گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - با شکست استقلال طلبان اسکاتلند در همه پرسی روز پنجشنبه18سپتامبر و باقی ماندن این منطقه در چارچوب بریتانیای کبیر، هرچند زلزله سیاسی در لندن اتفاق نیفتاد اما پس لرزه های آن در آینده همچنان تاثیر خود را بر نظام پادشاهی این کشور بر جای خواهند گذاشت.
رهبران هر سه حزب عمده بریتانیا می توانند همچنان بر نقش آلترناتیوی خود بر تحولات آتی کشور خشنود باشند. از یک طرف حزب محافظه کار و دیوید کامرون، رهبر آن که پست نخست وزیری ائتلاف حاکم را در دست دارد می تواند، از حذف تصویر و نام خویش در تاریخ به عنوان مسببان فروپاشی بسیار خشنود باشند.
از طرف دیگر حزب کارگر بریتانیا نیز از یک فاجعه بزرگ فعلا به سلامت عبور کرده چراکه اسکاتلند به واسطه نفوذ بالای این حزب در این منطقه، همیشه حیاط خلوت آنان برای کسب نتایج مطلوب در انتخابات سراسری بوده است.
در این بین نباید از تاثیر مهم این نتیجه بر وضع بازارهای مالی بریتانیا و حتی اروپا در شرایطی که اقتصاد اتحادیه اروپایی به تازگی از رکود مزمن چندساله خارج شده و تغییر وضعیت موجود در معادلات سیاسی و جغرافیایی که می توانست دوباره بازارهای مالی را دستخوش نوسانات غیرقابل پیش بینی کند، به راحتی عبور کرد.
اکثریت مطلق کسانی که در این خصوص اظهارنظر کرده اند به نوعی از نتیجه همه پرسی با این ادعا که خلاف آن می توانست اخلال و گسست های بزرگی را در حوزه ملی، منطقه ای و بین المللی ایجاد کند، استقبال کرده اند.
از سوی دیگر حامیان شکست خورده استقلال در حوزه سیاسی و تحلیل در راستای ضرورت تغییرات اساسی در نظام های موجود و جغرافیای سیاسی، تاکید دارند که با تمرکز بر آرمانگرایی و مطالبات حقوقی معوق مانده، همواره خواهان تغییر وضع موجود و مشارکت مستقیم و گسترده تر شهروندان در رکن نهاد قدرت با ارجاع به سیستم خودگردانی فعال تر محلی بوده اند.
در این خط کشی فرضی که ریشه در جهان واقعیات دارد معمولا راست ها، سنتگرایان و محافظه کاران در جایگاه حفظ نظم موجود قرار می گیرند و چپ ها، مدرنیست ها و رادیکال ها به عکس در نقطه مقابل و جبهه تغییر وضع موجود، جایگاه خود را تعریف می کنند.
در کنار این شمای کلی و تصویر عمومی در حوزه ملی- محلی، مرزبندی و مبارزه بیشتر حول هویت، وضعیت معیشتی، فرهنگ، تاریخ و تغییر در آرایش طبقاتی در چارچوب تنزل یا تقویت نظام توسعه ملی مدنظر قرار می گیرد که تغییر در هریک از نمودارهای نهایی این شاخص ها، می تواند نقشی تعیین کننده در فرجام کار داشته باشد. به همین دلیل، نتیجه که در روز 18سپتامبر در منطقه اسکاتلند رقم خورد، بازتاب عینی عدم اقناع و اعتماد اکثریت رای دهندگان به گزینه تغییر وضع موجود در وضعیت آینده یک کشور مستقل در شمایل اسکاتلند نوین بوده است.
همه پرسی استقلال اسکاتلند در نوع خود حاوی یک تجربه ارزشمند، توجه کانونی بر حق شهروندی ساکنان مناطق، اجبار دولت مرکزی به واگذاری حقوق بیشتر به مناطق با شرط ماندن در کشور متحد، نقش محافظه کارانه آرای خاکستری و مردد در شرایط ثبات و رونق نسبی وضع موجود بوده است.
از طرف دیگر پارامترهای محدود شانس جدایی یک منطقه از یک کشور باثبات و قدرتمند، تاثیر تعیین کننده واگذاری بعضی امتیازها از سوی مرکز در وضعیت رقابت شانه به شانه و مهم تر از همه هراس بخش بزرگی از اجتماع متکثر و چندفرهنگی مناطق نسبت به استقلال در شرایطی که تمامی ابعاد حقوقی و اقتصادی آن روشن نبوده و از سوی کانون های قدرت منطقه ای- بین المللی نیز مورد حمایت قرار نگرفته است، وحدت طلبان را در رقابت با استقلال طلبان در موقعیت بهتری قرار می دهد.
چنین وضعیت ناروشن و خاکستری در زمانی که توده های مردم و کنشگران سیاسی مرجع، زیر هیچ فشار و درگیر هیچ معضل بزرگی نبوده اند شاقول موزانه را در رقابت نهایی (در بین رای دهندگان مردد و بخشی از حامیان محافظه کارتر استقلال) به سوی حامیان اتحاد و حفظ وضعیت موجود سنگین تر کرد.
نتیجه همه پرسی استقلال اسکاتلند برآیند و تجمیع تمامی این عوامل و عدم پاسخگویی هم سطح از سوی رهبران استقلال طلب در خنثی کردن پروپاگاندای سیاسی و تبلیغاتی لندن نشینان در راند نهایی بوده است که طی یک هفته به آغاز همه پرسی نتیجه دوئل را به نفع وحدت طلبان رقم زد.
اما با توجه به روندی که شکل گرفته بدون شک این پایان ماجرا نخواهد بود و هم اکنون بریتانیای کبیر با این گزینه روبه رو است که با ایفای عهد برای تمرکززدایی از قدرت و دادن اختیارات بیشتر به مناطق چهارگانه انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی به سمت یک فدرالیسم یا اتحاد کنفدرالی و کاهش قدرت در وست مینستر اقدام کند.
در صورتی که سیاستمداران بریتانیایی وعده های خود به رای دهندگان اسکاتلند را فراموش کرده یا حتی آن را به سطح کوچکی تنزل دهند، به یقین در آینده نزدیک باید در انتظار بازگشت استقلال طلبان با توان بالاتر و افول جبهه وحدت طلبان باشند.
هرچند که استقلال طلبان به لحاظ حقوقی و آماری یک شکست را تجربه کرده اند اما آنان با تحمیل بعضی از شرایط و مطالبات خود بر لندن به نوعی تا همین جای کار هم موفق شده اند به رویاهای خود نزدیک شوند.
منبع: شرق
رهبران هر سه حزب عمده بریتانیا می توانند همچنان بر نقش آلترناتیوی خود بر تحولات آتی کشور خشنود باشند. از یک طرف حزب محافظه کار و دیوید کامرون، رهبر آن که پست نخست وزیری ائتلاف حاکم را در دست دارد می تواند، از حذف تصویر و نام خویش در تاریخ به عنوان مسببان فروپاشی بسیار خشنود باشند.
از طرف دیگر حزب کارگر بریتانیا نیز از یک فاجعه بزرگ فعلا به سلامت عبور کرده چراکه اسکاتلند به واسطه نفوذ بالای این حزب در این منطقه، همیشه حیاط خلوت آنان برای کسب نتایج مطلوب در انتخابات سراسری بوده است.
در این بین نباید از تاثیر مهم این نتیجه بر وضع بازارهای مالی بریتانیا و حتی اروپا در شرایطی که اقتصاد اتحادیه اروپایی به تازگی از رکود مزمن چندساله خارج شده و تغییر وضعیت موجود در معادلات سیاسی و جغرافیایی که می توانست دوباره بازارهای مالی را دستخوش نوسانات غیرقابل پیش بینی کند، به راحتی عبور کرد.
اکثریت مطلق کسانی که در این خصوص اظهارنظر کرده اند به نوعی از نتیجه همه پرسی با این ادعا که خلاف آن می توانست اخلال و گسست های بزرگی را در حوزه ملی، منطقه ای و بین المللی ایجاد کند، استقبال کرده اند.
از سوی دیگر حامیان شکست خورده استقلال در حوزه سیاسی و تحلیل در راستای ضرورت تغییرات اساسی در نظام های موجود و جغرافیای سیاسی، تاکید دارند که با تمرکز بر آرمانگرایی و مطالبات حقوقی معوق مانده، همواره خواهان تغییر وضع موجود و مشارکت مستقیم و گسترده تر شهروندان در رکن نهاد قدرت با ارجاع به سیستم خودگردانی فعال تر محلی بوده اند.
در این خط کشی فرضی که ریشه در جهان واقعیات دارد معمولا راست ها، سنتگرایان و محافظه کاران در جایگاه حفظ نظم موجود قرار می گیرند و چپ ها، مدرنیست ها و رادیکال ها به عکس در نقطه مقابل و جبهه تغییر وضع موجود، جایگاه خود را تعریف می کنند.
در کنار این شمای کلی و تصویر عمومی در حوزه ملی- محلی، مرزبندی و مبارزه بیشتر حول هویت، وضعیت معیشتی، فرهنگ، تاریخ و تغییر در آرایش طبقاتی در چارچوب تنزل یا تقویت نظام توسعه ملی مدنظر قرار می گیرد که تغییر در هریک از نمودارهای نهایی این شاخص ها، می تواند نقشی تعیین کننده در فرجام کار داشته باشد. به همین دلیل، نتیجه که در روز 18سپتامبر در منطقه اسکاتلند رقم خورد، بازتاب عینی عدم اقناع و اعتماد اکثریت رای دهندگان به گزینه تغییر وضع موجود در وضعیت آینده یک کشور مستقل در شمایل اسکاتلند نوین بوده است.
همه پرسی استقلال اسکاتلند در نوع خود حاوی یک تجربه ارزشمند، توجه کانونی بر حق شهروندی ساکنان مناطق، اجبار دولت مرکزی به واگذاری حقوق بیشتر به مناطق با شرط ماندن در کشور متحد، نقش محافظه کارانه آرای خاکستری و مردد در شرایط ثبات و رونق نسبی وضع موجود بوده است.
از طرف دیگر پارامترهای محدود شانس جدایی یک منطقه از یک کشور باثبات و قدرتمند، تاثیر تعیین کننده واگذاری بعضی امتیازها از سوی مرکز در وضعیت رقابت شانه به شانه و مهم تر از همه هراس بخش بزرگی از اجتماع متکثر و چندفرهنگی مناطق نسبت به استقلال در شرایطی که تمامی ابعاد حقوقی و اقتصادی آن روشن نبوده و از سوی کانون های قدرت منطقه ای- بین المللی نیز مورد حمایت قرار نگرفته است، وحدت طلبان را در رقابت با استقلال طلبان در موقعیت بهتری قرار می دهد.
چنین وضعیت ناروشن و خاکستری در زمانی که توده های مردم و کنشگران سیاسی مرجع، زیر هیچ فشار و درگیر هیچ معضل بزرگی نبوده اند شاقول موزانه را در رقابت نهایی (در بین رای دهندگان مردد و بخشی از حامیان محافظه کارتر استقلال) به سوی حامیان اتحاد و حفظ وضعیت موجود سنگین تر کرد.
نتیجه همه پرسی استقلال اسکاتلند برآیند و تجمیع تمامی این عوامل و عدم پاسخگویی هم سطح از سوی رهبران استقلال طلب در خنثی کردن پروپاگاندای سیاسی و تبلیغاتی لندن نشینان در راند نهایی بوده است که طی یک هفته به آغاز همه پرسی نتیجه دوئل را به نفع وحدت طلبان رقم زد.
اما با توجه به روندی که شکل گرفته بدون شک این پایان ماجرا نخواهد بود و هم اکنون بریتانیای کبیر با این گزینه روبه رو است که با ایفای عهد برای تمرکززدایی از قدرت و دادن اختیارات بیشتر به مناطق چهارگانه انگلیس، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی به سمت یک فدرالیسم یا اتحاد کنفدرالی و کاهش قدرت در وست مینستر اقدام کند.
در صورتی که سیاستمداران بریتانیایی وعده های خود به رای دهندگان اسکاتلند را فراموش کرده یا حتی آن را به سطح کوچکی تنزل دهند، به یقین در آینده نزدیک باید در انتظار بازگشت استقلال طلبان با توان بالاتر و افول جبهه وحدت طلبان باشند.
هرچند که استقلال طلبان به لحاظ حقوقی و آماری یک شکست را تجربه کرده اند اما آنان با تحمیل بعضی از شرایط و مطالبات خود بر لندن به نوعی تا همین جای کار هم موفق شده اند به رویاهای خود نزدیک شوند.
منبع: شرق