به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) 13 سال پیش، جورج دبلیو بوش، رییس جمهوری وقت آمریکا اعلام کرد که ایران، عراق و کره شمالی عضوی از «محور شرارت» هستند و این در حالی است که در آن دوره ایران و عراق دشمن هم بودند. مقامات برجسته دولت بوش معتقد بودند که حمله و اشغال عراق دست آمریکا در روابط با ایران را تقویت خواهد کرد. جان بولتون، معاون امور خارجه آمریکا پیش از جنگ عراق به اسراییل گفته بود این کشور پس از عراق با ایران مقابله خواهد کرد و مفروضات ضمنی این برنامه خیالی، خیلی زود به عنوان عقل متعارف در رسانه های جریان اصلی مطرح شد.
فرارو به نقل از نشریه آتلانتیک نوشت: برای مثال در 11 آوریل 2003 برنامه 60 دقیقه گزارش «ایران: کشور بعدی» را روی آنتن برد که این طور آغاز می شد: «زمانی که صدام یک بمب هسته ای ساخت، ما با جنگ کامل پاسخش را دادیم. اگر ایران همین کار را انجام دهد چه می کنیم؟ مورلی سیفر از تهران گزارش می دهد.» تجزیه و تحلیل پس از آن نیز به دیدگاه جفری کمپ، مدیر برنامه های استراتژیک منطقه ای مرکز نیکسون در آن دوره اشاره می کند که «پس از آنکه جنگ آمریکا در عراق پایان یابد، ایران به شکل وحشتناکی منزوی خواهد شد» و در ادامه به نقل از جفری می گوید: «ما نه تنها حضور عمده ای در عراق خواهیم داشت بلکه در افغانستان، ازبکستان، پاکستان، عربستان و عمان هم حضور پررنگی خواهیم داشت. ما اطراف آنها را به طور کامل به دست خواهیم گرفت و با چنان قدرت نظامی فوق العاده ای آنها را احاطه خواهیم کرد که جهان تاکنون ندیده است. آنها از این مسئله بسیار عصبی هستند.»
در همان دوره جاش مارشال یکی دیگر از این بحث های جنگ طلبانه را در ماهنامه واشنگتن پوشش می دهد. وی می گوید: «اکثر کارشناسان معتقدند مقامات ایرانی به روزهای پایانی خود رسیده اند و دموکراسی واقعی وارد ایران خواهد شد.» وی در ادامه اضافه می کند: «جنگ طلبان می گویند با یک عراق دموکراتیک در مرز ایران، آن روز خیلی زودتر خواهد رسید. اما ممکن است عکس این مسئله رخ دهد. اگر مقامات ایران هوشمند باشند، همکاری های خود با آمریکا را به سطحی می رسانند که محرک چنین حمله ای نباشند.»
اما پس از آنکه مشخص شد جنگ عراق بیش از آنچه طرفدارانش تصور می کردند، سخت خواهد بود، رسانه های جریان اصلی میزان آسیب پذیری سیاست خارجی آمریکا در برابر نفوذ ایران را درک کردند.
دیوید ایگناتوس در فوریه 2004 نوشت: «رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه کیهان گفت «آمریکا در عراق در گل فرو رفته و آنها می دانند که اگر ایران می خواست، مشکلات آنها به مراتب بدتر می شد.» وی با فروتنی باب مذاکرات تهران- واشنگتن در مورد عراق و دیگر مسایل را باز کرده و می گوید: «از نظر من، مذاکره مشکلی نیست.» مقامات در تهران نیز این روزها در شرایط خوبی هستند: آمریکا دشمن تاریخی آنها، صدام حسین را سرنگون کرده و گرفتار یاغی گری های پس از جنگ است. ضمن اینکه آیت الله سیستانی، یک روحانی شیعه متولد ایران به شخصیتی برجسته در عراق جدید تبدیل شده است. هر کسی در کاخ سفید که تصور می کند ایرانی ها از حضور بیش از 100 هزار نیروی آمریکایی در همسایگی شان به وحشت می افتند، درک درستی از شرایط ندارد. از دید ایران، آمریکا آسیب پذیر است. و با توجه به نفوذ آشکار و پنهان تهران در میان اکثریت شیعه عراق، مقامات ایرانی در موقعیتی قرار می گیرند که شرایط و زمانبندی خروج آمریکا را تعیین کنند.»
در تمام سال های گذشته مشخص بوده که تحلیل گران جنگ طلب و عقل متعارفی که ایجاد کردند، کاملا اشتباه بود. حمله به عراق باعث تقویت آمریکا در برابر ایران نشد. بلکه اهرم ژئوپولیتیکی را علیه آمریکا در اختیار ایران قرار داد. در شرایطی که آسوشیتدپرس از رسیدن نفوذ ایران به سطوح بی سابقه در منطقه خبر می دهد، درس سیاست خارجی این نیست که جنگ طلبان اشتباه کردند که البته اشتباه کردند یا اینکه قدرت جدید ایران، آمریکا را به مخاطره می اندازد.
درس آن این است که آمریکایی ها به شدت در مورد توانایی های خود در توسعه استراتژی های کلان و پیش بینی اینکه مداخلات خارجی در طول زمان چه تاثیراتی خواهد داشت، اغراق کردند. همین مسئله باعث شده آمریکا جنگ را ابزار قابل دوامی برای شکل دادن به جهان بداند و این تفکر همچنان ادامه دارد. آمریکا چه موقع درس خواهد گرفت؟