به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا محمدعلی سبحانی سفیر سابق ایران در لبنان و کارشناس مسایل خاورمیانه در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به بی ثمر بودن نشست ژنو 2 سوریه تاکید می کند که نزدیکی کشورهای همسایه و منطقه به یکدیگر در این بحران می تواند از تشدید فاجعه انسانی در این کشور خودداری کند
«کسی انتظار ندارد مذاکرات، که قرار است تا یکشنبه ادامه پیدا کند،به توافقی برای پایان دادن به جنگ منتهی شود. اما امید می رود در مورد آتش بس های محلی، ایجاد کوریدورهای انسانی و مبادله زندانیان موافقت هایی صورت گیرد.» این جمله اظهارنظر رسانه ها پس از دو روز مذاکرات در ژنو در خصوص سوریه است. بروز اختلاف در میان شرکت کنندگان در این نشست موجب شد تا همه با نگاهی تردید آمیز به نتیجه مذاکرات بنگرند. تهدید دولت سوریه مبنی بر اینکه از مذاکرات صلح با مخالفان، در صورتی که دو طرف تا روز امروز آنچه را جلسات جدی می نامد، آغاز نکنند، خارج خواهد شد و همچنین اظهارات وزیر امور خارجه سوریه خطاب به آمریکا مبنی بر دخالت این کشور و حمایت های برخی کشورهای منطقه از تروریست ها موجب بروز چالش شد. هر چند که گفته شده مذاکرات ژنو ۲ درباره بحران سوریه، با حضور نمایندگان حکومت و گروه های مخالف بشار اسد از صبح امروز آغاز شده است. اما اختلاف میان نیروهای مخالف وعدم حضور همه گروه های داخلی سوریه در این نشست و همچنین عدم وجود کشورهای اثرگذار از جمله ایران، این نشست نا امیدی هایی را از نتیجه، بروز داده است. محمدعلی سبحانی، سفیر اسبق ایران در لبنان و کارشناس مسایل خاورمیانه نیز بر این عقیده است تا زمانی که نتوان به فرمولی برای حل مسایل داخلی سوریه که همه اعم از دولت و معترضان سوری و همچنین کشورهای منطقه و بین الملل به آن تن دهند، دست یافت، مشکل سوریه حل نخواهد شد. متن گفتگو با وی به شرح زیر است :
چرا نشست های سیاسی پیاپی برای پایان دادن به بحران در سوریه به نتیجه نمی رسد؟
به نظرم زمینه های لازم برای تحقق یک چنین وضعیتی فراهم نبود. در سطح داخلی سوریه، مخالفان و دولت هیچکدام توان ایجاد امنیت و تسلط را ندارند، بنابراین فضا به اینجا نمی رسد که با هم گفت و گو کنند. در حال حاضر حداقل 130 هزار نفر در درگیری های سوریه کشته شده که این خود شکاف عمیقی را ایجاد کرده است. در عین حال در میان طرف های مخالف نیز اختلافات داخلی بسیاری وجود دارد. بنابراین در سطح داخلی شرایط برای تفاهم فراهم نیست. در سطح منطقه ای نیز چنین وضعیتی وجود دارد. قدرت های منطقه ای از تفاهم و گرایش مناسب برای نشستن کنار هم و تسهیل مساله صلح در سوریه برخوردار نیستند. اختلافات شدیدی تحت تاثیر مسایل طایفه ای، قدرت و ژئوپولتیک وجود دارد. در عین حال در سطح بین المللی نیز اخلافاتی وجود دارد. هرچند که روسیه و آمریکا که طرف های موثرتری به حساب می آیند تمایل به حل مشکل دارند اما چون در منطقه و خود سوریه شرایط مناسبی وجود نداشته و جدیت کافی در نهادهای بین المللی میان قدرت های بین المللی مشاهده نمی شود، به همین خاطر معلوم بود که چنین نشستی نمی تواند موفقیتی را به شکل جدی و تعیین کننده به همراه داشته باشد.
آیا عدم حضور ایران، کنفرانس ژنو2 را محکوم به شکست کرد؟
نه. من چنین برداشتی ندارم. عدم حضور ایران یک موضوع خاص و قابل بررسی است و البته تاثیر هم دارد. اما لوازم اصلی برای رسیدن به توافق و صلح وجود ندارد. مساله این است که آیا طرف های مختلف در مساله سوریه صادقانه به دنبال نشان دادن یک وفاق برای پیدا کردن راه حل هستند؟ پاسخ به این پرسش منفی است. ایران به عنوان یکی از طرف های حامی دولت سوریه به حساب می آید که بودنش می توانست، مفید یا مفیدتر باشد. من این را نیز قبول ندارم که این نشست هیچ تاتیری نداشته، بالاخره فضا تا جایی پیش رفت که بخشی از مخالفان ، دولت و نیروهای بین المللی کنار هم قرار گرفته و حرف زدند که نشان می دهد تا حدودی ساز و کار در حال شکل گیری است تا در راستای حل این مشکل قدم بردارند. ولی اینکه به نتیجه نهایی و یک فرمول نهایی برسند، ضعف وجود دارد. از این رو علت های این شکست متفاوت است و تنها به بود و نبود ایران مربوط نمی شود.
به عقیده تحلیلگران خارجی با حضور معارضین اسد در این کنفرانس که از سوی مردم و دولت این کشور طرد شده و در سوریه جایگاهی ندارند، نمی توان از این کنفرانس انتظار بیرون آمدن نتیحه مشخصی آن هم در جهت حل بحران سوریه داشت. از این رو آیا نشست های آتی نیز با شکست مواجه خواهد شد؟
باید شرایط بعدی را دید و اینکه نشست های آینده با چه مقدمه ای برگزار خواهد و چه هزینه ای از طرف های مقابل صورت می گیرد و همچنین واقعیت های میدانی چه چیزی را مشخص می کند. به نظرم فعلا می توان گفت که در این مرحله آنها به یک فرمول نهایی برای حل مشکل سوریه نخواهند رسید. هر نشست دیگری نیز باید به پیدا کردن فرمولی مورد توافق دوطرف در راستای رسیدن به نتیجه نهایی منتهی شود که فعلا بعید به نظر می رسد.
کنفرانس ژنو2 ازسه ضلع مجزا تشکیل شده کشورهای دعوت شده به این نشست،معارضین سوری و دولت سوریه سه ضلع این کنفرانس را تشکیل می دهند. از این رو آیا این نشست نیازمند ضلع دیگر یعنی کشورهای بیطرف یا کاهش یکی از اضلاع کمک به نتیجه رسیدن حل بحران خواهد کرد؟
طبیعی است اگر تعداد شرکت کنندگان قدرت های منطقه ای و داخل سوریه به نحوی باشد که به شکلی در توافق و رسیدن به تفاهم حضور داشته باشند، می تواند به حل زودتر مشکل کمک کند. اما مساله اصلی در داخل سوریه است. اکنون قدرت زیادی در اختیار تروریست ها و نیروهای مسحلی است که قبال کنترل نیستند و چه بسا امکان جمع آوری آنها بر سر میز مذاکره نباشد. به نظرم در حال حاضر نگاه کمی به مساله سوریه نداشته باشیم. پرسش این است که آیا تفاهم یا توافقی برای آینده سوریه در میان صاحبان قدرت منطقه ای و بین المللی و احیانا داخل سوریه به وجود خواهد آمد یا نه؟ بیشتر باید بر حل مشکل تمرکز کرده و دنبال ساز و کار تهیه فرمول باشیم.
ضلع موثردیگر معارضین سوری هستند که به سه گروه تقسیم می شوند،برخی گروه های غیرمسلح که راه خودرا ازهمان ابتدا از بقیه جدا کرده و اعلام کردند که موافق تشکیل دولت انتقالی با طی شدن فرایند دموکراتیک هستند، گروه های معارض مسلح که برنامه ای برای آینده سوریه نداشته و دردرون نیز با یکدیگر اختلاف داشته و گروه سوم که موثرترین نقش را در بحران سوریه وادامه تنش دراین کشورداشته اند گروه های معارض مسلحی هستند خواهان تغییر بوده و این کنفرانس را تحریم کرده اند، سه گروه متفاوت با اهداف متفاوت با این وجود چگونه می توان این ضلع را بر یک هدف مشترک متمرکز کرده تا بتوان نسبت به حل بحران امیدوار بود؟
از موانع اصلی شکل گیری چشم اندازی روشن برای حل مشکل این است که مخالفان دچار تشتت بوده و دولت نیز از آن استفاده می کند. شاید یکی از بحث های دولت ها این است که مخالفانی که در نشست شرکت کرده اند اگر تعهدی هم بدهند، تعداد زیادی از مخالفان مسلح هستند که در این چارچوب قابل تعریف نیستند. بنابراین مخالفان دارای یک برنامه و هدف مشترک نیستند، عده ای از آنها تندرو و افراطی بوده و تروریستی برخورد می کنند که نگرانی های جهانی را به همراه داشته است. نگرانی از اینکه اگر این گروه بر سر کار بیایند، معلوم نیست سوریه و منطقه چه شرایطی را پیدا خواهد کرد.
چنانچه آمریکا سیاست های خود در خاورمیانه را تغییر دهد، از جمله تغییر نگاه امنیتی و نظامی کردن پدیده های اجتماعی- سیاسی و همچنین تغییر اتکای خود بر روی همپیمانان منطقه ای خود که دارای پتانسیل سیاست خارجی گسترده ای نیستند، می تواند به حل بحران سوریه و به نتیجه رسیدن مذاکرات آتی کمک کند؟
مگر مواضع ترکیه و ایران در مورد سوریه مشترک است؟ اختلافات عمیقی وجود دارد. دولت ترکیه اصرار بر حذف آقای اسد دارد در حالی که دولت ایران به خاطر همین مساله امکان شرکتش در نشست ژنو به وجود نیامد. اینکه آمریکا تغییر موضع داده باشد، به نظر نمی آید به خاطر خوش بین شدن به دولت آقای اسد است. بلکه بیشتر از ترس القاعده و مخالفان مسلح تروریستی است که روز به روز تقویت می شوند و می توانند خطری برای کل منطقه و دولت آمریکا باشند. به خاطر این نگرانی است که احیانا تغییراتی در سیاست های آمریکا شاهد هستید. ولی در اصل اینکه آنها خواستار حذف اسد هستند، تغییری به وجود نیامده است. ترکیه، عربستان و قطر خواستار حذف اسد هستند. اما تفاوتشان در آن است که قطر و به خصوص عربستان از نیروهای مسلح خارجی و ترک ها بیشتر از نیروهای سوری که در راس آنها اخوان و شورای ائتلافی است، حمایت می کنند. مساله این نیست که با تغییر سیاست های آمریکا، چشم انداز حل مسایل در سوریه روشن و مشکلات به سمت حل شدن پیش برود. مشکل این است که در داخل سوریه قدرت و توانایی هر دو طرف به گونه ایست که احساس قدرت دارند و هر دو طرف اصرار به ادامه درگیری و بیان دیدگاه و مواضعشان دارند.
آیا می توان اینگونه برداشت کرد که غرب و امریکا در طولانی شدن مذاکرات و پر هزینه کردن این بحران برای دولت و مردم سوریه دارای نفعی بوده و اساسا خواهان حل بحران سوریه نیستند؟
نه؛ چنین برداشتی ندارم. زیرا اگر در سوریه درگیری ها به همین ترتیبی که اکنون است یعنی جنگ داخلی، خلا امنیتی و حضور نیروهای ترویست و تبدیل سوریه به یک پایگاهی برای تربیت تروریست، ادامه پیدا کند، به نفع آمریکا و هیچ کشوری در منطقه نیست.
این امکان وجود دارد با توجه به نتیجه نرسیدن مذاکرات ادامه حل بحران سوریه به مسایل نظامی از سوی غرب با هر روشی منجر شود؟
این مساله به این بستگی دارد که تا چه مقدار جنگ ادامه پیدا کند تا به نوعی اثرگذاری منفی در منطقه ایجاد و همه ناامید از گفت وگو میان مخالفان و دولت شده و امکان وصول به یک راه حل سیاسی وجود نداشته باشد، آنگاه آنگاه دو راه وجود دارد: یکی اینکه سوریه تجزیه شود تا تراژدی کشتار پایان یابد و دیگر آنکه دخالت خارجی صورت بگیرد و یک دولت دست نشانده با حمایت خارجی بتواند ادامه حیات یک حکومت یک پارچه در سوریه را تضمین کند.
از این رو مقدمه اصلی برای حل مساله سوریه چه می تواند باشد؟ گام های اساسی برای یافتن آن چیست؟
پیش از این نیز در این باره پیشنهادهایی داشتم مبنی بر اینکه در درجه اول کشورهای منطقه به هم نزدیک شوند. قبل از آنکه نا امیدی کامل حاصل و همه چیز به هم بریزد و جنگ مغلوبه شده و با قوت بیشتری ادامه پیدا کند، کشورهای منطقه آنهایی که هر کدام از یکی از طرف ها حمایت می کنند، به هم نزدیک شوند و بر اندیشه ها و دیدگاه هایشان تفاهم کرده و به ساز و کار منطقه ای توجه نشان دهند. به طور مثال می توانم راجع به ساز و کار منطقه ای در مساله عراق بگویم که ابتدا همسایگان عراق بودند و سپس همسایگان به اضافه کشورهای قدرتمندی که مایل بودند در پروسه انتقال قدرت در عراق حضور داشته باشند. فکر کنم اگر کشورهای منطقه به تفاهم جدی برسند، آنگه بر نیروهای داخلی سوریه و نیروهای بین المللی تاثیرگذار تر خواهند شد. آنگاه امیدهای بیشتری به وجود خواهد آمد. البته مسایل سوریه بسیار پیچیده تر از آن است که تصور می شود.