روی هاجسون، از لزوم جوان گرایی در فوتبال انگلیس می گوید
به گزارش گروه ورزش خبرگزاری دانا (داناخبر)، هاجسون پس از چهار برد پیاپی انگلیس در انتخابی یورو، با خبرنگار دیلی میل به صحبت نشست و درباره کاپیتان جدید تیم و مشکلات کنونی سه شیرها چنین پاسخ داد:
چندی پیش وین رونی ناآرام را به عنوان كاپیتان جدید انگلیس معرفی كردید. آیا او توانسته است انتظارات شما را برآورده كند؟
بله او به سرعت با این پست و عنوان و الزام های آن كنار آمده است.از آغاز هم انتخاب من در این زمینه و رویكرد به رونی كار درست و البته انتخاب آسانی بود. من انتخابم را از قبل كرده بودم اما باید از رونی می پرسیدم كه آیا او هم برای این مهم آماده هست یا خیر. او به محض درخشش در یورو 2004 به عنوان یك پدیده بزرگ و تكیه گاه جدید تیم ملی انگلیس مورد توجه قرار گرفت و همگان از او وظایف زیادی را در تیم انگلیس طلب كردند و در یك چشم به هم زدن به منجی تیمی تبدیل شد كه مسن ترهای آن نیز قابلیت و توان نجات آن را نداشتند. متأسفانه مردم و منتقدان هم بسیار بی رحمانه با رونی برخورد كرده اند و هر خطایی كه از او به خاطر كم تجربگی اش سر زده، توسط سایرین به شدت تقبیح می شود و از این طریق روحیه او سركوب و راهش برای ادامه اوج گیری مسدود می شود.
جوانان حاضر در تركیب فعلی تیم ملی انگلیس چه باید انجام بدهند تا به بالاترین سطح ممكن برسند و این تیم را هم به سوی عناوین و قهرمانی ها رهنمون كنند؟
جوانانی كه می گویید به تعدادی نیستند كه نیازها را برآورده و آینده ما را تأمین كنند. چون در لیگ انگلیس ممنوعیتی برای جذب خارجی ها وجود ندارد، تیمهای باشگاهی سرشار از مهره های خارجی شده اند و حضور این خارجیها طبعاً و به خودی خود جای نیروهای بومی و خودی ها را در تركیب این تیم ها كم كرده و به تبع آن ظهور و پرورش جوانها در فوتبال انگلیس اینك سه دهه ای است كه كمتر از گذشته شده است. هیچ قانون الزام آوری هم وجود ندارد كه به باشگاه های انگلیسی تكلیف كند مجبورند به نیروهای جوان و خودی بیشتر جا و بها بدهند و این چنین است كه طبق یك اتفاق كاملاً قابل فهم اولویت به بازیكنان خارجی داده می شود كه با قیمت های بالای 30میلیون یورو جذب این تیمها شده اند. البته ما ناامید نیستیم زیرا به جوان ترهای فوتبال مان نگاه می كنیم و می بینیم كه در سطح باشگاههای داخلی مان نیز خوب بازی میكنند. هرچند كه بسیاری از آنها به همان تیم دوم و یا تیمهای جوانان باشگاه های خود محدود شده و از این سطح فراتر نرفته اند اما اصول كار را می دانند و می توانند از این هم بهتر شوند.
كدام الگوها و آكادمیها را میتوان در این راه مورد اشاره قرار داد؟
من آكادمی فوتبال منچستریونایتد و نسل جوان پرورش یافته در آن در اوایل دهه 1990 را مثال میزنم كه اگر به یاد داشته باشید برادران نویل، پل اسكولز، رایان گیگز و لی شارپ از درون آن ظهور كردند و سال ها نه فقط به شیاطین سرخ بلكه كل فوتبال انگلیس خدمت كردند. ما هنوز و همچنان به چنین آكادمی هایی محتاجیم كه متأسفانه تعدادشان پیوسته كمتر می شود.
برای ساختن یك تیم ملی قوی در عصر تازه و فعلی چه باید كرد؟
باید به تیم هایی مثل آرسنال كه اصولاً به جوان ترهای خود بهای بیشتری می دهند امید بست. نفرات جوان این تیم چون هر هفته در لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا شركت می كنند و آنجا تست می شوند، طبعاً وقتی به اردوی ملی می رسند در سطح بالایی قرار دارند. در مورد كسانی هم كه در این سطح نیستند، باید در داخل اردوی ملی تدارك و كارهای بیشتری را انجام داد و با تمرینات فزون تر آنها را پخته كرد. از این گونه بازیكنان میتوان به ویلشر، چمبرلین، ولبك و پیش از آنها ولكات اشاره كرد و اخیراً استرلیگ از لیورپول نیز به این جمع پیوسته است. در عصر فعلی و با مشخصه هایی كه وجود دارد، رویكرد به جوانترها یك الزام است اما باید بهای آن را هم پرداخت و برای هر ریسكی در این زمینه آماده بود.
چه چیزهایی برای گفتن به این جوانان دارید؟
بیشتر كار ما با آنها روحی ـ روانی است. ما می كوشیم آنان را متقاعد كنیم كه چیزی برای اوج گیری كم ندارند و كافی است اعتماد به نفس داشته باشند تا به سطحی برسند كه كشورشان به آن نیاز دارد.
آلمان می تواند بهترین الگو برای هر كشوری باشد كه در پی تربیت جوان ترهای خود است. شما انگلیس را در این قیاس ناخواسته و الزامی در كدام جایگاه و چه مرحله ای میبینید؟
آلمانی ها این روند را بسیار زودتر و بهتر از سایرین شروع و اجرا كرده اند و طبعاً رسیدن به آن ها بسیار سخت است. ما هر چه در انگلیس بیشتر می گردیم كمتر مدافعان وسط برجسته جوان و یا هافبك هایی بازی ساز را مییابیم كه بتوانند تیمهای ملی را به راه بیاندازند و حتی تیم های باشگاهی خود را بی نیاز سازند. كار مهم دیگر آلمان ساختن یك تیم كاملاً هماهنگ در رده ملی و هم سطح كردن جوانترها و پرتجربه ترها از نظر میزان كارایی است. این حاصل نمی آید مگر با سال ها بازی كردن این بازیكنان كنار یكدیگر و خو گرفتن آنها با سبك و روش بازی یاران شان. چیزی حدود 10 سال وقت صرف كار روی این نفرات و این تركیب ها شده و در نیتجه نمی توان آنها را الگو قرارداد و توقع داشت كه بسیار سریع به آنان رسید.
چه برتری های دیگری را در كار ژرمنها میبینید؟
آنها به لحاظ فنی هم در سطح بالایی قرار دارند و خوب و تكنیكی كار می كنند و معلوم است كه نه فقط به لحاظ كار گروهی بلكه روی بازی فردی شان نیز كار شده است. خصلتهای فردی ما با ژرمن ها بسیار فرق میكند و ما از یك سبك و مكتب متفاوت می آییم و در نتیجه در عین الگوبرداری از روی آنها باید آموزه های خود را نیز رعایت و تعقیب كنیم. ما نباید ناامید شویم و بگوییم تكرار الگوی آلمان برای ما غیرممكن است اما باید حتماً مشخصه های بومی و فرهنگی مان را ضمیمه الگوهای كاری كنیم كه آلمان به كار گرفته و آنها را به این درجه از موفقیت رسانده است.
چندی پیش وین رونی ناآرام را به عنوان كاپیتان جدید انگلیس معرفی كردید. آیا او توانسته است انتظارات شما را برآورده كند؟
بله او به سرعت با این پست و عنوان و الزام های آن كنار آمده است.از آغاز هم انتخاب من در این زمینه و رویكرد به رونی كار درست و البته انتخاب آسانی بود. من انتخابم را از قبل كرده بودم اما باید از رونی می پرسیدم كه آیا او هم برای این مهم آماده هست یا خیر. او به محض درخشش در یورو 2004 به عنوان یك پدیده بزرگ و تكیه گاه جدید تیم ملی انگلیس مورد توجه قرار گرفت و همگان از او وظایف زیادی را در تیم انگلیس طلب كردند و در یك چشم به هم زدن به منجی تیمی تبدیل شد كه مسن ترهای آن نیز قابلیت و توان نجات آن را نداشتند. متأسفانه مردم و منتقدان هم بسیار بی رحمانه با رونی برخورد كرده اند و هر خطایی كه از او به خاطر كم تجربگی اش سر زده، توسط سایرین به شدت تقبیح می شود و از این طریق روحیه او سركوب و راهش برای ادامه اوج گیری مسدود می شود.
جوانان حاضر در تركیب فعلی تیم ملی انگلیس چه باید انجام بدهند تا به بالاترین سطح ممكن برسند و این تیم را هم به سوی عناوین و قهرمانی ها رهنمون كنند؟
جوانانی كه می گویید به تعدادی نیستند كه نیازها را برآورده و آینده ما را تأمین كنند. چون در لیگ انگلیس ممنوعیتی برای جذب خارجی ها وجود ندارد، تیمهای باشگاهی سرشار از مهره های خارجی شده اند و حضور این خارجیها طبعاً و به خودی خود جای نیروهای بومی و خودی ها را در تركیب این تیم ها كم كرده و به تبع آن ظهور و پرورش جوانها در فوتبال انگلیس اینك سه دهه ای است كه كمتر از گذشته شده است. هیچ قانون الزام آوری هم وجود ندارد كه به باشگاه های انگلیسی تكلیف كند مجبورند به نیروهای جوان و خودی بیشتر جا و بها بدهند و این چنین است كه طبق یك اتفاق كاملاً قابل فهم اولویت به بازیكنان خارجی داده می شود كه با قیمت های بالای 30میلیون یورو جذب این تیمها شده اند. البته ما ناامید نیستیم زیرا به جوان ترهای فوتبال مان نگاه می كنیم و می بینیم كه در سطح باشگاههای داخلی مان نیز خوب بازی میكنند. هرچند كه بسیاری از آنها به همان تیم دوم و یا تیمهای جوانان باشگاه های خود محدود شده و از این سطح فراتر نرفته اند اما اصول كار را می دانند و می توانند از این هم بهتر شوند.
كدام الگوها و آكادمیها را میتوان در این راه مورد اشاره قرار داد؟
من آكادمی فوتبال منچستریونایتد و نسل جوان پرورش یافته در آن در اوایل دهه 1990 را مثال میزنم كه اگر به یاد داشته باشید برادران نویل، پل اسكولز، رایان گیگز و لی شارپ از درون آن ظهور كردند و سال ها نه فقط به شیاطین سرخ بلكه كل فوتبال انگلیس خدمت كردند. ما هنوز و همچنان به چنین آكادمی هایی محتاجیم كه متأسفانه تعدادشان پیوسته كمتر می شود.
برای ساختن یك تیم ملی قوی در عصر تازه و فعلی چه باید كرد؟
باید به تیم هایی مثل آرسنال كه اصولاً به جوان ترهای خود بهای بیشتری می دهند امید بست. نفرات جوان این تیم چون هر هفته در لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا شركت می كنند و آنجا تست می شوند، طبعاً وقتی به اردوی ملی می رسند در سطح بالایی قرار دارند. در مورد كسانی هم كه در این سطح نیستند، باید در داخل اردوی ملی تدارك و كارهای بیشتری را انجام داد و با تمرینات فزون تر آنها را پخته كرد. از این گونه بازیكنان میتوان به ویلشر، چمبرلین، ولبك و پیش از آنها ولكات اشاره كرد و اخیراً استرلیگ از لیورپول نیز به این جمع پیوسته است. در عصر فعلی و با مشخصه هایی كه وجود دارد، رویكرد به جوانترها یك الزام است اما باید بهای آن را هم پرداخت و برای هر ریسكی در این زمینه آماده بود.
چه چیزهایی برای گفتن به این جوانان دارید؟
بیشتر كار ما با آنها روحی ـ روانی است. ما می كوشیم آنان را متقاعد كنیم كه چیزی برای اوج گیری كم ندارند و كافی است اعتماد به نفس داشته باشند تا به سطحی برسند كه كشورشان به آن نیاز دارد.
آلمان می تواند بهترین الگو برای هر كشوری باشد كه در پی تربیت جوان ترهای خود است. شما انگلیس را در این قیاس ناخواسته و الزامی در كدام جایگاه و چه مرحله ای میبینید؟
آلمانی ها این روند را بسیار زودتر و بهتر از سایرین شروع و اجرا كرده اند و طبعاً رسیدن به آن ها بسیار سخت است. ما هر چه در انگلیس بیشتر می گردیم كمتر مدافعان وسط برجسته جوان و یا هافبك هایی بازی ساز را مییابیم كه بتوانند تیمهای ملی را به راه بیاندازند و حتی تیم های باشگاهی خود را بی نیاز سازند. كار مهم دیگر آلمان ساختن یك تیم كاملاً هماهنگ در رده ملی و هم سطح كردن جوانترها و پرتجربه ترها از نظر میزان كارایی است. این حاصل نمی آید مگر با سال ها بازی كردن این بازیكنان كنار یكدیگر و خو گرفتن آنها با سبك و روش بازی یاران شان. چیزی حدود 10 سال وقت صرف كار روی این نفرات و این تركیب ها شده و در نیتجه نمی توان آنها را الگو قرارداد و توقع داشت كه بسیار سریع به آنان رسید.
چه برتری های دیگری را در كار ژرمنها میبینید؟
آنها به لحاظ فنی هم در سطح بالایی قرار دارند و خوب و تكنیكی كار می كنند و معلوم است كه نه فقط به لحاظ كار گروهی بلكه روی بازی فردی شان نیز كار شده است. خصلتهای فردی ما با ژرمن ها بسیار فرق میكند و ما از یك سبك و مكتب متفاوت می آییم و در نتیجه در عین الگوبرداری از روی آنها باید آموزه های خود را نیز رعایت و تعقیب كنیم. ما نباید ناامید شویم و بگوییم تكرار الگوی آلمان برای ما غیرممكن است اما باید حتماً مشخصه های بومی و فرهنگی مان را ضمیمه الگوهای كاری كنیم كه آلمان به كار گرفته و آنها را به این درجه از موفقیت رسانده است.