مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
میدانید که اسرائیل و آمریکا در تمام سالهای پس از جنگ جهانی دوم با یکدیگر دوست و متحد بوده و هر حزبی که در هر کدام رأس کار بوده است، دست در دست هم عمل کردهاند. ولی به نظر میرسد چند ماهی است اوضاع تغییر کرده است و بیان و برخوردی که این دو به یکدیگر نشان میدهند چیزی از دشمنی و بیتوجهی را به ذهن مخاطب متبادر میکند. دو هفته پیش در نشست اقتصادی داووس در سوئد، موشه یعلون، وزیر جنگ اسرائیل، مدعی شد که جان کری، وزیر خارجه آمریکا به این دلیل از سیاست خارجی اسرائیل انتقاد میکند که میخواهد جایزه نوبل بگیرد و بهتر است زودتر این اتفاق بیفتد تا او دست از سر اسرائیل بردارد. وی افزود: کری انسان متوهمی است و راهحلهایش به درد خودش میخورد چون امنیتی که مورد نظر ماست، تأمین نمیکند. کری در پاسخ به وی در نشست امنیتی مونیخ گفت: اگر اسرائیل در مسیر صلح همکاری ممکن و لازم را انجام ندهد وی را تحریم میکنیم و متوهم به کسی میگویند که اوضاع غیرقابل تحمل فعلی را تداوم ببخشد. نظر شما در مورد این اظهارات چیست؟
وارد چرچیل: من هم مثل شما معتقدم که چندماهی است جو حاکم بر روابط اسرائیل و آمریکا دچار تنش شدیدی شده است. از یکسو حرف از تهدید و تحریم و بایکوت جهانی زده میشود و از سوی دیگر پاسخ ابراز خشم و انتقاد تلخ به میان میآید. دنیا باید بداند که آمریکا چندان هم تحت امر صهیونیستها نیست و رویای تسلط یهودیها بر دنیا بهخلاف آنچه برخی مارکسیستها میگویند هرگز محقق نشده است. برای تحلیلگران اسرائیلی مهم است بفهمند آمریکا همیشه از آنها چنین حمایتی نمیکند که بتوانند به دولت مشورت بدهند که هر کاری دوست دارد مجاز است بکند والا حتی از دوستان نزدیک هم عواقب تندی خواهند دید. برای آمریکا مهم است که بفهمد دنیا آنچه وی در باب همکاری و تفاهم میگوید را باور نکرده است چون همه میبینند حتی با نزدیکترین دوستش هم نمیتواند چنین اوضاعی را رقم بزند چه رسد به دولتهایی که در دنیا از قوانین آمریکا تبعیت نمیکنند.
از سویی من احساس میکنم وحدت جزمی دنیای غرب دارد کمکم تناقضاتش را نشان میدهد. وقتی شورای امنیت سازمان ملل از تمام اعضای این سازمان میخواهد ارتباط خود را با کسی که فقط با یکی از این جمع مشکلی دارد قطع کنند این فشار است تفاهم نیست. وقتی تمام همپیمانان غرب مجبورند برای درگیریهایی که غرب به راه میاندازد سرباز اعزام کنند ولو این که خود درگیریهای خارجی داشته باشند یا مثل ژاپن و آلمان اصلا اجازه داشتن ارتش نداشته باشند این فشار است تفاهم نیست. اگر تفاهم بود چند سال پس از جنگ عراق بر سر دعوت به جنگ سوریه متفقالقول با آمریکا مخالفت نمیکردند. تفاهم هرگز بد نیست و اسباب تنفر نمیشود. حال که اسرائیل میگوید تکیه به عملکرد نیروهای ناتو برای تامین امنیت این کشور کافی نیست و نیروهای اسرائیل باید در قسمت شرقی کرانه باختری باقی بمانند این یعنی تفاهم و وحدت قدیم دیگر بیفایده است. آن وحدت زمانی در مواجهه با دشمن بزرگی که عملکرد غیرمنطقی داشت معقول بود ولی پس از سال 91 همه به غیر از آمریکا و اسرائیل دارند منطقی عمل میکنند.
به نظر شما دلیل این تحولات چیست؟
وارد: به نظر من دلیل اصلی آن فلسطین است که چندین دهه است مثل یک لقمه بزرگ گلوی غرب را گرفته است. برای کری و هر زن و مردی در دولت و کابینه اوباما لازم است دست به کاری بزنند چون اوباما موجودی است که در همه زمینههای ممکن شکست خوردهاست. این همه سرمایه گذاری و برندسازی برای پوست سیاه و پدر عربش برای این بود که باور کنند انسان خوبی است و بعد شکست پشت شکست در طرحهای مختلف از جمله طرح بیمه. حال که برنامههای بزرگ با شکست مواجه شدهاست، میکوشند به هر قیمتی که شدهاست دست به حرکتی بزنند و کاری بکنند. مردم آمریکا عشق غریبی به افسانهسازی دارند و باید دست آمیزی باشد که اوباما هم در زنجیره اسطورهها بنشیند. خصوصا دولت هشت ساله بوش کشور را به چنان بنبستی کشاند که نیاز ضروری به انجام یک کار مثبت باعث میشود صاحب منصبان حرفهایی مثل حرفهای جان کری، وزیر خارجه آمریکا، بزنند.
وزرا در قدیم چنان اختیاری داشتند که از پیش خود تصمیمات بزرگی بگیرند و حتی به یک معنا به جای شاه دست به عمل بزنند ولی امروز وزرای آمریکایی به مرتبه کارگران و بلکه حتی جلادان تنزل رتبه پیدا کردهاند که تنها هدف شان از کاری که میکنند جلب توجه روسای جمهور کارفرمای آنهاست. اگر آنها بتواند کاری کنند دولت آمریکا از این مردابی که خود را در آن غرق کردهاست بیرون بجهد حتی میتوانند امید داشته باشند برای کاندیداتوری دور بعدی ریاست جمهوری هم اقدام کنند. آن چه اوباما میبیند این است که زمان گذشت و دولت او در این اوضاع حساس جهانی هیچ حرکت مثبتی در باب اقتصاد و امنیت انجام نداد. پس از شکست در طرحهای مربوط به سوریه و مصر و قطع امید از آنها مشکل فلسطین که آمریکا چند دهه پیش خودش درست کردهاست بهترین گزینه برای سفیدشویی چهره سیاسی غرب است.
مشکل دیگر این که چندی است برخی کمپانیها و بانکهای اروپای شرکتها و موسسات مالی اعتباری اسرائیل را تحریم کردهاند. چند شرکت هلندی و چند ارگان اتحادیه اروپا کارتل تریلیاردی آفریقا اسرائیل را که در حوزه ساخت و ساز فعالیت میکند و بانک هاپوئالیم (کارگران) بزرگترین بانک اسرائیل را به خاطر مشارکت در ساخت دیوار محافظ شهرکهای بخش شرقی کرانه باختری رود اردن تحریم کردهاند. این نخستین بار است که کمپانیها یا بانکهای اسرائیل را تحریم میکنند. حتی تحریم اعراب پس از اولین جنگ با اسرائیل هم برای آمریکا بود و نه برای اسرائیل. امروز وقت این است که مردم شرق از خود بپرسند بیداری اسلامی چه برنامهای برای دولتی دارند که چهارمین ارتش جهان را در اختیار دارد و هر روز آن را قویتر از پیش میکند. پایی که امروز اروپا دارد سعی میکند بر گلوی اسرائیل بگذارد نشان میدهد مبارزه کردن با اسرائیل واقعا ناممکن نیست. فقط کافی است جوانان منطقه از زیباییهای ظاهری فرهنگ غرب گذار کنند که با اوضاع فعلی به هیچ عنوان غیرممکن و حتی دور از نظر هم نیست و بفهمند روایتی که آمریکا از تاریخ جهان میدهد تنها حالت ممکن نیست. هر وقت هر دولتی حاضر باشد هزینههای آن را بپردازد میتواند رهبری خودخوانده اسرائیل بر منطقه را به چالش بکشد.
به نظر شما نتیجه چه میشود؟
وارد: اگر منظورتان مردم اسرائیل و آمریکا است، اوضاعشان هیچ فرقی نمیکند ولی فرهنگ سیاسی مردم منطقه دچار جهش بسیاری میشود. ما همیشه تصور میکردیم اسرائیل و آمریکا بدنهای واحد هستند ولی میبینیم امروز از هر جهت نسیم واگرایی در میان این دو میوزد. دیگر این که علقه و عطوفتی به آن معنا که تصور میکردیم در میان نیست والا دست کم تا حدودی جلوی نمایانشدن مشکلات را میگرفت. حمایت دولتها از صاحبمنصبانی که در این دعوای لفظی درگیر شدهاند اثر بسیاری بر بیمه، بورس، صنعت و ژورنالیسم دارد. اسرائیل میگوید دنیا نباید راه حل مشکل فلسطین را از او طلبکار باشد بلکه این فلسطین است که باید تلاش کند و پاسخگو باشد.
دولت آمریکا در پاسخ میگوید کری سه دهه برای هر دو دولت کار کردهاست و رضایت کامل ایجاد نمودهاست پس دولت آمریکا در پی ایجاد تحریم جهانی برای اسرائیل نیست. مشکلاتی که آمریکا و اسرائیل در منطقه ایجاد کردهاند با این تلاشها زدوده نمیشود ولی اسطوره وحدت ناگسستنی بین دو متحد به این ترتیب از بین میرود. کری درخواست مشابهی هم از محمود عباس کرد ولی رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برخلاف وزرای اسرائیلی نخست از کری درخواست کرد مودبانه حرف بزند و بعد از بازرسان سازمان ملل خواست هر نقطهای از خاک منطقه تحت اداره وی را که مایلند وارسی کنند. این است تفاوت بین مردم صلحطلبی که زیر سایه جنگ زندگی میکنند و دشمن آشتیناپذیری که فقط سرزمینها را اشغال میکند و هیچ برنامهای برای پایانبخشی به این همه تجاوز ندارد.