ابن سینا را مبدل می کند. در مقطعی دیگر غربی ها با آثار ابن رشد آشنا می شوند که این آشنایی با تاخیری بیشتر و بعد از قرن دوازدهم یعنی در قرن سیزدهم و بعد از آن رخ می دهد و باعث پیدایش یک نحله فکری دیگر غرب می شود که با عنوان «ابن رشدیان لاتینی» معروف می شوند. اینها یک گروه خاصی هستند. این گروه تا حدودی به مقابله با ابن سیناییان اشراقی آزاداندیش می پردازند.
مقابله ابن سینا با ابن رشد در غرب
مجتهدی با اشاره به مقابله هم قرار گرفتن دو جریان ابن رشدی و ابن سینایی در غرب اظهار داشت: جریان ابن رشد در دانشگاه «پادووا ایتالیا» به وجود می آید و با اتکا به افکار ابن رشد – که مستقیما مترجم ابن رشد داشته اند- نوعی فکر تحصلی و شاید ضد اشراقی پیدا می کنند. در انجمن فلسفه فلورانس در اواخر قرن چهاردهم – که دوره تجدید حیات فرهنگی شروع شده بود- دانشمندی به نام مارسیلیو فیچینو بوده که مترجم افلاطون و یکی از بنیانگذاران انجمن فلسفی فلورانس است. فیچینو چون در جوانی طب هم خوانده است، خود را به عمد و صریحا ابن سینایی معرفی می کند و حتی خود را مثل ابن سینا می داند و با او مقایسه می کند. این انجمن ابن رشدی نیست. انجمن فلسفه فلورانس که تا حدودی ابن سینایی هستند به مخالفت با دانشگاه پادووا بر می خیزند و به نوعی رقابت می کنند. در اینجا هم باز هم ابن سینا مطرح است. یعنی بیش از آنچه ما فکرش را می کنیم این نهضت ها و مشرب های فکری در غرب تاثیر گذاشته است. این تاثیر گذاری تا قرن هفدهم ادامه دارد. بعد از قرن هفدم این روند کاسته می شود. البته در قرن هفدهم یکی از اولین کتاب هایی که در غرب چاپ شده است، کتاب قانون ابن سینا است.
این چهره ماندگار در پایان گفت: البته در عصر جدید اشخاصی مثل هانری کربن و کمی هم شاگردهای کربن که خود من اینها را می شناسم، کمی به اهمیت ابن سینا بازگشت کرده اند. البته کربن بیشتر روی عقاید سهروردی کار کرده است که خود سهروردی هم بر این عقیده است که کار ناتمام ابن سینا را به انجام می رساند و او بر این تصور است که فلسفه مشرقی از آن ابن سینا است. روی همین مطلب کربن و پیروانش کمی تاکید می کنند.