به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از ایران اصلیترین شاخص توسعه یک کشور را پژوهشها و فعالیتهای علمی تعیین میکند. این در حالی است که افزایش این ظرفیتها را برنامهریزی دقیق برای نیروی انسانی متخصص، اولویتبندی و سیاستگذاری علمی تضمین میکند. از این رو برخی بر این باورند که شاید وضعیت پژوهشهای صورتگرفته در کشور از مطلوبیت کافی برخوردار نبوده و نتایج برآمده از تحقیقات آنچنان که باید گرهگشای جامعه فکری ما نیست. این در حالی است که اعتبار پژوهش را دامنه تأثیرگذاری و تأثیرپذیریاش در سطوح ملی
تعیین میکند.
با این حال بهرغم نارضایتی که در خصوص کیفیت پژوهشها ابراز میشود، آمار و ارقام چیز دیگری را نشان میدهد. بر اساس آخرین اطلاعات پایگاه استنادی «اسکوپوس»، ایران با تولید 17 هزار و 245 مقاله از ابتدای سال جدید میلادی تاکنون به جایگاه پانزدهم تولید علم در جهان صعود کرده و محققان ایرانی در پایگاه ISI با ثبت 9 هزار و 588 مقاله رتبه بیستم دنیا را به دست آوردهاند.
علاوه بر این در سال گذشته نیز بالغ بر 64 هزار عنوان کتاب منتشر شده و براساس اعلام پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات در بخش مهندسی رتبه بیستم و در شیمی رتبه بیست و یکم جهانی را به خود اختصاص
داده است.
با این حال دلیل گرهگشا نبودن این پژوهشها برای نیازهای بومی ما، بهرغم برخورداری از جایگاهی مناسب درعرصههای بینالمللی موضوعی مورد بحث است.
دکتر حسین شیخرضایی، عضو انجمن حکمت و فلسفه، در گفتوگو با ایران ضمن نامطلوب تلقی کردن وضعیت فعالیتهای پژوهشی در کشور، پیرامون نامتوازن بودن جایگاه علمی در عرصه بینالملل و عرصه داخلی گفت:
«ما برای ارزیابی پژوهش، یک شاخص کلی داریم که نمیتواند نشاندهنده وضعیت عمومی پژوهش در کشور باشد. چراکه در این زمینه نحوه توزیع در نظر گرفته نشده است و ما تنها در برخی رشتهها همچون شیمی و تحقیقات پزشکی وضعیت مطلوبی داریم. از طرفی صرف تأیید و چاپ مقالات در مشخصکردن وضعیت پژوهش نمیتواند تعیینکننده باشد، بلکه میزان رجوع به مقالات و توجه جامعه علمی بینالملل به آنها در این زمینه اثرگذار است، جهتگیری موضوعات مطرح شده در پایگاه ISI دلیل دیگری بر این ادعاست. حقیقت این است که هرازگاهی موضوعاتی در فضای علمی بینالملل مد میشود که لزوما مسأله علمی جامعه ما نیست.»
بنابراین از آنجا که اساسا این رتبهبندی ملاکی عینی برای سنجش کیفیت پژوهش نیست نمیتوان برای ارزیابی هم به آنها استناد کرد.
بیتدبیری در سیاستگذاریهای پژوهشی
دکتر شیخرضایی در ادامه دلیل کیفیت پایین پژوهشها و عدم تطابقشان با نیاز بومی را در سیاستهای اتخاذ شده دانست و افزود: تأکید بیش از حد بر کمیت مقالات برای ارتقای اعضای هیات علمی و ضرورت داشتن مقاله ISI برای پذیرش در دوره دکترا سطح و کیفیت مقالات را تا حد قابل توجهی کاهش دادهاست و عملا مقالات را به خلاصه کردن یک کتاب یا نظرات دیگران تنزل داده است.
حقیقت این است که برخی صاحبنظران بر این باورند که اکثر دانشپژوهان ما دانش خود را نه از رهگذر تحقیق بلکه در چارچوبی بسته و محدود صورت میدهند که طی آن افزوده علمی ما نسبت به دانش موجود، حجم قابل توجهی نخواهد بود.
کتابسازی به جای تولیدعلم
دکتر داریوش مطلبی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، ضمن نامطلوب دانستن وضعیت تولید علم در کشور از این وضعیت با عنوان کتابسازی به جای تولید علم یاد کرد و افزود: وقتی کتابهای منتشر شده را ورق میزنیم و آنها را مورد مداقه قرار میدهیم، به جای تولید علم با یک تکرار و ارایه مجدد اطلاعات مواجه میشویم. برخی کتابهای منتشر شده شاید چیزی جز کتابسازی و سرهم کردن یکسری مطالب نباشد.
این در حالی است که به اعتقاد وی، این شیوه از پژوهش تنها به حوزههای عمومی محدود نمیشود بلکه در حوزههای تخصصی و حتی دایره المعارفها نیز رسوخ پیدا کرده است.
دکتر ابراهیم افشار، استادیار دانشگاه اصفهان هم «کتابسازی» را نوعی تقلب در کار علمی میداند و در این زمینه میگوید: کتابسازی زمانی رخ میدهد که شخص دغدغه فکر و علم نداشته باشد و بدون نیازسنجی به تدوین یک کتاب یا ترجمه آن دست بزند در حالی که اثر منتشر شده خلأیی از جامعه را پر نکند و مقصود تنها کسب امتیاز باشد.
بیانگیزگی دانشجویان برای پژوهش
بنابراین پژوهش به عنوان حیاتیترین کانال شناخت علمی، آن زمان که به الزامات تحقیق علمی متعهد شود، میتواند اعتلای فکری جامعه را تضمین کند، از این رو لازمه این امر نخست آموزش «نیروی انسانی پژوهشگر» است که اغلب مسئولیت آن بر دوش نهادهای آکادمیک قرار میگیرد، تا آنجا که دانشجویان ما در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد واحدهایی را تحت عنوان روش تحقیق به صورت نظری و عملی طی میکنند. این در حالی است که در چند سال اخیر ما شاهد تفکیک برخی رشتهها در سطح تحصیلات تکمیلی به دو شاخه «آموزشمحور» و «پژوهشمحور» بودهایم، از این رو این اقدامات خواه ناخواه التزام به پژوهش را در میان بخشی از دانشجویان کمرنگ خواهد کرد.
دکـتر فـاطـمه عزیـزمحمـدی از پژوهشگران برتر سال گذشته در گفتوگو با ایران از این مسأله ابراز نارضایتی کرد وگفت: آموزش و پژوهش باید مکمل یکدیگر باشند و ما با پیوند این دو باید دانشجویان را به پژوهش بیشتر ترغیب کنیم.
اما به واقع تا چه حد این آموزشها به ثمر نشسته است؟
اغلب دیده میشود که دانشجویان با رعایت چارچوب صوری پژوهش از محتوا غافل میشوند و فکر میکنند که چنانچه تنها براساس آن الگو پیش بروند، کفایت میکند و کاری پژوهشی ترتیب دادهاند. این در حالی است که ما با داشتن دو رویکرد در پژوهش به صورت پژوهش تحلیلی و توصیفی اغلب به توصیف بسنده میکنیم و زحمت تحلیل را بر خود متحمل نمیشویم و چه بسا کمتر شاهد مقالات پژوهشی و تحلیلی در جامعه علمی هستیم.
پاسخی که اغـلب به این کـوتاهی داده میشـود، ســردرگمی در زمـینه سیاستگذاریهای علمی، نامشخص بودن اولویتها و عدم نیازسنجی در جامعه است.
فقر اطلاعاتی مجریان سیاستگذار
سیاستگذاری، فرآیندی تخصصی است و تحقق آن در گرو آشنایی دقیق با اصولی است که اعتبار آن در عمل به اثبات رسیده باشد.
از طرفی باید در نظر داشت که قضیه با تصویب سیاستها خاتمه نمییابد چراکه اجرای درست به آگاهی مجریانی وابسته میشود که در جریان چند و چون آخرین یافتههای پژوهشی قرار گرفته باشند. «فقر اطلاعاتی» عوامل اجرایی، بهترین استراتژیها را با شکست مواجه خواهد کرد.
از این رو جامعه مادامی میتواند از تحقیق به عنوان تنها امکان حل معضلات خود بهره بگیرد که در کنار گسترش فرهنگ پژوهش، سلسله پژوهشهای منسجمی را که در نهایت به شکوفایی نهاد تحقیق میانجامد سرلوحه کار خود قرار دهد. بر این اساس، به واسطه همین چرخه است که جایگاه تحقیقات در سیاستگذاری علمی برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور معنا و اهمیت پیدا میکند.
بیتوجهی به نیاز و ظرفیتهای جامعه
دکتر عبدالرضا نوروزی چاکلی، مدیر گروه علمسنجی دانشگاه شاهد، در گفتوگو با ایران سیاستگذاری در زمینه پژوهش را به عنوان شمشیری دولبه توصیف کرد و گفت: «سیاستگذاری به طریقی هم مشوق مسیر پژوهش و هم مانع آن است. شناخت وضعیت کنونی و بررسی این که در چه مسیری قرار گرفتهایم در کنار تطابق اولویت انتخاب شده با نیاز جامعه از جمله اموری است که در سیاستگذاری پژوهشی باید مورد توجه قرار گیرد.»
بنابراین سیاستگذاری که پشتوانه علمی درستی نداشته باشد، نهتنها راهگشا نخواهد بود بلکه زمینه رکود را دامن میزند. از این رو دکتر نوروزی بر ضرورت شناخت «شایستگیهای پژوهشی» تاکید مینهد و میافزاید: بحث دیگری که در مسیر اولویتها مطرح میشود و مطالعات علمسنجی هم بر آن تاکید بسیار دارد، «شایستگی پژوهشی» است. بر ایناساس ما با شناسایی و انتخاب موقعیتهایی که در آن شانس بیشتری برای کسب نتیجه با هزینه کمتر فراهم است، در مسیر پژوهش گام برمیداریم.
شناسایی ظرفیتهای پژوهشی موضوعی مهم است که اغلب از چشم سیاستگذاران ما دور میماند و این امر باعث صرف هزینههایی هنگفت میشود که نهایتا دستاوردی هم به همراه نخواهد داشت.
بنابـراین نکـته مـحـوری که در سیاستگذاریها باید به آن توجه داشت علاوه بر نیروی انسانی ماهر و آشنا به اصول تحقیق، نیازسنجی جامعه علمی است. این در حالی است که تاکید بر مسایل بومی نباید ما را از مسیر بینالملل دور کند تا آنجا که به انزوای علمی کشانده شویم. از این رو ما اگر در سیاستگذاریهایمان تعاملات بینالمللی را مدنظر قرار دهیم، حتما باید قوانین مربوط به شرکت در مجامع و همایشهای بینالمللی را هم تصویب کنیم چراکه نبود قانون در این زمینه میتواند پژوهشگران ما را در عرصه بینالملل با مشکلات عدیدهای مواجه کند.