گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) با توجه به اینکه در آستانه عید نوروز هستیم و طبق معمول افراد مختلف درباره خوب یا بد بودن این سنت ایرانی اظهار نظرهایی میکنند، بر آن شدیم تا در گفت و گو با علی ریاحی « مجتهد و کارشناس تاریخ اسلام» زوایای مختلف این مساله را مورد کندوکاو قرار دهیم:
عید امسال با ایام
فاطمیه تقارن پیدا کرده است و به همین جهت عدهای اظهار نظرهایی درباره اصل این عید
باستانی یا شرایط فعلی آن، یعنی تقارن آن با ایام فاطمیه دارند. نظر شما در اینباره
چیست؟
در ابتدا باید ببینیم
که آیا دین مبین اسلام اظهار نظر صریحی درباره نوروز دارد یا خیر تا بعد از آن به سایر
مطالبی که مطرح کردید، بپردازیم.
شیخ حر عاملی
در کتاب وسائل الشیعه در حدیثی مرسل، منظورم بدون ذکر سند است، از امام صادق (ع) روایت کرده است که ایشان کارهای زیر را در نوروز توصیه فرمودند:
1- غسل کردن
2- پوشیدن تمیزترین لباسها
3- خوشبوکردن خود با خوشبوترین عطرها
4- روزه گرفتن
5- خواندن دو نماز دو رکعتی بعد از نماز ظهر و عصر.
به این ترتیب که بعد از سوره حمد در رکعت اول، ۱۰ مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم، ۱۰ مرتبه سوره کافرون و در نماز دوم هم بعد
از سوره حمد، در رکعت اول ۱۰ مرتبه
سوره توحید و در رکعت دوم، ۱۰ مرتبه
سوره معوذتین یعنی سوره ناس و فلق خوانده شود.
6- بهجا آوردن سجده شکر بعد از دو نماز بالا و
. . .
ظاهرا با استناد
به این روایت و روایات مشابه آن است که عدهای برای این عید، در کتابهای خود، اعمال
مستحبی ذکر کردهاند.
در اینجا لازم است عرض کنم که درباره عید نوروز، در منابع روایی ما احادیث متعددی وجود دارد که دو دستهاند: روایاتی است در تایید نوروز و تطبیق آن با اعیادی مانند عید غدیر، فتح مکه و نیز روایتی در رد عید نوروز.
کدام دسته از این روایات معتبر است؟
عدهای به روایات
دوم استناد کرده و این عید باستانی ایرانیان را از نظر شرعی مردود دانستهاند. عدهای
هم روایات دسته اول را انتخاب میکنند و میخواهند بگویند که این عید باستانی مورد
تایید اسلام بوده است. فارغ از اینکه اهداف این افراد قابل نقد و بررسی است، باید گفت با این
دو دسته روایات چه باید کرد؟ چند راه وجود دارد که من دو راه را مطرح و نقد میکنم:
راه اول آن است که
ببینیم ما کدام حالت را میپسندیم؟ اگر از نوروز خوشمان میآید و در عین حال خود را
انسان متشرعی میدانیم، میخواهیم محمل شرعی هم برای آن داشته باشیم، لذا دسته اول
را برگزیده و برای گزینش خود نیز توجیهاتی درست میکنیم. مثلا یا اصلا اشارهای به
دسته مقابل نمی کنیم یا اینکه میگوییم تعدادشان بیشتر است یا فلان آقا این احادیث
را نقل کرده است و امثال اینگونه توجیهات.
اما اگر به هر دلیلی
به دنبال زدن ایرانیگری باشیم، روایت دسته دوم را انتخاب کرده و یا در اینجا هم اصلا
متعرض روایات دسته اول نمیشویم و یا اینکه آنها را به جهت ضعف در سند مردود میدانیم و از اینگونه
کارها.
اما راه دوم این
است که ببینیم کدام یک از این روایات معتبر است، یعنی می توان گفت که علی القاعده از
جانب معصوم علیهالسلام بیان شده است. این کار به صورت عام به عهده علم الحدیث و به
طور عام علم الرجال است که هر چند این روش کمتر مورد توجه است اما در علمی بودن آن
حرفی نیست.
حالا ببینیم کدام
دسته از روایاتی که اشاره کردیم، معتبر است؟ جالب اینکه هیچ کدام از آنها معتبر نیست.
یعنی یا به صورت مرسل روایت شده اند یا در سند آن افراد ضعیف یا مجهول و مهمل قرار
دارند. لذا نه روایات دسته اول را میتوان معتبر دانست و نه روایات دسته دوم را.
انطباق آن با وقایعی
که ذکر کردید، چه طور؟ آیا درست است؟
ببینید، بعضی از
آنها را میتوان پیگیری کرد و بعضی را نمیتوان چرا که اطلاعاتمان ناقص است و تنها
راه آن اعتماد به اخبار معتبر است که عرض کردم هیچکدام از این اخبار معتبر نیست. اما
درباره آنهایی که میتوان پیگیری کرد، علاوه بر آنکه اخبار آن معتبر نیست، خطاهایی
نیز مشاهده میشود که نباید در کلام معصوم علیهالسلام باشد. اگر اجازه بفرمایید، دو
نمونه را ذ کر کنم.
اولین مورد کمترین
خطا را دارد اما باز هم اشکال دارد. اشکالی که نباید در کلام معصوم علیهالسلام باشد؛
طبق محاسبات دقیقی که انجام شده است، ماجرای غدیر در روزهای پایانی اسفند بوده است
اما به طور قطع در 29 یا 30 اسفند یا اول فروردین نبوده است. در مورد فتح مکه هم محاسبات
نشان میدهد که در نیمه دوم آذرماه بوده است یعنی بیش از سه ماه قبل از نوروز. علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار، جلد جلد ۵۶، در تتمه «کتاب السما و العالم» مطالبی را
درباره موضوع مورد بحث ما بیان کرده که علاقهمندان میتوانند به این کتاب مراجعه کرده
و نسبت به آنچه در آنجا ذکر شده بیاندشند و به جمعبندی خود برسند.
این را هم بگویم
که این جلد از بحارالانوار، توسط انتشارات اسلامیه ترجمه و چاپ شده است لذا مراجعه
آن برای علاقهمندان کار سختی نیست.
خلاصه آنکه هر چند
روایت مذکور در صدر مطلب، مانند سایر روایات منقوله (چه در تایید و چه در رد نوروز)
از باب سند چنان ضعیف است که نمیتوان آن را ملاک عمل قرار داد، اما دیدار اقوام و
آشنایان، رفع کدورتها، خانهتکانی، مسافرت و همچنین غسلکردن با نیت قرب الهی، پوشیدن
لباسهای تمیز، خوشبو نمودن خود، خواندن نمازهای مستحبی، سجده شکر، گرفتن روزه مستحبی
و . . . در همه ایام نیکو بوده و اگر نوروز، بهانهای برای این اعمال باشد، فرصت مغتنمی
است.
آری هر روزی که انسان
در آن کار خیری انجام دهد، نوروز است، پس به امید آنکه هر روزمان نوروز باشد و به
امید آن که نوروزترین نوروز، که روز فرج مولایمان حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنالهالفدا
میباشد، فرا رسد.
خوب حالا که نوروز
با ایام فاطمیه برخورد کرده است، چه باید کرد؟
در ابتدا باید ببینیم،
ایام فاطمیه چه روزهایی هستند. با توجه به اینکه شهادت حضرت صدیقه کبری سلاماللهعلیها
را 75 یا 95 روز بعد از شهادت حضرت رسول (ص) نوشتهاند، پس تاریخ
شهادت ایشان یکی از دو روز 13 جمادی الاول یا 3 جمادی الثانی است.
تا آنجا که من مطالعه
کردهام در سیره اهل بیت سلاماللهعلیه دههای مطرح نبوده است و تا ایام قاجار هم ظاهرا
برای هر کدام از این دو تاریخ، تنها سه روز مراسم میگرفتند و به همین جهت میلاد امام
سجاد علیهالسلام که در نقلی در 15 جمادی الثانی بود نیز مورد توجه شیعیان قرار میگرفت.
اما سالها است که این سه روز به دهه تبدیل شده و حتی میلاد این امام همام نیز مورد بیتوجهی قرار گرفته و تنها همان پنجم شعبان مطرح میشود.
اما نکته مهمتر آنکه چه کسی گفته در ایام فاطمیه نباید، به دیدار اقوام و آشنایان رفت یا مسافرت انجام داد و خیلی کارهای دیگری که در نوروز انجام میشود؟ یا مثلا نباید نوروز را تبریک گفت؟ مگر کسی که نوروز را تبریک میگوید، خدای ناکرده از شهادت حضرت فاطمه (س) تبرک جسته است؟ خیر. ما به عنوان یک مسلمان وظیفه داریم در هر روزی از روزهای سال به دنبال برکت بوده و برای دوستانمان نیز آروزی برکت داشته باشیم.