گروه راهبرد - خبرگزاری دانا: بیش از صد روز از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری می گذرد. قطعا این انتحابات، سیاسی ترین و متفاوت ترین رویداد انتخاباتی همه سال های جمهوری اسلامی بود. تقریبا کسی باور نمی کرد، این رویاد به این میزان در زیست اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ایرانیان موثر باشد. انتخابات در نهایت ناامیدی انجام شد و به امیدی ارزشمند منجر شد. دیگر احمدی نژاد رییس جمهور نیست. انتخابات تمام شده و روحانی رییس جمهور منتخب مردم بر اریکه نشسته است.
شایسته است چهار ماه پس از فرجام آن روزهای یاس و امید، به تبیین آرایش قومی فضای انتخاباتی بپردازیم. امر مهمی که در انفجار تحلیل های فردای انتخابات، گم شد و کمتر بدان پرداخته شد. بیگمان عنصر قومیت و مساله مطالبات قومی، در انتخابات نقش بسیار مهمی بازی کرد، نقشی که هرگز نباید نادیده انگاشت. یادداشت حاضر می کوشد به دور از هرگونه تعصب و دورتر از جنجال ها و تحلیل های عاطفی روزهای پس از انتخابات، به تبیین مساله بپردازد. بی شک این تبیین می تواند به تصمیم دولتمردان در اتخاذ سیاست های قومی، بسیار موثر باشد.
برای تحلیل رفتار رای دهندگان سه سوال کلیدی را باید پاسخ داد: 1) رفتار انتخاباتی مردم رفتاری اجتماعی است یا فردی؟ 2) رفتار انتخاباتی مبتنی بر گرایش جناحی است یا مطالباتی و هویتی؟ 3) رفتار مردم به تفکیک گروههای مختلف جنسی، صنفی، سیاسی و قومی و ... چگونه بودهاست؟
پاسخ به این سوالات نیاز به آماری نسبتا دقیق مانند آرای زنان، گروههای فکری و اقشار مختلف و احزاب دارد. البته در شرایطی که احزاب قادر به ایفای نقش خود نیستند و در نبود آمار دقیق، تحلیل رفتار انتخاباتی و آنچه در واقعیت رخ داده بسیار دشوار مینماید لیکن بررسی آمار موجود این انتخابات از زوایای مختلف رسیدن به تحلیلی واقع بینانه را تا حدودی امکان پذیر خواهد نمود.
انتخاب روحانی از نگاه تحلیلگران سیاسی
با نگاهی به آرای آقای دکتر حسن روحانی شاهد پیروزی شکننده ایشان هستیم چرا که در صورت افزایش 5/0 درصدی آرا به ضرر ایشان و یا با سرازیر شدن حدود 257000 رای از کل آرا به هر یک از کاندیداها به غیر از آقای روحانی، انتخابات به دور دوم کشیده میشد و شاید نتیجه انتخابات به صورت دیگری رقم میخورد.
پس از اتمام انتخابات شاهد آنالیزهای مختلفی از رفتار انتخاباتی مردم و چگونگی و چرایی این نتایج بودیم. در حالی که برخی از اصولگرایان این انتخاب را نتیجه حضور چندین کاندیدای اصولگرا و تشتت آرای بین جبهه اصولگرایی میدانند، بعضی از تحلیلگران این پیروزی را ظفر قاطعانه اصلاح طلبان نامیدند.
دکتر جلاییپور، از جمله تحلیلگرانی است که انتخاب روحانی را فرصتی بسیار ارزنده برای اصلاحطلبان میبیند. وی این پیروزی را قاطعانه توصیف نموده و ریشه آن را در نارضایتیها و اتفاقات پس از انتخابات 88 دانستهاست. به عقیده ایشان شرایط امنیتی ایجاد شده و اتفاقات رخ داده بعد از آن انتخابات باعث افزایش نگرانی جامعه شده و هشیاری جمعی جریان اصلاحطلبی و هواداران اصلاحطلب و نیز پتانسیل جنبشی جامعه ایران عاملی برای شکلگیری جنبش انتخاباتی اصلاحطلبان در شرایط غیرهیجانی انتخابات 92 شد.
دکتر حاضری نیز در سخنرانی خود در نشست انجمن جامعهشناسی ایران با موضوع تحلیل جامعه شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست جمهوری، شادمانی مردم پس از انتخابات را مبین پاسخگو بودن انتخاب آقای روحانی به مطالبات و خواستههای مردم دانستهاست.
بنا به نظر دکتر ربیعی غیرقابل پیشبینی بودن جامعه ایران ضعفی است که در انتخابات نیز خود را نشان میدهد و عاملی برای ناسامانی سیاسی است. به عقیده ایشان فرایند تغییرخواهی جامعه، لج ملی و نیز تصمیمگیری در شب انتخابات که خود ناشی از ناسامانی فکری رای دهندگان و عدم ثبات نظر در انتخابات است، از عوامل موثر در نتیجه بودند. به نظر ایشان آنچه که منشا تغییر خواهی در انتخابات 76 بود طبقه متوسط تقویت یافته و فرهنگ یافتگی جامعه بود؛ تغییر خواهی در 84 نیز حاصل دغدغههای معیشتی بودهاست. ولی در انتخابات 92 و شکلگیری روند انتخابات امتیاز بالایی برای جریان اصلاحطلبی (به عنوان جریانی سیاسی نه در معنای تغییرخواهی) تعلق نمیگیرد. در حقیقت نمیتوان آن را بازیگر اصلی و موجساز دانست بلکه اصلاح طلبان فقط با بازی خوانی صحیح، جایگاه صحیحی را در فرایند موجود برای خود انتخاب نمودند.
یاران دبستانی کمتر از حد انتظار
با مقایسه میزان مشارکت سالهای 88 و 92 شاهد کاهشی 12-13 درصدی آرا هستیم که با توجه به رفتار انتخاباتی طرفداران گروههای مختلف فکری، قسمت عمده ریزش 6 میلیونی آرا را می توان منتسب به جریان اصلاحطلبی دانست. توجه به میزان آرای روحانی به عنوان کاندیدای مورد تایید اصلاحطلبان در استانهایی مانند تهران (51/48 درصد) و اصفهان (80/ 45 درصد) و کاهش قابل توجه تعداد آراء در این استانها که مراکز اصلی اعتراضات 88 بودهاند نیز موید نظرات دکتر ربیعی در کلیدی نبودن گفتمان اصلاح طلبی در انتخاب روحانی است.
با بررسی آراء استان تهران شاهد کاهش2 میلیون و 488 هزاری آرا (حدود 6/50 درصد کل آراء استان) نسبت به سال 88 هستیم. این کاهش بیانگر افزایش آرای خاموش نسبت به انتخابات دوره قبل است و میتوان آن را بصورت عدم حضور این تعداد در اعتراض به نتایج انتخابات 88 تعبیر نمود. جمعیتی که اگرچه در انتخابات گذشته ریاست جمهوری طرفدار اصلاحطلبان بودند ولی بر خلاف نظر دکتر جلایی پور در پای صندوقهای رای حضور نیافتند.
این موضوع در آرای استان اصفهان، یکی دیگر از مناطق اصلی معترض به انتخابات 88 نیز صادق است. در این استان نیز شاهد کاهش حدودا 390 هزار نفری (5/17 درصد کل آراء استان) شرکتکنندگان نسبت انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری هستیم.
کلید انتخابات در دست پیرامون
با نگاهی به آمار شاهدیم که دکتر روحانی بیشترین در صد آرا را در استانهایی چون کردستان، سیستان و بلوچستان، یزد و آذربایجان غربی کسب نمودهاست. 3 استان از این استانها جزو مناطق معترض به سیاستهای مذهبی و قومی کشور هستند. جالب توجه اینکه آرای دکتر روحانی در تمامی مناطق قومیتی بجز زنجان و استانهای لر و عرب نشین بالاتر از میانگین کل آرای ایشان است. با توجه به آرای سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و کهکیلویه و بویراحمد که دکتر محسن رضایی، کاندیدای اصولگرا و لر، در آنها رتبه نخست را کسب کرد و مقایسه آن با نتایج انتخابات سال 1384 که در این استانها بیشتر آرا به یک کاندیدای اصلاح طلب و لر، داده شده بود میتوان به وجود آرای قومیتی در این مناطق پی برد. با علاوه نمودن این دادهها با نتیجه آرای مناطق قومیتی دکتر روحانی میتوان به وجود آرای قابل توجه قومیتی و تعیین کننده بودن این آرا در ایران پی برد.افزایش چشمگیر آرای دکتر محسن رضایی در برخی از استانهای قومیتی، با توجه به تاکید ایشان بر تمرکز زدایی و ایجاد فدرالیسم و نیز توجه ویژه ایشان به مسئله اقوام در سخنرانیها و تبیین شعارهای انتخاباتیشان حائز اهمیت ویژهای است. بطور مثال ایستادن دکتر رضایی در جایگاه دوم (۲۰۲۱۷۵ رای و 12/11 درصد) در استان آذربایجان شرقی و یا کسب بیشترین آرای استان خوزستان بسیار معنیدار است. اگرچه برخی از شعارهای انتخاباتی ایشان تکراری از شعارهای دوره قبل بود ولی این تغییر نشانگر موفقیت تیم انتخاباتی دکتر رضایی در رساندن این شعارها به رایدهندگان می باشد. البته باید توجه داشت که عدم حضور کاندیدای آذربایجانی در این انتخابات، بستری مساعد برای رقابت کاندیداها بر اساس شعارها فراهم آورده بود. این رفتار خود مبین تاثیر بسزای هویت قومی در مناطقی مانند آذربایجان و تعیین کننده بودن آرای قومی در نتیجهی نهایی انتخابات است. پراکندگی آراء آقای مهرعلیزاده در انتخابات سال 84 نیز موید این موضوع است.
با توجه به دادهها میتوان به این نتیجه رسید که آرای اقوام غیرفارس نقشی کلیدی در پیروزی آقای روحانی داشته است و شعارهای تبلیغاتی مبنی بر احقاق حقوق فرهنگی و مذهبی اقوام، توجه به حقوق برابر شهروندان و تلاش برای پاسخگویی به مطالبات اقوام و گروههای مذهبی مختلف توانسته تا حدود زیادی اعتماد آنان را جلب نماید.
به طور مثال وی توانست 94/58 درصد از حدود ۴ میلیون 130 هزار رای چهار استان ترکنشین آذربایجان شرقی(۱۰۵۲۳۴۵ رای و ۸۷/57 درصد) ، آذربایجان غربی(۶۸۲۱۹۳ رای و 91/63 درصد)، اردبیل(۳۸۴۷۵۱ رای و 37/58 درصد) و زنجان(۲۸۱۸۶۷ رای و 29/50 درصد)را کسب کند. اگر رای مردم این استانها همچون متوسط ۲۷ استان دیگر بود، انتخابات به دور دوم میکشید. به عبارتی بدون توفیق در استانهای ترکنشین، ایشان قادر به کسب ۵۰ درصد لازم در دور اول نبود.
از سویی بالاترین میانگین آراء دکتر روحانی در دو استان سنینشین سیستان و بلوچستان (3/73 درصد) و کردستان (85/70 درصد) بوده و ایشان بیش از ۷۰ درصد از حدود ۱/۷ میلیون رای ماخوذه در این دو استان را به دست آوردهاست. این در حالی است که وی تنها ۴۵ درصد آراء سه استان پرجمعیت کشور(تهران، خراسان رضوی و اصفهان)را کسب نمود و در استان زادگاهش، سمنان، نیز کمتر از ۴۴ درصد آرا را کسب کرد.
قرائتی دیگر از آمارها
علیرغم پراکندگی نسبتا یکسان آرای دکتر روحانی میتوان شاهد مطالبات متفاوت و خواستههای گوناگون در این پراکندگی بود. اگرچه تغییرخواهی را پیروز اصلی انتخابات میتوان خواند ولی با توجه به دادهها، آرای اقوام به عنوان قسمت اعظم تغییرخواهان (نه اصلاح طلبی) نقش اصلی را در پیروزی رییس جمهور جدید ایفا نمودهاست. وعدههای مشخصی چون تاسیس فرهنگستان زبان و ادب آذری (آذربایجانی) ویا وعدههای عمومیتر مانند اجرا اصل ۱۵ قانون اساسی در جذب آراء اقوام نقش عمدهای داشتهاست. اصلاحطلبان نیز به عنوان قسمتی از تغییرخواهان با اتخاذ تصمیمات بجا مانند کنارهگیری کاندیدای اصلاحطلب و سوق دادن بخش عظیمی از آرای خود به سبد این کاندیدا، نقش خود را به خوبی ایفا نمودند. دیگر بخش عمده آرا مربوط به رایهای شناور است که حدود 20 درصد کل آرا را تشکیل میدهند و آقای روحانی با تدوین شعارهای مناسب توانست بخش عمدهای از این آرا را نیز کسب نماید. البته نباید از تاثیر عمده "لج ملی" به عنوان یکی دیگر از عوامل موثر بر انتخابات ایران غافل بود. از سویی سکوت تعیین کننده 5/13 میلیونی آرای خاموش را نیز نباید فراموش کرد. سکوتی که نشان دهنده عدم موفقیت هیچ یک از کاندیداها در جلب اعتماد جمعیتی 5/13 میلیونی است. سکوتی که حاکی از سطح بالای انتظارات از رییس جمهور جدید است.
امید است دولت جدید، با تحلیل واقعبینانه رفتار انتخاباتی جامعه که مبین مطالبات و خواستههای جامعه است، و با توجه ویژه به مطالبات اقوام در جهت پاسخگویی به این مطالبات به نحو شایستهای تلاش نماید. شناسایی خواستها و مطالبات آرای خاموش نیز سعی مضاعفی را میطلبد. چراکه در نهایت عمل به شعارها و وعدههای داده شده معیاری برای برآورد عملکرد دولت تدبیر و امید خواهد بود.
امین فضلی - کارشناس مسائل قومی
منبع: عصر ایران