به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از مهر دکتر امیرحسین بانکی پورفرد، استاد دانشگاه اصفهان، در مورد تفاوت مفهوم آزادی از منظر تفکر اسلامی با آزادی در تفکر لیبرالی گفت: آزادی زمینه هر ارزش اخلاقی است. ارزش های اخلاقی منهای آزادی، اصلا ارزشیت خود را به دست نمی آورند. چون انسان هر کاری را از روی اجبار و اکراه کرد دیگر نمی توان اسم آن را ارزش اخلاقی گذارد. بنابراین در تفکر اسلامی آزادی زمینه همه ارزش های اخلاقی و تربیت انسانی است.
وی افزود: فرق تربیت انسان با تربیت حیوان یا تربیت ملک و یا هر موجود دیگر بر روی اصل آزادی است و بر اساس همین اصل است که خداوند فرمود: لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم. ضمن اینکه انسان در شرایطی که آزاد است که هر مسیری را طی کند؛ مسیر کمال را انتخاب کند و این می شود قدر والای انسان.
این پژوهشگر حوزه خانواده با اشاره به تفاوت آزادی با مفهوم بی قیدی تاکید کرد: بی بند و باری و بی قیدی یعنی انسان در مسیر حرکتی خود هیچ افقی را رعایت نکند. در واقع ما آزادیم که اصول را رعایت بکنیم و یا خیر. اگر آزادی ما رفت به سمتی که ما به تمام معیارهای اخلاقی پشت پابزنیم که به آن بی بند و باری می گویند و کسی که دچار بی بندوباری شد یعنی آزادی را به ابتذال کشانده و بدترین گزینه را در آژادی انتخاب کرده است. مثلا ما آزادیم که از یک لیوان آب به هر صورتی که می خواهیم، آب بنوشیم اما بدترین گزینه این است که آن لیوان را به زمین بزنیم و بشکنیم.
دکتر بانکی پور فرد در پاسخ به این سوال که مفهوم آزادی در حوزه تربیت کودک چطور معنی می شود؟ گفت: ما باید در مسیر تربیت ضمن اینکه افراد را برای رشدشان آزاد می گذاریم. اما آنجا که به حقوق اجتماعی برمی گردد افراد را باید مقید کنیم که از آزادی شان سو استفاده نکنند و باعث برهم خوردن ارزشهای اخلاقی در فضای معنوی خود و دیگر افراد جامعه نشوند. در تفکر اسلامی آزادی تا وقتی معتبر است که به آزادی های دیگران و آزادی دیگر خود فرد لطمه نزند. آنجا که می خواهد به دیگران لطمه زند، اجتماع باید این آزادی را محدود کند و آنجا که می خواهد به خود فرد و ارزشهای اخلاقی فرد لطمه بزند، خود فرد با مراقبت و خودسازی و کنترل نفس جریان آزادی را محدود کند.
وی با تاکید بر اینکه همان مفهوم آزادی به معنای غربی هم در درون خود محدودیت دارد، افزود: در تعریف غربی از آزادی محدود کردن را در حد این می دانند که آزادی فرد به آزادی دیگران لطمه نزند اما آن هم در محدوده امیال است. آنها آزادی را در حیطه آزادی میل تعریف کردند و ثانیا این آزادی میل تا وقتی است که به امیال دیگران لطمه نزند. اما در تفکر اسلامی این آزادی محدود به آزادی میل نیست؛ یعنی یکی از جنبه های فرودین انسانی امیال است و خیلی از جنبه های برتری در وجود انسان است که وقتی می گوییم آزادی همه آن جنبه ها را نیز در نظر می گیریم. ضمن اینکه در تفکر اسلامی بر خلاف مفهوم غربی فقط آزادی میل دیگران نیست که محدود کننده است بلکه بقیه جنبه های آزادی هم محدود کننده است مثلا در تفکر غربی کسی بخواهد عیش و نوش کند و شراب خواری کند و هرزه گی کند تا آنجا که به حقوق دیگران لطمه نزند و مثلا اگر فردی متعرض کسی شد اگر او هم علاقمند بود مشکلی نیست و اگر علاقمند نبود آن وقت فرد را محدود می کنند و اگر گرفتاری در فساد و عیش و نوش در حدی باشد که به دیگران ضربه نخورد این پسندیده است و فرد می تواند هرچقدر در عین و نوش جلو برود در صورتی که به دیگران لطمه نزند در حالیکه این نوع آزادی در فرهنگ اسلامی پذیرفتنی نیست.
این استاد دانشگاه اصفهان در مورد اینکه برخی از خانواده های با این توجیه که نمی خواهند در آینده فرزندشان عقده ای شود، آنها را در رفتار و تصمیمتشان آزاد می گذارند، این نوع نگاه چه پیامدهایی دارد؟گفت: آزادی مطلق هیچگاه باعث هیچ کمال و رشدی نخواهد شد؛ مثلا وقتی یک هواپیمایی می خواهد حرکت کند قبلا برای آن یک جاده هوایی تعیین کردند البته در این مسیر هوایی، آزاد است که از هر قسمتش حرکت کند یا برای ما در خارج از شهر جاده ای را تعریف کردند که در هر باندی از آن می توانیم حرکت کنیم اما اگر قرار بود در مسیری که می خواهیم برویم هیچ جاده و هیچ محدودیتی نباشد، قطعا من به مقصد نمی رسم؛ یعنی رسیدن به مقصد ترکیبی از محدودیت و آزادی است و در حوزه تربیت هم ما یکسری از مسایل را محدود می کنیم اما در همان محدوده فرد را آزاد می گذاریم و اگر یکی از این دو نباشد یعنی آزادی باشد اما هیچ محدودیتی نباشد، آدم از هر طرفی حرکت کند به مقصد نمی رسد یا برعکس محدودیت فقط باشد و آزادی عمل وجود نداشته باشد باز به مقصد نمی رسیم.
دکتر بانکی پور در پایان تاکید کرد: در تربیت ما باید به یک برایند درستی از آزادی و محدودیت برسیم و البته همه افراد این مسئله را رعایت می کنند حتی کسانی که مدعی اند فرزند خود را آزاد می گذارند و قایل به محدودیت نیستند هم در عمل چنینی نمی کنند. یک بچه ای می خواهد بدون اینکه شنا بلد باشد برود دریا، کدام پدر و مادری چنین اجازه ای به فرزندشان می دهند؟ همه خانواده هایی که به کنار دریا می روند اجازه نمی دهند که فرزندانشان از یک قسمتی جلوتر بروند. پس اینجا قایل به محدودیت هستند و خطر را احساس می کنند، اما مشکل اینگونه خانواده ها این است که خطرات فرهنگی را به اندازه خطرات جانی واقعی نمی بینند، آنها هم می دانند که باید محدودیت هایی را اعمال کنند و الا امنیت فرزندانشان به خطر می افتد. البته از آن طرف هم نباید افتاد اینکه من بخواهم کاملا با یک فضای امنیتی، اجازه هر حرکتی را از فرزندم به احتمال خطا کردن، بگیریم . باید بتوانیم بین آزادی و امنیت هر فردی برایندی متعادل برقرار کنیم، این برایند را شریعت دست ما می دهد خدای حکیمی که واقف بر خطراتی است که انسان را تهدید می کند، محدودیتها را تعیین کرده است.