به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از جماران- «از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود» (صحیفه امام، 8/61) این جمله عمق نگاه امام به دانشگاه را نشان میدهد. امام با پیوند نهاد دانشگاه و حق تعیین سرنوشت میخواهد بگوید سرنوشت ملت را نه نهاد قدرت و نه نهادهای دیگر که دانشگاه تعیین میکند. امام دانشگاه را زیربنای جامعه میداند: «دانشگاه مبداء همه تحولات است» (صحیفه امام، 8/64) و سهمی اساسی در سعادت جامعه به دانشگاه میبخشد. افزون بر سخنان حکمیانه بسیار، رابطه دقیق و عاطفی امام با دانشگاهیان نیز جای تامل بسیار است. تبیین این رابطه و آن نگاه، در شرایط کنونی از آن حیث بیشتر حائز اهمیت است که در سال های اخیر نهاد دانشگاه در ایران حداقل به لحاظ کمی بسیار گسترده و بزرگ شده است و اکثر جوانان، دوران دانشگاهی و دانشجویی را تجربه می کنند. شصت سال پس از شهادت سه آذر اهورایی در 16 آذر 32، به بهانه روز دانشجو، در اقتراحی اختصاصی به تبیین نگاه امام به دانشگاه، نقش دانشگاه و دانشجو در جنبشهای اجتماعی و سیاسی مختلف از جمله انقلاب اسلامی پرداخته ایم تا از این رهگذر وضعیت نهاد دانشگاه در شرایط فعلی را آسیبشناسی کنیم. استقلال دانشگاه ها، سیاستگذاری علمی، سیاستورزی دانشجویان در دانشگاه، امنیتی شدن فضای دانشگاه، پولی کردن برخی دانشگاه های سراسری و ... از جمله مسالههای دانشگاهِ امروزی است. در اقتراحِ «دانشگاه، محلی برای تعیین سرنوشت ملت» به گفت وگو با با ابوالحسن نواب، رییس دانشگاه ادیان و مذاهب است که در پی میآید.
آقای دکتر از آنجایی که شما یک رییس دانشگاه هستید و به جو دانشگاه و سیستم مدیریتی آن واقف هستید، قطعا باید نظرات معمار بزرگ انقلاب، حضرت امام خمینی رادر مورد دانشگاه مطالعه کرده باشید. از این جهت به عنوان اولین سوال می خواستم بپرسم دانشگاه ایده آل باید چه مشخصه ها و کارویژه هایی دارد؟ و اساسا چه باید کرد که دانشگاهیان هم تعهد داشته باشند، هم تخصص؟
حضرت امام خمینی (ره) نه فقط در سال هایی که نظام جمهوری اسلامی ایران را راهبری می کردند، بلکه از آغاز نهضت و حرکت خودشان از سال 42 توجه ویژه ای به دانشگاه داشتند و دانشگاه را یک قطب اساسی جامعه و یک بال فراخ برای نظام و انقلاب می دانستند و دانشگاهیان کلمه ای بود که حضرت امام به کرات در صحبت های خود به کار می برد.
امام خمینی دانشگاهیان را از ارکان اساسی جامعه قلمداد می کردند و توجه ویژه ای به دانشگاه داشتند. حضرت امام اعتقاد داشتند که روحانیت نمی تواند به تنهایی کشور را اداره کنید و این مملکت را باید دانشگاهیان اداره کنند و در واقع امام خمینی دانشگاهیان را به عنوان تامین کنندگان کادر اجرایی کشور می دانستند و از آنها می خواستند در مسائل مربوط به تخصص خودشان به حد اعلایی برسند تا کشور از وابستگی به بیگانگان نجات پیدا کند تا کشور بتواند روی پای خود بیاستد. مثلا ایشان در جایی سخنی با این مضمون دارند که دانشگاه در رأس امور است و مقدرات کشور به دست آنها است و دانشگاهیان باید تلاش بایسته ای بکنند که ما از شرق و غرب بی نیاز باشیم و در عین حال ایشان تاکید می کردند که دانشگاه هم می تواند یک جامعه را به ورطه نابودی بکشاند و هم می تواند سعادتمند کند. یعنی تا این حد برای دانشگاه و دانشگاهیان ارزش قائل بودند و وجود و تربیت این قشر را ضروری می دانستند.
مرحوم امام وقتی از دانشگاهی ها سخن می گفتند بیشتر به استقلال کشور معطوف می شدند و هم از این قشر فرهیخته می خواستند که متدین، متعهد، خداترس و ایمان محور باشند که بتوانند در لغزش گاه ها خودشان را حفظ کنند و از این منظر هم کشور را حفظ کنند و هم جریان کشور را بتوانند در مسیر درستی هدایت کنند که مثلا در بره های حساس پای قراردادهای استعماری را امضا کنند.
آقای دکتر نواب، همیشه تاریخ شور و هیجانی از جنس سیاست در دانشگاه ها بوده است و به نوعی که برخی ها معتقدند اساسا دانشجو باید سیاسی هم باشد. در کنار این مساله برخی از نهادهای قدرتِ خارج از دانشگاه مدام سعی کرده اند که از وجود این نهادهای دانشجویی بهره ببرند. به نظر شما چه رابطه ای بین قدرت و سیاست با دانشگاه وجود دارد؟
به نظر من حضور این نهادهای قدرت در دانشگاه معنی ندارد. دانشگاه پر از نیروی جوان و تحصیلکرده است و نیروی جوان هم سرشار از نیروی فوق العاده ای است و بالطبع هر کسی مشتاق است که این نیرو و تفکر را در اختیار خود داشته باشد تا بتواند از این نیرو در جهت منافع خود بهره گیری کند. حالا همیشه هم این اهداف منفی نیستند و ممکن است گاهی وقت ها این نهادهای بیرونی اهداف مقدسی هم داشته باشند ولی به هر حال اینها می خواهند یک نوع استفاده ابزاری از دانشگاه و نیروی دانشجویی داشته باشند. به هر حال به این مساله خود دانشجو باید آگاهی داشته باشد که از ابزار شدن در دست اقشار و گروه ها و نهادهای مختلف پرهیز کنند و همه تلاششان این باشد که در عین حالی که از وضعیت سیاسی و اجتماعی محیط پیرامون خود آگاهی کسب می کنند، روی تفکرات خود بیاستند و با استقلال خودشان تسلیم این جریان های فرصت طلب نشوند.
یعنی شما معتقدید که دانشگاه ما نباید سیاسی باشد؟
نه من چنین اعتقادی ندارم. اتفاقا دانشگاه های ما باید سرشار از نشاط، شور و شعور سیاسی باشد اما نباید ابزار سیاست باشد. در حقیقت سیاست در دانشگاه های ما باید درونزا باشد نه برونزا. یعنی دانشگاه ما در حوزه سیاست هم باید متکی به تفکرات نشات گرفته از درون خرد جمعی دانشجویان باشد. چون عصیان دانشجو و روح انقلابی این قشر حتی خیلی وقت ها می تواند مشکلات جامعه را حل کند ولی این شور و شعور انقلابی وقتی ارزشمند است که درونزا باشد نه چاهی که در داخلش آب بریزند. از طرفی دیگر دخالت بیگانگان و انتقال دادن خطوط جریان های سیاسی مختلف به داخل دانشگاه منجر به آوردن اختلاف های کف خیابان به صحن دانشگاه است که دانشگاه را از عزت، استقلال، خودباوری و درون بینی خارج می کند و چون از بیرون خط می گیرد اصلا نمی تواند از خود ابداع هم داشته باشد تا بتواند جامعه ای را که قرار است فردا تحت اجرایش باشد، به مسیر درستی رهنمون شود. اگر یکی از همان جریان هایی که به دانشگاه خط می دهند، به قدرت برسند، دانشگاه ابزار بالفعل آن جریان می شود که این هم اصلا زیبنده دانشگاه و دانشجو نیست که در اختیار قدرت حاکمه باشد.
ما در زمینه دانشگاه با بحث اسلامی کردن این نهاد مواجه هستیم و که بنیانگذار انقلاب هم روی این مساله تاکید داشتند و می فرمودند دانشگاه ما باید اسلامی باشد. در حال حاضر هم سعی سیاستگذاران در حوزه دانشگاه این است که علوم دانشگاهی و به ویژه علوم انسانی را اسلامی کنند. به نظر شما برای اسلامی کردن دانشگاه ها چه باید کرد؟ آیا صرفا تغییر چند سرفصل و درس می تواند دانشگاه ها را اسلامی کند؟ یا باید کار دیگری کرد؟
اولا باید تغییر سرفصل ها و دروس سر جای خود باشد و البته نباید به این مساله بسنده کرد. باید از همه ابزارها در جای خود استفاده شود ولی متفکرین حوزه و دانشمندان دانشگاهی هستند که باید در طراحی یک نظام درست برای آموزش های دانشگاهی تلاش کنند. الان 35 سال از انقلاب می گذرد و خردمندان و بزرگان ما در تلاش هستند که یک الگوی خوبی را در زمینه اسلامی شدن دانشگاه ها طراحی کنند. در علوم تجربی و پزشکی و مهندسی و امثال آن استفاده از غرب و شرق ضروری است اما در این زمینه ها هم باید خودمان تولید علم کنیم ولی ما باید در علوم اسلامی و انسانی متکی به باورهای بومی و درونی باشیم. به نظر من در این مساله باید روحانیت، حوزه ها و خود دانشگاه و استادان برجسته ورود کنند و این داشته های غنی فرهنگ اسلامی و تشیع را به محتوای قابل استفاده دانشجویان تبدیل کنند.
آقای دکتر شما فکر می کنید طی این 35 سالی که از انقلاب گذشته است، ما توانسته ایم مثلا برای علم اقتصاد یک دروس و سرفصل هایی را به عنوان جایگزین تعریف کنیم؟
نه نتوانسته ایم.
چرا نتوانسته ایم؟
به هر حال مشکلاتی بوده اما ما مساله شناسی کرده ایم و به مشکل پی برده ایم و به راه هایی هم دست یافته ایم ولی واقعا نتوانسته ایم همه مشکلات را حل کنیم. ما کادر مجرب نداریم و اصلا کادری برای این مساله تربیت نکرده ایم. ما به غیر از شهید صدر و تعداد انگشت شماری که بوده اند، چه کسانی روی اقتصاد اسلامی کار کرده اند؟ نه در گذشته چنین کادر مجربی داشتیم نه الان.
شما به کادر مجرب اشاره کردید. دانشجو ها دست پرورده استادانی هستند که همین کادر را تشکیل می دهند و حضرت امام خمینی هم روی استادان دانشگاه تاکید های ویژه ای داشتند. شما به عنوان یک استاد و رییس دانشگاه چه برنامه هایی دارید که دانشجویی را بپرورانید تا دانشجو حس کند هویتی ویژه دارد؟
ببینید استادان دانشگاه یکی از ارکان دانشگاه هستند ولی استاد بدون متن و محتوا و برنامه ریزی مناسب هیچ معجزه ای نمی تواند انجام بدهد و باید اول ما برنامه و متن مناسب و در خور توجهی داشته باشیم که استاد بتواند با این محتوا نقش آفرینی کند. وقتی ما محتوای مورد نظر خود را نداریم چگونه می توانیم از استاد انتظار داشته باشیم که به یکباره کار خاصی انجام دهد؟ بدون محتوای بومی استاد هر اندازه هم شخصیت علمی برجسته ای داشته باشد، ترجمان افکار غربی است و از طرف دیگر همین استاد اگر ناصالح باشد، متن و برنامه صالح را هم تخریب خواهد کرد. بنابراین استاد یک وجودی است که نه می شود گفت بی مسئولیت است و نه می توان همه مسئولیت را به عهده وی گذاشت. ولی یک مطلب متقن وجود دارد و استاد باید خود ساخته و متدین باشد. استاد غیرخودساخته دانشگاه را به لجنزار تبدیل می کند.
قبل از انقلاب، یک بار وقتی رژیم شاه به دانشگاه یورش برد، حضرت امام خمینی به شدت به آن رخداد اعتراض کردند. بعد از انقلاب هم طی مقاطع مختلفی ساحت دانشگاه مورد حمله و هجمه قرار گرفته است. به نظر شما چه باید کرد که دیگر از این رخدادها در جامعه ما رخ ندهد؟
دانشگاه باید از جریان های جزئی نظام مجزا باشد ولی در کل باید حامی و پشتیبان نظام باشد. شما فکر می کنید مثلا دانشگاه های آمریکا از نظام آمریکا حمایت نمی کنند و نسبت به وطن خودشان بی تفاوت هستند؟ دانشگاه ما باید حامی نظام ولی مستقل از جریان های سیاسی باشد. در درگیری های جناحی و جزئی و گروهی و قبیله ای نباید وارد شود تا کسانی بتوانند وارد حریم دانشگاه شوند، در ضمن اینکه نباید پشتیبانی خود را از نظام بکاهد.
عرض بنده این است که فرض کنیم فردا چند نفر وارد دانشگاه شما می شوند و زد و خورد ایجاد می کنند. شما در مقابل اینها چه برخوردی نشان می دهید؟
در این صورت رییس دانشگاه باید درایت داشته باشد. مگر دانشگاه جای زد و خورد است؟ ما چندین سال است این جریان های سیاسی را پشت سر گذاشته ایم و نگذاشته ایم در دانشگاه ما (دانشگاه ادیان و مذاهب) آب هم از آب تکان بخورد. اینگونه که نمی شود مدیریت دانشگاه را به هر کسی سپرد. مدیریت دانشگاه یکی از سخت ترین کارها است.
آقای دکتر می خواهم سوالی هم در رابطه با دولت جدید بپرسم. دولت یازدهم با شعار تدبیر و امید و با تابلوی اعتدال بر سر کار آمده است و وزیر علوم هم راهی وزارتخانه شد. شما به عنوان یک رییس دانشگاه از دولت روحانی و از شخص دکتر فرجی دانا چه انتظاراتی را در امور دانشگاهی مطالبه می کنید؟
غیر امنیتی شدن دانشگاه ها، مستقل ماندن دانشگاه ها و ارتقای کیفیت دانشگاه ها مطالبه اساسی ما است.
یعنی شما باور دارید که دانشگاه های ما امنیتی هستند که این مطالبه را از دولت دارید؟
من نمی خواهم کسی را متهم کنم که چه کسی دانشگاه های ما کاملا امنیتی کرده است. ولی در سال های گذشته سایه سنگین امنیتی بر دانشگاه های ما بود.
شما این وضعیت را در دانشگاه خودتان هم لمس کرده اید؟
بله من هم در دانشگاه خودمان لمس کردم. فضای دانشگاه ها طی این چند سال به طور کامل امنیتی بود. در قسمت های جذب و گزینش بود و عمده این جو امنیتی در بخش سازمان جذب حاکم بود و خلاصه اساتید می ترسیدند و با استادان یا توسط حراست یا روسای دانشگاه یا مقام مسئول دیگری برخورد می شد.این حرف من نیست و آقای روحانی در اولین سخنرانی خود گفتند که باید جو امنیتی در دانشگاه ها از بین برود. این حرف من نیست که شما بگویید من چون شخصا مشکلی داشتم حالا به شکل یک آدم دردمند حرف می زنم. نخیر. این درد سراسری کشور بود و بی قانونی بر دانشگاه ها حکم فرما بود.
حالا چه باید کرد که این مساله تکرار نشود؟
آقای رییس جمهور خودشان کاملا متوجه این نکته هستند و تذکر داده اند و وزیر اطلاعات هم به این نکته به شدت توجه دارد و خوشبختانه خود وزیر اطلاعات خود دانش آموخته حوزه و دانشگاه است و در هر دو حوزه صاحب نظر است.
به نظر شما خود دکتر فرجی دانا به عنوان وزیر علوم در این زمینه ایده هایی دارند؟
وزیر علوم که از فرهیختگان بنام کشور است و در ضمن دکتر فرجی دانا از متدین ترین و بهترین فرهیختگان کشور است و پدر ایشان از دوستان آیت الله العظمی بهجت بود و خودش کسی است که پیوند مستحکمی با روحانیت دارد و فرزند شهر قیام و خون یعنی قم است و از خانواده ای اصیل و نجیب و شریفی است.
در هر صورت دکتر فرجی دانا قبلا رییس دانشگاه تهران بوده اند و شما به با توجه به آن مدیریتی که در دانشگاه داشتند، مدیریت وی را چگونه ارزیابی می کنید؟
ایشان به طور کامل قابلیت های مدیریتی زیادی دارند که بتوانند وزارت علوم را هم مدیریت کنند و همه دوستان روحانی ما از ایشان تمجید می کنند.