به گزارش خبرگزاری دانا، خیرین مدرسهساز برای تکمیل پروژههای نیمه تمام آموزشی آستینها را بالا زده و به همراهی دولت آمدهاند. مدارس نیمه کاره با همراهی آنها تکمیل و تحویل آموزشوپرورش میشود اما این پایان کار نیست بلکه ماجرای اصلی پس از این آغاز میشود.
مدارس نوسازی که ساخته و تحویل داده میشوند باید به خوبی نگهداری شوند تا پس از مدت کوتاهی دچار استهلاک و فرسودگی نشوند اما هماکنون مدارس کشور متولی نگهداری ندارند.
به گفته مرتضی رئیسی معاون عمرانی وزارت آموزشوپرورش، هم اکنون نگهداری از مدارس دارای اشکالاتی است به گونهای که چندین میلیارد تومان هزینه کرده و سیستم گرمایشی مدارس را استاندارد میکنیم اما برای استفاده از آن باید دقت لازم و بازرسیهای فنی در طول سال اعمال شود. فعلاً متولی خاصی برای نگهداری مدارس وجود ندارد. ساختمان و تجهیزات مدارس کوچک آموزش و پرورش 500 میلیون تومان و مدارس بزرگ چند 10 میلیارد تومان ارزش مالی دارند که با عدم نگهداری و بازرسی به موقع ممکن است لطماتی را ببینند.
ابراهیم سحرخیز مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است بر ضرورت تعیین متولی نگهداری اشاره میکند.
در این یادداشت آمده است:
در بخشی از سیاستهای ایجاد تحول در نظام آموزش وپرورش کشور ذیل عنوان بهینه سازی فضا، زیر ساختهای کالبدی و تجهیزات مدارس در مسیر تحقق اهداف نظام تعلیم و تربیت اسلامی بر رعایت اصول معماری اسلامی ایرانی، مکان یابی و توزیع فضا به تناسب نیازها، طراحی و ساخت مجتمعهای آموزشی و تربیتی و توسعه مشارکت مردم و نهادهای مدیریت شهری در احداث و نگهداری مدارس تاکید شده است.
اما واقعیت آن است هر چند با تخصیص اعتباری چشمگیر در دو دوره متوالی در دولت نهم و دهم به امر تخریب و نوسازی مدارس در کنار جلب مشرکت بینظیر خیرین مدرسه ساز، مدارسی نو، شکیل و مقاوم به مجموعه منابع کالبدی و داراییهای آموزش و پرورش افزوده شد که در جای خود تلاشی ماندگار و ستودنی است اما نباید انکار کرد که ما هنوز در حوزه توسعه، تجهیز، تعمیر و نگهداری فضاهای آموزشی با چالشهای جدی مواجه هستیم.
به نظر میرسد هنوز هم وجود سامانهای مبتنی بر روند یابی رشد جمعیت دانشآموزی و حساس به کم و کیف رشد و توسعه سکونتگاههای شهری و روستایی، چگونگی آهنگ توزیع رشتههای تحصیلی با نگاه به سند آمایش سرزمینی همراه با توجه به دیگرمتغیرهای مهم مانند نگهداری، تعمیر و مرمت، به روزسازی تجهیزات فضاهای آموزشی، دخالت شرایط اقلیمی و فرهنگی در طراحی ساخت و سازها،خلأ و نبودش به شدت احساس میشود.
هنوز هم یکی از بزرگترین مشکل مدیران مدارس در استقبال از سال تحصیلی جدید نبود حداقل اعتبار لازم برای انجام تعمیرات اساسی یا جزیی است. گویا اراده برآن است به هر قیمتی فضاهای جدید به مدد اعتبارات ملی یا استانی احداث شده اما نگهداری و گاهی هم تجهیز آنها به قضا وقدر محول شود.کم نیستند مدارس نو بنیادی که با گذشت چند سال از احداث آنها به دلیل فقدان پشتیبانیهای لازم به فرسودگی و ناکارآمدی گراییده است.
البته گاهی تغییر خودسرانه کاربری مدارس از دوره ابتدایی به متوسطه، هنرستان و فضای اداری و اعمال تغییرات سلیقهای مدیران که به اشکال مختلفی مانند پارتیشن بندی راهروها و تبدیل کلاس به دفتر مدرسه ظاهر میشود را باید به این مشکلات افزود.
کم نبودند هنرستانهایی که پس از ساخت مانند عروس بی جهاز تحویل آموزش و پرورش شد که حتی در نصب انشعابات اولیه مانده بودند تا چه رسد به تجهیزات سخت افزاری ضروری؛ یا دبیرستانی جدید الاحداث که برای راه اندازی میز آزمایشگاه و ادوات اولیهاش باید مدیر مدرسه اولیا را نقره داغ کرده یا به این و آن التماس کند. قرار نیست مراد از نوسازی فقط نو کردن در و دیوار باشد تا چرخه تولید مدرسه منهای سامانه نگهداری و پیشتیبان به باز تولید زودهنگام مدارس تخریبی منجر شود.
در معماری بناها و برخی تجهیزات به خدمت گرفته شده، چگونگی نصب و تناسب آن با نیاز فراگیران ازجهات سنی، تحصیلی و دیگر متغیرهای تاثیرگذار حرف و حدیث برای گفتن فراوان است که مجال خود را میطلبد. اما ساخت و سازهای آموزشی باید از منظر دیگری نیز زیر ذره بین نقد قرار گیرد. امروز ایران اسلامی از توانمندی بالایی در حوزه خیرین مدرسه ساز برخودار است فراونند افرادی که حاضرند آخرین داشتههای خود را به مثابه ذخیره ماندگاری در دنیا و عقبی نثار تعلیم و تربیت کشور کنند.
دادن اطلاعات درست به خیرین، مجاب کردن آنها به سرمایهگذاری در بخشهای موردنیاز همراه با جلب مشارکت بیشتر آنها در اداره مدرسه پس از احداث و سوق دادن توامان منابع خیری به دیگر نیازهای مکمل در عرصه ساخت وساز مانند نگهداری، تجهیز و تعمیر حداقلهایی است که همواره باید مورد توجه قرار گیرد.
ناگفته نماند گاهی برای حفظ مدرسه خیر ساز به شیوههایی متوسل میشویم که بر خلاف منویات بانی است به عنوان مثال مبدل کردن پروژه به مدرسهای هیئت امنایی با شهریههای آن چنانی که جامعه هدف آن مرفهین باشند نوعی نقض غرض است.
الزام انبوه سازان به احداث واحدهای اموزشی قبلاً در قالب الحاقیههای تبصره 18 در قانون شوراهای آموزش و پرورش ظرفیت مناسبی را برای این وزارتخانه فراهم آورده بود تا خیال نوخانمانها از حیث کلاس و مدرسه راحت شود هرچند همان زمان نیز پیمانکاران با ساختن مثلاً 198 واحد قانون را دور میزدند یا برخی استانداران به بهانه جلوگیری از افزایش قیمت تمام شده مسکن در شورای آموزش و پرورش از اجرایی شدن آن دفاع نمیکردند که بعدها مجلس نیز آن را حذف کرد اینک فرصت مناسبی است تا با مطالعهای دقیقتر این ظرفیت مجدداً در اختیار آموزش وپرورش قرار گیرد.
بسی جای تعجب است متولیان آموزش و پرورش امروز نگران تولیت و نگهداری بیش از 43 هزار مدرسهای هستند که هریک با کمتر از 50 دانشآموز اداره میشود که اغلب آنها در مناطق روستایی استقراریافتهاند اینک باید پرسید علیرغم صراحت سند تحول بنیادین در تاکید بر جایگاه مجتمعهای آموزشی و تربیتی به کدامین گناه در برابر چشمان نظارتی شورای عالی آموزش و پرورش تعطیلی مجتمعهای آموزشی روستایی که می تواست عهدهدار تولیت مدارس روستایی باشد رقم میخورد.
جالب است شورایی که دیروز در تدوین آیین نامه آن تمام قد تلاش کرد تا جبرانی باشد بر بیعدالتیهای تربیتی امروز در برابر فرمان تعطیلی و توقف فعالیت همان مجتمعها سکوت اختیار می کند تا همچون گذشته ده روستا به یک نفر راهنمای تعلیماتی سپرده شود که در رفتنش برای حضور وغیاب مدیر آموزگار مانده است چه رسد به ازریابی و ازرشیابی از فعالیتهای آموزشی و تربیتی.
مجتمعهای آموزشی علیرغم داشتن کاستیهایی در اغاز راه میتواند با آسیب شناسی جدی (نه پژوهشهای جهتدار) بستر مناسبی را به تدریج برای روستامرکزی، هم افزایی و توانمندسازی نیروی انسانی، یکپارچه دیدن فرایند تربیت و همگرایی راهبران آموزشی تا ساماندهی فضاهای آموزشی فراهم آورد.
امروزه تجارب دنیا در شهرها نیز نشان میدهد ترغیب به ساخت و داشت مجتمعهای آموزشی از جهات مختلف اموزشی، تربیتی، بکارگیری و تخصیص منابع به صرفه و صلاح آموزش و پرورش است.
به نظر میرسد از این به بعد مجلس و دولت بهتر است در توزیع اعتبارات عمرانی آموزش و پرورش با بازبینی مجدد شاخصهایی مانند میزان نابرخوداری، تراکم دانشآموزی، سهم مدارس فرسوده، خشت وگلی و کپری به ملاکهای دیگری مانند سرانه فضاهای ورزشی، تجهیزات آزمایشگاهی و کارگاهی به ویژه هزینه نگهداری مدارس توجه کنند، شاید کم نباشند استانهایی که معتقدند فعلاً ساخت وساز کافی است به داد دیوار در حال ریختن، سقف نم داده،پکیج و شوفاژ از کار افتاده، ازمایشگاه بی امکانات و کارگاه بدون آچار برسید.
بجای انکه اعتبار تعمیرات قطره چکانی از کانال مختلف و ناهنگام به ادارات آموزش و پرورش تزریق شود سهم معناداری از اعتبارات عمرانی را به آن تخصیص داده تا با تجهیز کارگاهی پیمانکاران زبده و دلسوز دستی هم به سر و روی مدارس فعال کشیده و قدری از فراوانی دغدغههای مدیران مدارس بکاهیم.
به نظر میرسد برخی از سازمانها مأموریتی متفاوت از نام و عنوان خود دارند مثلاً دستگاهی با عنوان نوسازی،توسعه و تجهیز مدارس ظاهراً فقط به نوسازی چسبیده و تمام توان و نیروی خود را مصروف مدارس نوبنیاد یا تخریب و بازسازی میکند و مدیران نیز نقش خود را از راهبران آموزشی به یک تدارکاتچی که دهها دغدغه مانند تعمیر و تجهیز بنا، تامین پول آب و برق و گاز و مواد مصرفی برای سرپا نگاهداشتن مدرسه دارد تنزل دادهاند که با واریز نشدن سرانه به جیب خالی مدرسه، مدیر چاره را در مشارکت اجباری مردم میداند که همین نیز کفاف هزینههای آب و برق مدرسه را نمیدهد بنابراین برای تعمیر و تجهیز باید فقط به انتظار نشست انتظاری که گاهی به دهه میرسد تا دوباره همان مدرسه در لیست مدارس فرسوده قرارگیرد و همین چرخه دوباره تکرار شود.
مدارس نوسازی که ساخته و تحویل داده میشوند باید به خوبی نگهداری شوند تا پس از مدت کوتاهی دچار استهلاک و فرسودگی نشوند اما هماکنون مدارس کشور متولی نگهداری ندارند.
به گفته مرتضی رئیسی معاون عمرانی وزارت آموزشوپرورش، هم اکنون نگهداری از مدارس دارای اشکالاتی است به گونهای که چندین میلیارد تومان هزینه کرده و سیستم گرمایشی مدارس را استاندارد میکنیم اما برای استفاده از آن باید دقت لازم و بازرسیهای فنی در طول سال اعمال شود. فعلاً متولی خاصی برای نگهداری مدارس وجود ندارد. ساختمان و تجهیزات مدارس کوچک آموزش و پرورش 500 میلیون تومان و مدارس بزرگ چند 10 میلیارد تومان ارزش مالی دارند که با عدم نگهداری و بازرسی به موقع ممکن است لطماتی را ببینند.
ابراهیم سحرخیز مشاور کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است بر ضرورت تعیین متولی نگهداری اشاره میکند.
در این یادداشت آمده است:
در بخشی از سیاستهای ایجاد تحول در نظام آموزش وپرورش کشور ذیل عنوان بهینه سازی فضا، زیر ساختهای کالبدی و تجهیزات مدارس در مسیر تحقق اهداف نظام تعلیم و تربیت اسلامی بر رعایت اصول معماری اسلامی ایرانی، مکان یابی و توزیع فضا به تناسب نیازها، طراحی و ساخت مجتمعهای آموزشی و تربیتی و توسعه مشارکت مردم و نهادهای مدیریت شهری در احداث و نگهداری مدارس تاکید شده است.
اما واقعیت آن است هر چند با تخصیص اعتباری چشمگیر در دو دوره متوالی در دولت نهم و دهم به امر تخریب و نوسازی مدارس در کنار جلب مشرکت بینظیر خیرین مدرسه ساز، مدارسی نو، شکیل و مقاوم به مجموعه منابع کالبدی و داراییهای آموزش و پرورش افزوده شد که در جای خود تلاشی ماندگار و ستودنی است اما نباید انکار کرد که ما هنوز در حوزه توسعه، تجهیز، تعمیر و نگهداری فضاهای آموزشی با چالشهای جدی مواجه هستیم.
به نظر میرسد هنوز هم وجود سامانهای مبتنی بر روند یابی رشد جمعیت دانشآموزی و حساس به کم و کیف رشد و توسعه سکونتگاههای شهری و روستایی، چگونگی آهنگ توزیع رشتههای تحصیلی با نگاه به سند آمایش سرزمینی همراه با توجه به دیگرمتغیرهای مهم مانند نگهداری، تعمیر و مرمت، به روزسازی تجهیزات فضاهای آموزشی، دخالت شرایط اقلیمی و فرهنگی در طراحی ساخت و سازها،خلأ و نبودش به شدت احساس میشود.
هنوز هم یکی از بزرگترین مشکل مدیران مدارس در استقبال از سال تحصیلی جدید نبود حداقل اعتبار لازم برای انجام تعمیرات اساسی یا جزیی است. گویا اراده برآن است به هر قیمتی فضاهای جدید به مدد اعتبارات ملی یا استانی احداث شده اما نگهداری و گاهی هم تجهیز آنها به قضا وقدر محول شود.کم نیستند مدارس نو بنیادی که با گذشت چند سال از احداث آنها به دلیل فقدان پشتیبانیهای لازم به فرسودگی و ناکارآمدی گراییده است.
البته گاهی تغییر خودسرانه کاربری مدارس از دوره ابتدایی به متوسطه، هنرستان و فضای اداری و اعمال تغییرات سلیقهای مدیران که به اشکال مختلفی مانند پارتیشن بندی راهروها و تبدیل کلاس به دفتر مدرسه ظاهر میشود را باید به این مشکلات افزود.
کم نبودند هنرستانهایی که پس از ساخت مانند عروس بی جهاز تحویل آموزش و پرورش شد که حتی در نصب انشعابات اولیه مانده بودند تا چه رسد به تجهیزات سخت افزاری ضروری؛ یا دبیرستانی جدید الاحداث که برای راه اندازی میز آزمایشگاه و ادوات اولیهاش باید مدیر مدرسه اولیا را نقره داغ کرده یا به این و آن التماس کند. قرار نیست مراد از نوسازی فقط نو کردن در و دیوار باشد تا چرخه تولید مدرسه منهای سامانه نگهداری و پیشتیبان به باز تولید زودهنگام مدارس تخریبی منجر شود.
در معماری بناها و برخی تجهیزات به خدمت گرفته شده، چگونگی نصب و تناسب آن با نیاز فراگیران ازجهات سنی، تحصیلی و دیگر متغیرهای تاثیرگذار حرف و حدیث برای گفتن فراوان است که مجال خود را میطلبد. اما ساخت و سازهای آموزشی باید از منظر دیگری نیز زیر ذره بین نقد قرار گیرد. امروز ایران اسلامی از توانمندی بالایی در حوزه خیرین مدرسه ساز برخودار است فراونند افرادی که حاضرند آخرین داشتههای خود را به مثابه ذخیره ماندگاری در دنیا و عقبی نثار تعلیم و تربیت کشور کنند.
دادن اطلاعات درست به خیرین، مجاب کردن آنها به سرمایهگذاری در بخشهای موردنیاز همراه با جلب مشارکت بیشتر آنها در اداره مدرسه پس از احداث و سوق دادن توامان منابع خیری به دیگر نیازهای مکمل در عرصه ساخت وساز مانند نگهداری، تجهیز و تعمیر حداقلهایی است که همواره باید مورد توجه قرار گیرد.
ناگفته نماند گاهی برای حفظ مدرسه خیر ساز به شیوههایی متوسل میشویم که بر خلاف منویات بانی است به عنوان مثال مبدل کردن پروژه به مدرسهای هیئت امنایی با شهریههای آن چنانی که جامعه هدف آن مرفهین باشند نوعی نقض غرض است.
الزام انبوه سازان به احداث واحدهای اموزشی قبلاً در قالب الحاقیههای تبصره 18 در قانون شوراهای آموزش و پرورش ظرفیت مناسبی را برای این وزارتخانه فراهم آورده بود تا خیال نوخانمانها از حیث کلاس و مدرسه راحت شود هرچند همان زمان نیز پیمانکاران با ساختن مثلاً 198 واحد قانون را دور میزدند یا برخی استانداران به بهانه جلوگیری از افزایش قیمت تمام شده مسکن در شورای آموزش و پرورش از اجرایی شدن آن دفاع نمیکردند که بعدها مجلس نیز آن را حذف کرد اینک فرصت مناسبی است تا با مطالعهای دقیقتر این ظرفیت مجدداً در اختیار آموزش وپرورش قرار گیرد.
بسی جای تعجب است متولیان آموزش و پرورش امروز نگران تولیت و نگهداری بیش از 43 هزار مدرسهای هستند که هریک با کمتر از 50 دانشآموز اداره میشود که اغلب آنها در مناطق روستایی استقراریافتهاند اینک باید پرسید علیرغم صراحت سند تحول بنیادین در تاکید بر جایگاه مجتمعهای آموزشی و تربیتی به کدامین گناه در برابر چشمان نظارتی شورای عالی آموزش و پرورش تعطیلی مجتمعهای آموزشی روستایی که می تواست عهدهدار تولیت مدارس روستایی باشد رقم میخورد.
جالب است شورایی که دیروز در تدوین آیین نامه آن تمام قد تلاش کرد تا جبرانی باشد بر بیعدالتیهای تربیتی امروز در برابر فرمان تعطیلی و توقف فعالیت همان مجتمعها سکوت اختیار می کند تا همچون گذشته ده روستا به یک نفر راهنمای تعلیماتی سپرده شود که در رفتنش برای حضور وغیاب مدیر آموزگار مانده است چه رسد به ازریابی و ازرشیابی از فعالیتهای آموزشی و تربیتی.
مجتمعهای آموزشی علیرغم داشتن کاستیهایی در اغاز راه میتواند با آسیب شناسی جدی (نه پژوهشهای جهتدار) بستر مناسبی را به تدریج برای روستامرکزی، هم افزایی و توانمندسازی نیروی انسانی، یکپارچه دیدن فرایند تربیت و همگرایی راهبران آموزشی تا ساماندهی فضاهای آموزشی فراهم آورد.
امروزه تجارب دنیا در شهرها نیز نشان میدهد ترغیب به ساخت و داشت مجتمعهای آموزشی از جهات مختلف اموزشی، تربیتی، بکارگیری و تخصیص منابع به صرفه و صلاح آموزش و پرورش است.
به نظر میرسد از این به بعد مجلس و دولت بهتر است در توزیع اعتبارات عمرانی آموزش و پرورش با بازبینی مجدد شاخصهایی مانند میزان نابرخوداری، تراکم دانشآموزی، سهم مدارس فرسوده، خشت وگلی و کپری به ملاکهای دیگری مانند سرانه فضاهای ورزشی، تجهیزات آزمایشگاهی و کارگاهی به ویژه هزینه نگهداری مدارس توجه کنند، شاید کم نباشند استانهایی که معتقدند فعلاً ساخت وساز کافی است به داد دیوار در حال ریختن، سقف نم داده،پکیج و شوفاژ از کار افتاده، ازمایشگاه بی امکانات و کارگاه بدون آچار برسید.
بجای انکه اعتبار تعمیرات قطره چکانی از کانال مختلف و ناهنگام به ادارات آموزش و پرورش تزریق شود سهم معناداری از اعتبارات عمرانی را به آن تخصیص داده تا با تجهیز کارگاهی پیمانکاران زبده و دلسوز دستی هم به سر و روی مدارس فعال کشیده و قدری از فراوانی دغدغههای مدیران مدارس بکاهیم.
به نظر میرسد برخی از سازمانها مأموریتی متفاوت از نام و عنوان خود دارند مثلاً دستگاهی با عنوان نوسازی،توسعه و تجهیز مدارس ظاهراً فقط به نوسازی چسبیده و تمام توان و نیروی خود را مصروف مدارس نوبنیاد یا تخریب و بازسازی میکند و مدیران نیز نقش خود را از راهبران آموزشی به یک تدارکاتچی که دهها دغدغه مانند تعمیر و تجهیز بنا، تامین پول آب و برق و گاز و مواد مصرفی برای سرپا نگاهداشتن مدرسه دارد تنزل دادهاند که با واریز نشدن سرانه به جیب خالی مدرسه، مدیر چاره را در مشارکت اجباری مردم میداند که همین نیز کفاف هزینههای آب و برق مدرسه را نمیدهد بنابراین برای تعمیر و تجهیز باید فقط به انتظار نشست انتظاری که گاهی به دهه میرسد تا دوباره همان مدرسه در لیست مدارس فرسوده قرارگیرد و همین چرخه دوباره تکرار شود.