گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - سید احمدعلی عاملی*: سندیکای صنعت برق ایران را به جرات میتوان یکی از قدیمیترین مجامع صنفی کشور دانست که میتواند نقش بسیار تعیینکنندهای را در سیاستگذاریهای کلان کشوری در زمینه انرژی ایفا کند.
در معرفی بهتر سندیکای صنعت برق کشور میتوان گفت: زنجیره تولید برق از صفر تا صد را شرکتهای عضو این سندیکا اعم از تولیدی، خدمات تولیدی و پیمانکاری تشکیل میدهند. به عبارت دیگر اعضای این سندیکا زنجیره تامین استراتژیکترین کالای کشور را به عهده دارند.
صنعت برق را میتوان استراتژیکترین انرژی کشور دانست؛ کالایی که در صورت فقدان آن نه تنها همه فعالیتهای حیاتی کشور به تعطیلی کشیده خواهد شد، که حتی فراتر از آن امکان استحصال نفت نیز که درآمد کشور به آن وابسته است از دست میرود. باتوجه به این نقش محوری و با وجود تحریمهای بینالمللی در صنعت برق وظیفهای سنگین برعهده تمامی اعضای تشکیلدهنده این صنعت مهم کشوری است.
به منظور حرکت در راستای کسب موفقیتهای روزافزون در این بخش باید با تکیه بر برنامهریزیهای کاربردی تلاشی عظیم برای اصلاح و بهبود زیرساختهای کشوری در این بخش صورت گیرد.
با توجه به نقش کلیدیای که بر سندیکای صنعت برق متصور است و بهمنظور رسیدن به این اهدف والا باید تغییراتی در عملکرد این سندیکا صورت گیرد. یکی از اولین تغییراتی که باید به آن توجه شود تغییر در عملکرد این مجموعه به عنوان یکی از مهمترین ارکان دخیل در تصمیمگیریهای کلان کشوری است. حال باید دید این تغییر وضعیت چگونه حاصل میشود.
در حالی که طبق مصوبه دولت نهم و دهم وعده اختصاص درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها به بخش مولد در حوزه انرژی به تولیدکنندگان این بخش داده شد که متاسفانه این وعده هیچگاه محقق نشد اما باید ریشه این مشکل را در خودمان و سندیکای صنعت برق جستوجو کنیم، که به چه دلیل هیچ تلاشی برای دریافت سهم اعضای سندیکا از این محل صورت نگرفته؟ و چرا هیچ گزارشی درباره پیگیریهای سندیکا به اعضا داده نشد؟
مهمترین سوال همینجاست که سندیکای صنعت برق تا چه حد در پروسه تصمیمگیری و تعیین سیاستهای مرتبط با صنعت برق نقش دارد و چقدر این سندیکا را به بازی میگیرند و اصولا آیا جدی گرفته میشود یا خیر؟
این سوالها هم در حال حاضر پاسخ دلگرمکنندهای ندارد. از سوی دیگر طبق وعده آقای نوبخت دولت مبلغ 450 میلیاردتومان یارانه به بخش صنعت اختصاص داده است. آیا تا بهحال تلاشی برای مطالبه سهم اعضای سندیکا از این مبلغ شده است؟ آیا جایگاه کنونی سندیکا، جایگاهی هست که بتواند مطالبهکننده جدی این سهم باشد؟ میتوان گفت که خیر، سندیکای صنعت برق کشور در حال حاضر بهخاطر عدم ایفای نقش پررنگ در بخش تصمیمگیری و تصمیمسازی نمیتواند مطالبهکننده این حق مسلم اعضای خود باشد.
مشکلات به این موارد ختم نمیشود. در حال حاضر شرکتهای عضو سندیکا مجبورند از بانکهای دولتی و خصوصی و موسسات مالی و اعتباری که از فرط فربگی خود به بنگاه داری و رقابت با بخش خصوصی روی آوردهاند، تسهیلات با بهرههای 30 درصدی بگیرند تا چرخ تولید خود را بچرخانند و از طرفی وزارت نیرو نه تنها بدهیهای خود به این بخش را نمیپردازد بلکه حتی زیر بار تادیه خسارت دیرکرد پرداختهای خود هم نمیرود. این در حالی است که همین صنعتگر مجبور است به سازمانهای دولتی از قبیل وزارت دارایی، بانکها و موسسات مالی و اعتباری جرایم مضاعف دیرکرد بپردازد! جرایمی که طبق نظر غالب مراجع تقلید دریافت آن محل شبهه است. این رویه بسیاری از شرکتهای فعال صنعت برق را به ورشکستگی کشانده و بسیاری از شرکتها هم با حداقل ظرفیت در حال کار هستند و هر روز سایه شوم ورشکستگی را بالای سر خود میبینند.
در این میان سندیکای صنعت برق چه نقشی دارد؟ چه وظیفهای دارد؟ چرا سندیکا نباید مثل سازمان نظاممهندسی و نظامپزشکی نقش عملی در تعیین قیمتها، تعرفهها و تادیه مطالبات اعضا داشته باشد؟
پاسخ به تمامی این موارد مطروحه را باید در یک کارکرد تلقی کرد: کارکرد سندیکا. باید به صراحت گفت که آقایان! سندیکا اداره نیست. چنین وضعیت منفعلی که امروزه سندیکا به آن مبتلاست حاصل همین نگاهی است که سندیکا را ادارهای خموده میپندارد نه یک نهاد زنده. آنچه باید در روند فعالیتهای آینده سندیکای صنعت برق ایران اصلاح شود، این روندی است که سندیکای صنعت برق ایران را به یک اداره بوروکراتیک کمبازده و غیرجدی تبدیل کرده است.
*اقتصاددان
منبع: شرق
در معرفی بهتر سندیکای صنعت برق کشور میتوان گفت: زنجیره تولید برق از صفر تا صد را شرکتهای عضو این سندیکا اعم از تولیدی، خدمات تولیدی و پیمانکاری تشکیل میدهند. به عبارت دیگر اعضای این سندیکا زنجیره تامین استراتژیکترین کالای کشور را به عهده دارند.
صنعت برق را میتوان استراتژیکترین انرژی کشور دانست؛ کالایی که در صورت فقدان آن نه تنها همه فعالیتهای حیاتی کشور به تعطیلی کشیده خواهد شد، که حتی فراتر از آن امکان استحصال نفت نیز که درآمد کشور به آن وابسته است از دست میرود. باتوجه به این نقش محوری و با وجود تحریمهای بینالمللی در صنعت برق وظیفهای سنگین برعهده تمامی اعضای تشکیلدهنده این صنعت مهم کشوری است.
به منظور حرکت در راستای کسب موفقیتهای روزافزون در این بخش باید با تکیه بر برنامهریزیهای کاربردی تلاشی عظیم برای اصلاح و بهبود زیرساختهای کشوری در این بخش صورت گیرد.
با توجه به نقش کلیدیای که بر سندیکای صنعت برق متصور است و بهمنظور رسیدن به این اهدف والا باید تغییراتی در عملکرد این سندیکا صورت گیرد. یکی از اولین تغییراتی که باید به آن توجه شود تغییر در عملکرد این مجموعه به عنوان یکی از مهمترین ارکان دخیل در تصمیمگیریهای کلان کشوری است. حال باید دید این تغییر وضعیت چگونه حاصل میشود.
در حالی که طبق مصوبه دولت نهم و دهم وعده اختصاص درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها به بخش مولد در حوزه انرژی به تولیدکنندگان این بخش داده شد که متاسفانه این وعده هیچگاه محقق نشد اما باید ریشه این مشکل را در خودمان و سندیکای صنعت برق جستوجو کنیم، که به چه دلیل هیچ تلاشی برای دریافت سهم اعضای سندیکا از این محل صورت نگرفته؟ و چرا هیچ گزارشی درباره پیگیریهای سندیکا به اعضا داده نشد؟
مهمترین سوال همینجاست که سندیکای صنعت برق تا چه حد در پروسه تصمیمگیری و تعیین سیاستهای مرتبط با صنعت برق نقش دارد و چقدر این سندیکا را به بازی میگیرند و اصولا آیا جدی گرفته میشود یا خیر؟
این سوالها هم در حال حاضر پاسخ دلگرمکنندهای ندارد. از سوی دیگر طبق وعده آقای نوبخت دولت مبلغ 450 میلیاردتومان یارانه به بخش صنعت اختصاص داده است. آیا تا بهحال تلاشی برای مطالبه سهم اعضای سندیکا از این مبلغ شده است؟ آیا جایگاه کنونی سندیکا، جایگاهی هست که بتواند مطالبهکننده جدی این سهم باشد؟ میتوان گفت که خیر، سندیکای صنعت برق کشور در حال حاضر بهخاطر عدم ایفای نقش پررنگ در بخش تصمیمگیری و تصمیمسازی نمیتواند مطالبهکننده این حق مسلم اعضای خود باشد.
مشکلات به این موارد ختم نمیشود. در حال حاضر شرکتهای عضو سندیکا مجبورند از بانکهای دولتی و خصوصی و موسسات مالی و اعتباری که از فرط فربگی خود به بنگاه داری و رقابت با بخش خصوصی روی آوردهاند، تسهیلات با بهرههای 30 درصدی بگیرند تا چرخ تولید خود را بچرخانند و از طرفی وزارت نیرو نه تنها بدهیهای خود به این بخش را نمیپردازد بلکه حتی زیر بار تادیه خسارت دیرکرد پرداختهای خود هم نمیرود. این در حالی است که همین صنعتگر مجبور است به سازمانهای دولتی از قبیل وزارت دارایی، بانکها و موسسات مالی و اعتباری جرایم مضاعف دیرکرد بپردازد! جرایمی که طبق نظر غالب مراجع تقلید دریافت آن محل شبهه است. این رویه بسیاری از شرکتهای فعال صنعت برق را به ورشکستگی کشانده و بسیاری از شرکتها هم با حداقل ظرفیت در حال کار هستند و هر روز سایه شوم ورشکستگی را بالای سر خود میبینند.
در این میان سندیکای صنعت برق چه نقشی دارد؟ چه وظیفهای دارد؟ چرا سندیکا نباید مثل سازمان نظاممهندسی و نظامپزشکی نقش عملی در تعیین قیمتها، تعرفهها و تادیه مطالبات اعضا داشته باشد؟
پاسخ به تمامی این موارد مطروحه را باید در یک کارکرد تلقی کرد: کارکرد سندیکا. باید به صراحت گفت که آقایان! سندیکا اداره نیست. چنین وضعیت منفعلی که امروزه سندیکا به آن مبتلاست حاصل همین نگاهی است که سندیکا را ادارهای خموده میپندارد نه یک نهاد زنده. آنچه باید در روند فعالیتهای آینده سندیکای صنعت برق ایران اصلاح شود، این روندی است که سندیکای صنعت برق ایران را به یک اداره بوروکراتیک کمبازده و غیرجدی تبدیل کرده است.
*اقتصاددان
منبع: شرق