به گزارش گروه انرژی خبرگزاری دانا، اینطور که تامین 24 نوشته است: پیش از شروع سال ۹۳ و در آستانه اعلام قیمتهای جدید بنزین، یکی از روزنامه های کشور در گزارشی با عنوان «بنزین در ایران گران است» به بررسی و مقایسه قیمت بنزین در ایران و کشورهای جهان پرداخت. نویسنده این گزارش بر خلاف ادعای بسیاری از کارشناسان و مسئولین اثبات کرده بود قیمت بنزین در ایران گران است و کسانی که ادعای گرانی آن در ایران را دارند روششناسی صحیحی را به کار نمیبرند.
از سوی دیگر روزنامه اقتصادی دیگری در صدمین شماره خود (۲۸آبان) در گزارشی با عنوان «بنزین ایران در میان ۱۰ کشور ارزان دنیا» به این نتیجه رسیده است که بنزین در ایران ارزانتر از بسیاری از کشورهای جهان است.
معیار ارزانی و گرانی چیست؟
هر فرد اندک آشنایی با اصول اولیه اقتصادی میداند که مفاهیم ارزانی و گرانی در اقتصاد، مفاهیمی نسبی هستند که در مقایسه با شاخصهای اقتصادی دیگری مانند سطح رفاه مردم، قدرت خرید، درآمد سرانه و تورم هر کشوری محاسبه میشود.
بنابه این گزارش، برای مثال فردی که ماهیانه ۳ میلیون تومان درآمد دارد اگر به ازای هر لیتر بنزین هزار تومان بپردازد، به معنای آن است که هر لیتر بنزین معادل ۳ صدم درصد از درآمد ماهیانه اوست. اما اگر فردی دیگری حقوقاش ماهیانه یک میلیون تومان باشد باید ۶ صدم درصد از درآمد ماهیانه خود را خرج بنزین کند. بنابراین همانطور که سهم بنزین از درآمد این دو فرد یکسان نیست، در مقایسه میان قیمت بنزین در دو کشور مختلف نیز باید عامل درآمد و قدرت خرید افراد لحاظ شود.
چرا نتیجه این دو گزارش متفاوت است؟
به همین یک دلیل ساده که در گزارش «بنزین در ایران گران است»، قیمت بنزین در مقایسه با درآمد سرانه هر کشور و سطح قیمت یک لیتر بنزین از درآمد سرانه محاسبه شده است اما در گزارش دوم و با یک رویکرد کاملا غیر علمی از لحاظ اقتصادی، قیمت بنزین به طور مجرد و جدای از شاخصها و مولفههای دیگر اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته تا نتیجه مطلوب از آن حاصل شود.
برای مثال در گزارش «بنزین ایران در میان ۱۰ کشور ارزان دنیا»، قیمت هر لیتر بنزین در انگلیس ۱/۹۶ دلار و این مبلغ در ایران ۰/۲۶ دلار است پس بنزین در انگلیس ۷ ونیم برابر گرانتر از ایران است!. اما اگر شاخص درآمد سرانه در هر کشور را نیز ملاحظه کنیم، متوجه می شویم درآمد سرانه یک انگلیسی ۴۰ هزار دلار و درآمد سرانه یک ایرانی ۴۵۰۰ دلار در سال است.
به عبارت دیگر درآمد سرانه انگیسیها نیز ۸/۸ برابر ایرانی هاست. از همین رو است که بر خلاف گزارش روزنامه مذکور، قیمت بنزین در انگلیس ارزانتر از ایران است.
بنابراین و همانگونه که مشاهده شد، آمارهای اقتصادی، در صورتی که به درستی و واقعی بیان نشوند، به راحتی میتوانند ما را فریب دهند!
از سوی دیگر روزنامه اقتصادی دیگری در صدمین شماره خود (۲۸آبان) در گزارشی با عنوان «بنزین ایران در میان ۱۰ کشور ارزان دنیا» به این نتیجه رسیده است که بنزین در ایران ارزانتر از بسیاری از کشورهای جهان است.
معیار ارزانی و گرانی چیست؟
هر فرد اندک آشنایی با اصول اولیه اقتصادی میداند که مفاهیم ارزانی و گرانی در اقتصاد، مفاهیمی نسبی هستند که در مقایسه با شاخصهای اقتصادی دیگری مانند سطح رفاه مردم، قدرت خرید، درآمد سرانه و تورم هر کشوری محاسبه میشود.
بنابه این گزارش، برای مثال فردی که ماهیانه ۳ میلیون تومان درآمد دارد اگر به ازای هر لیتر بنزین هزار تومان بپردازد، به معنای آن است که هر لیتر بنزین معادل ۳ صدم درصد از درآمد ماهیانه اوست. اما اگر فردی دیگری حقوقاش ماهیانه یک میلیون تومان باشد باید ۶ صدم درصد از درآمد ماهیانه خود را خرج بنزین کند. بنابراین همانطور که سهم بنزین از درآمد این دو فرد یکسان نیست، در مقایسه میان قیمت بنزین در دو کشور مختلف نیز باید عامل درآمد و قدرت خرید افراد لحاظ شود.
چرا نتیجه این دو گزارش متفاوت است؟
به همین یک دلیل ساده که در گزارش «بنزین در ایران گران است»، قیمت بنزین در مقایسه با درآمد سرانه هر کشور و سطح قیمت یک لیتر بنزین از درآمد سرانه محاسبه شده است اما در گزارش دوم و با یک رویکرد کاملا غیر علمی از لحاظ اقتصادی، قیمت بنزین به طور مجرد و جدای از شاخصها و مولفههای دیگر اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته تا نتیجه مطلوب از آن حاصل شود.
برای مثال در گزارش «بنزین ایران در میان ۱۰ کشور ارزان دنیا»، قیمت هر لیتر بنزین در انگلیس ۱/۹۶ دلار و این مبلغ در ایران ۰/۲۶ دلار است پس بنزین در انگلیس ۷ ونیم برابر گرانتر از ایران است!. اما اگر شاخص درآمد سرانه در هر کشور را نیز ملاحظه کنیم، متوجه می شویم درآمد سرانه یک انگلیسی ۴۰ هزار دلار و درآمد سرانه یک ایرانی ۴۵۰۰ دلار در سال است.
به عبارت دیگر درآمد سرانه انگیسیها نیز ۸/۸ برابر ایرانی هاست. از همین رو است که بر خلاف گزارش روزنامه مذکور، قیمت بنزین در انگلیس ارزانتر از ایران است.
بنابراین و همانگونه که مشاهده شد، آمارهای اقتصادی، در صورتی که به درستی و واقعی بیان نشوند، به راحتی میتوانند ما را فریب دهند!