به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) همایش روز جهانی فلسفه با عنوان دمی زندگی _ برای زندگی، در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد که در آن دکتر کریم مجتهدی استاد فلسفه دانشگاه تهران و دکتر بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی و حمید رضا آیت الهی رییس سابق پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به سخنرانی پرداختند.
به نوشته مهر، در ابتدای این مراسم کریم مجتهدی با بیان اینکه 30 سال به جلسه شما دیر رسیده ام، گفت: اصلا بین فلسفه و سخنوری کاملا تفاوت قائلم. خطابه و جدل برای اسقاط حق خصم است در صورتی که در فلسفه فقط شما سوال را طرح می کنید؛ بیشتر مسائلی که ما مطرح می کنیم، درست نیست.
وی افزود: به نظر من فلسفه حتی علم نیست بلکه تامل درباره علم است و به تعبیر فردوسی سخن هر چه باشد به ژرفا ببین. آنجا که ذهن ما سعی می کند مساله را به ژرفا ببیند همانجا می شود گفت فلسفه شروع می شود، آنجایی که ذهن هر انسانی می خواهد عمیق تر ببیند آنجا فلسفه است. انیشتین آنجا که می خواهد عمق نسبیت را بفهمد و بیاندیشد، آنجا فیلسوف است. در علوم انسانی، طبیعیات و ریاضیات که در هر سه فلسفه وجود دارد.
مجتهدی در ادامه گفت: لفظ فیلسوف یعنی دوستدار حکمت. شما لحظه ای که واقعا حقیقت جویی می کنید در آن لحظه سخن فلسفی می گویید ما در زندگیمان وظایفی داریم حتی اگر نخواهیم آنها را انجام دهیم همه ما نسبت به دیگری وظایفی داریم، این وظایف را یا انجام می دهیم یا نمی دهیم، اما یک وظیفه نسبت به خودمان داریم و آن دانشی است که باید بیاموزیم که چگونه بیاندیشیم، این وظیفه ما است. ما بدین صورت راحت در جهان رها نشده ایم ما نسبت به خودمان وظیفه داریم در صورتی که زندگی وظیفه نیست بلکه یک رحمت الهی است اما دانشی که باید بیاموزیم، این وظیفه ما است. آن موجود زنده که زندگی می کند بدون آنکه بداند چرا زنده است، آن موجود زنده باید نسبت به خودش شناخت پیدا کند. زندگی داده می شود، اما بیداری داده نشده است.
این استاد دانشگاه در توضیح اینکه بیداری مسوولیت هایی برای انسان به همراه دارد، افزود: هر چقدر بیشتر بخواهید بیدار شوید، شعفی که پیدا می کنید، بقیه روحیات شما را هم تحصیل می کند و این عطش بیداری را در خودتان بیدار کنید، هر چند که مدرک، زندگی، پول و... هم می خواهیم، اما این موهبتی است که لیاقت دریافت آن را خودمان باید کشف کنیم.
وی ادامه داد: این دانشجویی و حقیقتجویی مشکلاتی دارد و با موانعی رو به رو است که فرانسیس بیکن از موانع علمآموزی و دانشجویی به نام بتها نام می برد که قابل تأمل است. این موانع تعداد زیادی هم دارند و گریبانگیر همه ما است. یکی از آنها پیشداوری است به طور کلی همه ما می گوییم علم بدون عمل ارزش ندارد اگر منظور از این سخن آن باشد که نظر ارزش ندارد، این شدیدا اشتباه است، عمل زمانی ارزش دارد که مشروط بر نظر باشد. آیا می شود بدون اینکه فکر کنیم، عمل کنیم؟ و این یک پیشداوری است.
مجتهدی در ادامه گفت: فلسفه شما را می سازد که آن کاربرد روزانهتان را صحیح انجام دهید. فلسفه، تعلیم و تربیت است و آنجایی که فلسفه به درد می خورد، در حوزه آموزش است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران در بیان یکی دیگر از پیشداوری ها تصریح کرد: رابطه بین تخصص و تعهد یکی دیگر از پیشداوریهایی است که ما داریم و بیکن به آن پرداخته است، به طوریکه در جامعه گفته می شود منظور این است که تعهد در اولویت است. اگر منظور این است که تعهد باشد و تخصص نباشد، من با آن مخالفم، اما یک متخصص می تواند متعهد هم باشد. تعهد بدون تخصص بیمعنا است. من ترجیح دادم در این جلسه موضوع صحبتم فلسفه و پژوهش باشد. فیلسوف و دانشجو، حب حکمت دارند.
وی گفت: پژوهش ارتباط فلسفه را با خود فلسفه و با علم و روش بیان می کند. آنجایی که ما باید روشمند باشیم در پژوهشمان است، بدون پژوهش، علم معنا ندارد. رابطه پژوهش و روش را که در نظر بگیریم، به قرن 17 و 18 برمی گردد. فلاسفه این دوره، یعنی دوره عصر جدید به کارهایشان که نگاه می کنیم همه در جستجوی یک روش هستند. برخی می خواهند بگویند که چگونه و با چه روشی طبیعت را مطالعه کنیم تا آن را بهتر بشناسیم. به فرض مثال، فرانسیس بیکن روش تجربی را مدنظر قرار داده است.
مجتهدی اضافه کرد: غرب خودش را از همین نسخه ها و روش ها ساخته و در شکلگیری علوم تجربی دخیل بوده است. روش درست بکار بردن عقل نظر دکارت است. برای دکارت کسی که عقلش را درست بکار می برد، این نیست که منطق صوری ارسطویی را به کار می برد. وی می گوید: «آن روش درست عقلانی، روش برهان ریاضی است.» او می گوید: «کل این عالم طبیعت، بر اساس امتداد و حرکت است، جهان ممتد است، جوهر این جهان، حرکت است.» این یک شگرد و برنامهریزی است. اگر من این جمله را بگویم یعنی ذات این جهان را هندسی کرده ام و بعد هندسه تحلیلی را بنیان میگذارم. در بعد دیگری از سخنش که می گوید حرکت یعنی مکانیک، می خواهی جهان را درست بشناسی، باید هندسه و مکانیک را بشناسی. من در اینجا با دکارت موافق نیستم؛ چراکه جهان فقط ممتد نیست.
این استاد دانشگاه افزود: در اواخر قرن 17 و اوایل 18 نیوتن به عرصه می آید و فیزیک نیوتن همانطور که اسم اصلی کتاب او دنیا را تا زمان انیشتن قبضه کرد «اصول ریاضی فلسفه طبیعت و نظام آن» است. این اصول ریاضی حضور دکارت را نشان می دهد با اینکه نمی تواند دکارت را قبول داشته باشد. تا اواخر قرن ا8 کانت در کونیسبرگ ظهور کرد. نقادی عقل کانت در واقع فلسفه فیزیک نیوتن است انیشتن مشکلات فیزیک نیوتن را از کانت فهمید. فلاسفه بزرگ خیلی توانستند موثز باشند و فلسفه ناتمام است، علم هم ناتمام است و باید آن را ادامه داد. و به همین دلیل است که بشر زنده است.
به نوشته مهر، در ابتدای این مراسم کریم مجتهدی با بیان اینکه 30 سال به جلسه شما دیر رسیده ام، گفت: اصلا بین فلسفه و سخنوری کاملا تفاوت قائلم. خطابه و جدل برای اسقاط حق خصم است در صورتی که در فلسفه فقط شما سوال را طرح می کنید؛ بیشتر مسائلی که ما مطرح می کنیم، درست نیست.
وی افزود: به نظر من فلسفه حتی علم نیست بلکه تامل درباره علم است و به تعبیر فردوسی سخن هر چه باشد به ژرفا ببین. آنجا که ذهن ما سعی می کند مساله را به ژرفا ببیند همانجا می شود گفت فلسفه شروع می شود، آنجایی که ذهن هر انسانی می خواهد عمیق تر ببیند آنجا فلسفه است. انیشتین آنجا که می خواهد عمق نسبیت را بفهمد و بیاندیشد، آنجا فیلسوف است. در علوم انسانی، طبیعیات و ریاضیات که در هر سه فلسفه وجود دارد.
مجتهدی در ادامه گفت: لفظ فیلسوف یعنی دوستدار حکمت. شما لحظه ای که واقعا حقیقت جویی می کنید در آن لحظه سخن فلسفی می گویید ما در زندگیمان وظایفی داریم حتی اگر نخواهیم آنها را انجام دهیم همه ما نسبت به دیگری وظایفی داریم، این وظایف را یا انجام می دهیم یا نمی دهیم، اما یک وظیفه نسبت به خودمان داریم و آن دانشی است که باید بیاموزیم که چگونه بیاندیشیم، این وظیفه ما است. ما بدین صورت راحت در جهان رها نشده ایم ما نسبت به خودمان وظیفه داریم در صورتی که زندگی وظیفه نیست بلکه یک رحمت الهی است اما دانشی که باید بیاموزیم، این وظیفه ما است. آن موجود زنده که زندگی می کند بدون آنکه بداند چرا زنده است، آن موجود زنده باید نسبت به خودش شناخت پیدا کند. زندگی داده می شود، اما بیداری داده نشده است.
این استاد دانشگاه در توضیح اینکه بیداری مسوولیت هایی برای انسان به همراه دارد، افزود: هر چقدر بیشتر بخواهید بیدار شوید، شعفی که پیدا می کنید، بقیه روحیات شما را هم تحصیل می کند و این عطش بیداری را در خودتان بیدار کنید، هر چند که مدرک، زندگی، پول و... هم می خواهیم، اما این موهبتی است که لیاقت دریافت آن را خودمان باید کشف کنیم.
وی ادامه داد: این دانشجویی و حقیقتجویی مشکلاتی دارد و با موانعی رو به رو است که فرانسیس بیکن از موانع علمآموزی و دانشجویی به نام بتها نام می برد که قابل تأمل است. این موانع تعداد زیادی هم دارند و گریبانگیر همه ما است. یکی از آنها پیشداوری است به طور کلی همه ما می گوییم علم بدون عمل ارزش ندارد اگر منظور از این سخن آن باشد که نظر ارزش ندارد، این شدیدا اشتباه است، عمل زمانی ارزش دارد که مشروط بر نظر باشد. آیا می شود بدون اینکه فکر کنیم، عمل کنیم؟ و این یک پیشداوری است.
مجتهدی در ادامه گفت: فلسفه شما را می سازد که آن کاربرد روزانهتان را صحیح انجام دهید. فلسفه، تعلیم و تربیت است و آنجایی که فلسفه به درد می خورد، در حوزه آموزش است.
استاد فلسفه دانشگاه تهران در بیان یکی دیگر از پیشداوری ها تصریح کرد: رابطه بین تخصص و تعهد یکی دیگر از پیشداوریهایی است که ما داریم و بیکن به آن پرداخته است، به طوریکه در جامعه گفته می شود منظور این است که تعهد در اولویت است. اگر منظور این است که تعهد باشد و تخصص نباشد، من با آن مخالفم، اما یک متخصص می تواند متعهد هم باشد. تعهد بدون تخصص بیمعنا است. من ترجیح دادم در این جلسه موضوع صحبتم فلسفه و پژوهش باشد. فیلسوف و دانشجو، حب حکمت دارند.
وی گفت: پژوهش ارتباط فلسفه را با خود فلسفه و با علم و روش بیان می کند. آنجایی که ما باید روشمند باشیم در پژوهشمان است، بدون پژوهش، علم معنا ندارد. رابطه پژوهش و روش را که در نظر بگیریم، به قرن 17 و 18 برمی گردد. فلاسفه این دوره، یعنی دوره عصر جدید به کارهایشان که نگاه می کنیم همه در جستجوی یک روش هستند. برخی می خواهند بگویند که چگونه و با چه روشی طبیعت را مطالعه کنیم تا آن را بهتر بشناسیم. به فرض مثال، فرانسیس بیکن روش تجربی را مدنظر قرار داده است.
مجتهدی اضافه کرد: غرب خودش را از همین نسخه ها و روش ها ساخته و در شکلگیری علوم تجربی دخیل بوده است. روش درست بکار بردن عقل نظر دکارت است. برای دکارت کسی که عقلش را درست بکار می برد، این نیست که منطق صوری ارسطویی را به کار می برد. وی می گوید: «آن روش درست عقلانی، روش برهان ریاضی است.» او می گوید: «کل این عالم طبیعت، بر اساس امتداد و حرکت است، جهان ممتد است، جوهر این جهان، حرکت است.» این یک شگرد و برنامهریزی است. اگر من این جمله را بگویم یعنی ذات این جهان را هندسی کرده ام و بعد هندسه تحلیلی را بنیان میگذارم. در بعد دیگری از سخنش که می گوید حرکت یعنی مکانیک، می خواهی جهان را درست بشناسی، باید هندسه و مکانیک را بشناسی. من در اینجا با دکارت موافق نیستم؛ چراکه جهان فقط ممتد نیست.
این استاد دانشگاه افزود: در اواخر قرن 17 و اوایل 18 نیوتن به عرصه می آید و فیزیک نیوتن همانطور که اسم اصلی کتاب او دنیا را تا زمان انیشتن قبضه کرد «اصول ریاضی فلسفه طبیعت و نظام آن» است. این اصول ریاضی حضور دکارت را نشان می دهد با اینکه نمی تواند دکارت را قبول داشته باشد. تا اواخر قرن ا8 کانت در کونیسبرگ ظهور کرد. نقادی عقل کانت در واقع فلسفه فیزیک نیوتن است انیشتن مشکلات فیزیک نیوتن را از کانت فهمید. فلاسفه بزرگ خیلی توانستند موثز باشند و فلسفه ناتمام است، علم هم ناتمام است و باید آن را ادامه داد. و به همین دلیل است که بشر زنده است.