به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا، رسول جعفریان طی یادداشتی در خبرآنلاین به «ترجمه تازه ای از سیره ابن هشام» پرداخته است:
سیره ابن اسحاق یا بنا به مشهور ابن هشام، یکی از درخشان ترین آثار اسلامی از قرن دوم و اثری منحصر به فرد است که از زندگی پیامبر خدا (ص) بدست ما رسیده است. بماند که مطالب قابل تاملی دارد، اما حقیقتا ارزش این کتاب در میراث اسلامی وصف ناشدنی است. پیش از این دو ترجمه داشت و اکنون ترجمه سومی به بازار آمده است.
سال ها پیش باید انجام می گرفت. مقصودم ارایه ترجمه کامل سیره ابن اسحاق با ویرایش ابن هشام است. در قرن هفتم یک دانشمند ابرقویی آن را ترجمه کرد که مرحوم اصغر مهدوی آن را با مقدمه ممتع و مفصل خود تصحیح و منتشر کرد. آن ترجمه به سبک قدیم نوعی تقریر بود، با حذف و اضافه بسیار. چند ده سال قبل هم استاد رسولی محلاتی ترجمه ای از آن ارائه داد که گویا بیشتر اشعار ترجمه نشده بود.
و اما حالا یک ترجمه جدید سه جلدی از آن به چاپ رسیده که مترجم گفته است متن کامل است و هیچ بیتی هم از چشم مترجم، برای ترجمه، دور نمانده است. مقدمه ایشان بسیار کوتاه است و دقیقا در باره چگونگی ترجمه شرحی نداده اند، تنها اشاره کرده اند که مثلا در ترجمه از شرح سیره ابن هشام، یعنی الروض الانف هم استفاده کرده اند.
ایشان یکی از چاپ های سیره ابن هشام را که تصحیح سه نفر است یعنی مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی را انتخاب کرده و آن را مبنای کار قرار داده اند و عینا مقدمه آن را هم ترجمه کرده اند که مقدمه ای بسیار قدیمی و ضعیف است. کافی است مقایسه ای میان مقدمه مرحوم مهدوی بر سیرت رسول الله با این مقدمه بشود، در آن صورت معلوم می شود که یک پژوهشگر ایرانی در مقایسه با سه پژوهشگر مصری، چه کار شگرفی کرده است. خدایش رحمت کند. با این حال این چاپ، تقریبا رایج ترین چاپ سیره ابن هشام است و همان است که در نورالسیره هم مبنای کار قرار گرفته و باید گفت عربها نیز در ارائه یک متن بهتر از این کتاب، قدری تنبلی کرده اند.
ترجمه در سه جلد ارایه شده و برای هر جلد یک عنوان فرعی انتخاب شده که به نظر می رسد من درآوردی است. مثلا جلد اول «از تبارشناسی تا هجرت» جلد دوم «از هجرت تا خندق» جلد سوم «از خندق تا وفات» می دانیم که دانش سیره تقسیم خاص خود را دارد و افزون عناوین این چنین کار مرسومی نیست.
مسلما این جا، فعلا جای بررسی و نقد این ترجمه نیست و این کار باید توسط مترجمان حرفه ای انجام شود اما اولین تیتر اصلی کتاب که عبارت بوده از «ذکر سرد النسب الزکی من محمد صلی الله علیه وآله و سلم الی آدم علیه السلام» ترجمه شده: «تبار شناسی پیامبر اسلام از حضرت خاتم صلی الله علیه و آله و سلم تا حضرت آدم علیه السلام» آوردن تبار شناسی به جای «ذکر سرد النسب...» خیلی مقبول نیست. تعبیر «الزکی» کجا رفته است؟ «من محمد» شده «پیامبر اسلام»که اصولا تعبیر غلطی است و اگر هم در تیتر اصلی بود قطعا «رسول الله » یعنی پیامبر خدا بود. بماند که چسباندن «حضرت» هم به آدم باز افزوده مترجم است.
در یک مورد از اشعار را که از معروفترین اشعار گفته شده در باره احد است دقت کردم، این شعر »حین حکّت بقباء برکها / و استحر القتل فی عبدالاشل» چنین ترجمه شده بود: آنگه که سینه اش در قبا می سود / و کشته شدن افراد بنی عبدالاشهل بسیار شد». در باره ترجمه مصرع اول، به نظرم گنگ آمد، گرچه غلط نیست اما معنای تاریخش روشن نیست. برک به معنای سینه شتر است و ابن زبعری در اینجا گفته است که وقتی شتر جنگ سینه اش را در قبا به زمین گذاشت، و مقصودش این بود که تعداد قابل توجهی از ساکنان قبا در احد کشته شدند، درست همان طور که کسانی از عبدالاشهل که ساکن در نزدیکی احد بودند کشته شدند که قابل ملاحظه بود و ابن زبعری در مصرع دوم به آن تصریح کرده است. بدین ترتیب به نظر می رسد که مصرع اول، نارسا ترجمه شده است. باز هم باید بگویم که بنده تخصصی در این امور ندارم و این را هم زمانی یکی از استادان مرحومم برای بنده گفته بود که اینجا مقایسه کردم.
مطمئن هستم که مترجم زحمت زیادی کشیده و به خصوص اگر اشعار درست ترجمه شده باشد عالی خواهد بود. این نخستین بار است که در فارسی ترجمه کاملی از سیره ابن هشام ارایه می شود و از این بابت باید خوشحال بود.
بیفزایم که بنده معتقدم عنوان کتاب اگر «سیره نبوی» یعنی ترجمه دقیق «السیرةالنبویه» بود بهتر از عنوان انتخابی «سیرت محمد رسول الله» بود.
به علاوه کاش تاریخ وفات ابن هشام هم روی جلد آمده بود. ایرادی نداشت که روی جلد حتی نام مولف اصلی یعنی ابن اسحاق می آمد و گفته می شد: با اصلاحات و اضافات و ویرایش ابن هشام؛ گرچه قبول دارم که این وضع در چاپ های عربی هم نیامده، اما واقعا درست است.