به گزارش خبرگزاری دانا ، او اکنون باید با عروسک هایش بازی کند، اما بجای عروسک نوزادی را در بغل دارد و تجربه مادری را در کودکی تجربه کرده است. در این نوع ازدواج ها وقتی کودکی هنوز طعم کودکی را نچشیده است، باید خوی مادری را به خود بگیرد و عشقی که او در کودکی از مادر و پدرش نگرفته، باید به نوزادش منتقل کند.
براساس تعریف کنوانسیون حقوق کودک، افراد کمتر از 18 سال، کودک محسوب می شوند. طبق آمارهای موجود، در ایران تقریبا حدود 17 درصد دختران پیش از رسیدن به سن 18 سالگی ازدواج می کنند و طبق آمار یونیسف سه درصد از دختران هم پیش از رسیدن به سن 15 سالگی ازدواج می کنند.
در شبکه های اجتماعی هر روز خبر از ازدواج زودهنگام کودکان زیر 15 سال شنیده می شود، اما ازدواج هایی که سرانجام ندارد و شاید قصه لیلا دختر 11 ساله ای که در این شبکه ها منتشر شده بود همه شنیده باشند.
دخترکی که بخاطر ازدواج زودهنگام و تحمل نکردن زندگی مشترک، تن به خودکشی داد و سرانجام زندگی اش در سن 11 سالگی به مرگ ختم شد، مرگی که همانند زندگی اش خیلی زودهنگام بود.
مریم دختری 13 ساله که با گذشت دو سال از ازدواجش در یکی از روستاهای کشور، با مردی 25 ساله، غصه ازدواج و بچه داری ندارد، دردش فهمش از زندگی است، خود چیزی از زندگی نمی داند و حالا باید مفهوم زندگی را به فرزندش آموزش دهد.
وی با چشمانی اشک بار فقط به صورتم خیره می شود و چیزی نمی گوید، تنها سخنی که به زبان می آورد، چرا من؟
مادرش به سختی زندگی با همسرش اشاره می کند و می گوید: پدرش معتاد است، برای اینکه پول موادش را دربیاورد، دخترش را به پسر یکی از مواد فروشان داد، از آن روز تا حالا یک چشمم اشک و یک چشمم خون است، دخترم هم همینطور.
دوباره از روزهای سخت زندگیش می گوید روزهایی که با مواد، کتک، خشونت و بدرفتاری همراه بوده است، روزهایی که دخترش را که باید در آغوشش عروسک باشد، نوزادی دو ماهه در بغل دارد، به یاد می آورد.
خیلی شرایط سختی است، چون وقتی دخترم را می بینم که با نوزادش در گوشه ای از اتاق هر روز گریه می کند که چرا من زود ازدواج کرده ام، دلم خون می شود، چرا نباید دخترم اکنون با همبازی هایش در مدرسه یا کوچه بازی کند.
عاطفه که اکنون 15 سال دارد و در 12 سالگی تجربه مادر شدن را داشته است، خیلی دردناک قصه زندگی اش را تعریف می کند.
دردی که من دارم شما نمی دانید که چیست، وقتی که پدرم می خواست من را به زور راهی خانه بخت کند، با عروسکی که از دختر همسایه مان به من هدیه شده بود رفتم، فکر می کردم خانه ای که می خواهم بروم، چند کودک همبازی من در آنجا است، اما اینگونه نبود.
عاطفه نیز دردهای ناگفته اش در سه سال زندگی مشترکش را اینگونه بازگو می کند که زندگی مشترک برای من همیشه طعم کودکی می داد اما این نبود و هر روز باید خانه را تمیز می کردم، آشپزی می کردم و هزاران کار دیگر که دختران همسن و سال من خیلی از آنها این تجربه را ندارند.
کاش فقط خانه داری و آشپزی بود، زمانی به خودم آمدم که دیدم نوزادی در آغوشم است و باید برایش مادری کنم، همیشه با شوهرم دعوا می کردم که چرا ما باید اینقدر زود بچه دار شویم، اما این بگو مگوها نتیجه ای نداشت و در روزهای کودکی ام، مادر شدم.
مادری که هیچ چیز از زندگی مشترک نمی داند، باید مادری کند، مادری که از درد و رنج و یا خوشی و ناخوشی زندگی چیزی نمی داند باید مادری کند، اینها را وقتی فهمیدم که حس مادری به من دست داد.
نمی دانستم که مادر شدن چقدر سخت است ولی باید مادری می کردم، کاش زندگی من هم به گونه ای می گذشت که کودکی را در کودکی و مادری را در بزرگسالی تجربه می کردم، اما تقدیر من این نبود و همه چیز برعکس شده و زندگی من با تلخی آغاز شده است.
درد اینها را فقط مادری می فهمد که چند فرزند خردسال را بزرگ کرده و این کودکان مظلوم که در کودکی ازدواج زودهنگام داشته اند، چه از زندگی مشترک می دانند که انتهای این زندگی مشترک یا به طلاق می انجامد یا زندگی سرد و بی روح و گاها برخی هم می توانند از پس این زندگی خوب برآیند.
به همین منظور خبرنگار اجتماعی ایرنا برای پیگیری این موضوع و آسیب هایی که گریبان این دخترکان را می گیرد با چند تن از کارشناسان اجتماعی صحبت هایی داشته که در پی آمده است.
مجید ابهری رفتار شناس اجتماعی در این باره می گوید: ازدواج های زودهنگام علاوه بر اینکه آسیب زا و موجب ناهنجاری های مختلف است خود نیز دارای مشکلاتی می باشد که دامنگیر جامعه و خانواده های آنها می شود.
ابهری ادامه می دهد: افزایش بیوه های جوان و فرار از خانه از جمله آسیب های ازدواج های نارس یا همان ازدواج های زودهنگام است که باید از این نوع ازدواج ها با فرهنگ سازی جلوگیری کرد.
وی بی تفاوتی جنسی همراه با بی مبالاتی اخلاقی را به عنوان دومین گروه از ناهنجاری های این نوع ازدواج دانست و اضافه می کند: این نوع ازدواج ها، ازدواج هایی هستند که بخاطر آداب و رسوم مانند ناف بری، خون بس، عقد آسمان بسته و امثال آنها اتفاق می افتد البته دردناک ترین بخش آن در تبدیل این پیوندها به داد و ستد مالی است.
این کارشناس و رفتارشناس اجتماعی می گوید: در این نوع ازدواج های غلط و زودهنگام متاسفانه دختری نوجوان به عقد مردی بزرگتر از پدر خویش درمی آید، البته بدون هیچگونه مقدمه و ارتباط قبلی و فقط بخاطر فشار اطرافیان صورت می گیرد.
وی تصریح می کند، در بررسی برخی از خودکشی ها و خودسوزی ها، ناخواسته بودن ازدواج و اجباری بودن آن به عنوان عامل محرک مورد استناد قرار گرفته و در این باره بیسوادی والدین و جهل اجتماعی آنها عامل اصلی رضایت پدر و مادر برای این پیوندها است.
ابهری ادامه می دهد: ظهور بیوه های جوان 16 تا 18 ساله عارضه اصلی این گونه ازدواج ها بوده که با توجه به فرهنگ اجتماعی برخی از روستاها و شهرستان ها این گونه زنان به عنوان بیوه فقط می توانند به عنوان چندمین همسر یا همسر سایه انتخاب شوند.
وی خاطرنشان می کند: اطلاع رسانی یا آگاه سازی والدین و خانواده ها، تشدید مجازات والدینی که فرزندان خود را مجبور به ازدواج می کنند می تواند از افزایش این نوع ازدواج ها جلوگیری کند.
این رفتارشناس اجتماعی اضافه می کند: حمایت های اجتماعی از این عروس های عروسک باز مانند حمایت مالی، معنوی و مشاوره ای دومین قدم برای پیشگیری از این نوع ازدواج ها است.
وی ابراز امیدواری کرد با اطلاع رسانی به خانواده ها و آگاهی بخشی درباره این نوع ازدواج ها، بتوانیم در آینده شاهد هیچگونه ازدواج زودهنگام یا نارس در جامعه نباشیم.
** ازدواج زودهنگام از هزاران آسیب تا نابودی فرد و قوانین ناکارآمد
عالیه شکربیگی جامعه شناس نیز در این باره به ایرنا می گوید: 20 درصد دختران ما درگیر ازدواج در سنین پایین هستند و این ریشه در چند مساله دارد که اولین مساله باورهای سنتی است که خانواده ها با توجه به باورهای سنتی مبتلای جامعه به چنین ازدواج هایی تن می دهند.
وی اضافه می کند: همچنین این ازدواج ها ممکن است ریشه در بلوغ زودرس در دختران ما داشته باشد که این درصدی از آن را شامل می شود که متاسفانه برخی از دختران خواهان ازدواج در این سنین هستند و به هر حال دلایل دیگری در این موضوع می تواند دخیل باشد که همراهی با گروه دوستان و همسالان می تواند از این عوامل و علل ازدواج زودهنگام دختران در سنین پایین باشد.
وی ادامه می دهد: علاوه بر اینکه ممکن است پویایی و فعالیت خانواده ها در این گروه سنی که ازدواج می کنند نقش داشته باشد؛ ولی باید قوانین این نوع ازدواج ها آسیب شناسی شود چرا که قوانین ما در واقع ریشه در باورها، عرف و سنت جامعه دارد که در قالب قوانین تصویب می شود.
شکربیگی می گوید: قوانینی وجود دارد که ازدواج گروه های سنی حتی کمتر از 13سال را قانونی می کند و طبق قانون ازدواج دختران در 9 سالگی اشکال ندارد و وقتی قانون این باور را در دسته هایی از جامعه ایجاد می کند طبیعی است که این اتفاق در زندگی مردم رخ دهد.
وی ادامه می دهد: به طور کلی قوانین ما در این خصوص ناکارآمد است و قوانین ناقص نیز باعث می شود که
چنین ازدواج هایی در جامعه شیوع یابد.
این جامعه شناس می گوید: این قوانین باعث می شود که 20 درصد از دختران ما گرفتار این ازدواج ها شوند و به دلیل فقدان زندگی فردی، زناشویی و خانوادگی این نوع ازدواج ها خیلی زود به طلاق و سایر آسیب ها منجر می شود.
شکربیگی با بیان اینکه ما خواهان آسیب شناسی جدی این مساله هستیم، خاطرنشان می کند: نتیجه این نوع ازدواج ها این است که بیوه های جوان در جامعه افزایش می یابد و ممکن است فرزندانی هم داشته باشند اما تکلیف این فرزندان چیست؟
وی اظهار می کند: متاسفانه در بحث حقوق خانواده ناکارآمدی قانونی داریم و در بسیاری از موارد باید آسیب شناسی کنیم و نقص، نبود و یا ضعف قوانین را بررسی کنیم که اگر دختران در این سنین ازدواج می کنند چه باید کرد؟
این جامعه شناس ادامه می دهد: زندگی این دختران پس از ازدواج زودهنگام به پایان آن یعنی طلاق می رسد و گاها که به طلاق نمی رسد منجر به خشونت خانوادگی می شود.
وی اضافه می کند: ممکن است یک درصد از این ازدواج ها آن هم به معنای واقعی نه با واقعیت به سرانجام برسد.
وی معتقد است که کودکان و نوجوانان باید در این سنین کودکی و نوجوانی کنند و بار سنگین ازدواج را نباید به دوش آنها گذاشت و یک نفر را نباید به زندگی آنها وارد کرد.
شکربیگی اضافه کرد: در چنین زندگی هایی باورهای مردسالارانه وجود دارد و خشونت را در آن شاهد هستیم، البته همسرکشی، کتک خوردن آنان و طلاق را حاصل این ازدواج ها می دانیم.
وی خاطرنشان می کند: پس از طلاق آینده این افراد تحت تاثیر قرار می گیرد و این پیشینه، زندگی این فرد را در آینده تحت الشعاع قرار می دهد.
**ازدواج دختران در سنین پایین جنایت است
وی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به خانواده ها برای جلوگیری از ترویج این نوع ازدواج ها و توانمندسازی زندگی زناشویی را از راهکارهای اساسی در این زمینه عنوان کرد و می گوید: باید با ارائه آموزش به والدین از ازدواج دختران در این سنین جلوگیری کنند چون یک جنایت علیه فرزندان آنها است و مجبورند تا پایان عمر با این شیوه نامناسب زندگی خود را ادامه دهند.
این جامعه شناس می گوید: اینکه در دوران نوجوانی و جوانی تکلیفی را بر عهده آنان بگذاریم یک نوع جنایت است و نباید آنها را وادار به زندگی اینچنینی کنیم چون این افراد نسبت به تکلیف خودشان آگاهی ندارد و نمی توانند زندگی را پیش ببرند و این فرد را به نابودی سوق می دهد.
شکربیگی ادامه می دهد: ما در جامعه شاهد هستیم که ازدواج در سنین کودکی صورت می گیرد و ممکن است بعد از طلاق اول، آن فرد چندین بار دیگر ازدواج کند و دوباره طلاق بگیرد اما به خاطر زخمی که از نظر روحی و روانی به آنها وارد می شود، نتواند با فرد دیگری زندگی عادی داشته باشد.
وی خاطرنشان می کند: این چنین ازدواج هایی در زمان های قدیم مرسوم بوده که در آن زمان نیز همراه با ستیزه، خشونت، کتک کاری و قتل بوده اما چون آن زمان رسانه ها نبودند و اطلاع رسانی دقیقی صورت نمی گرفت، کسی خبر از چنین زندگی هایی نداشت.
وی ابراز امیدواری کرد با فرهنگ سازی،اطلاع رسانی و آگاهی بخشی بتوان روی چنین مساله ای کار کرد و از هرگونه ازدواج زودهنگام که هزاران آسیب و ناهنجاری به همراه دارد، جلوگیری کرد.
به هر روی هر نوع ازدواج زودهنگام علاوه بر آسیب روحی و روانی به کودکان و نوجوانان، ممکن است هزاران آسیب برای خانواده ها نیز به همراه داشته باشد، از این رو بهتر است خانواده ها بیشتر به این موضوع توجه داشته باشند.
براساس تعریف کنوانسیون حقوق کودک، افراد کمتر از 18 سال، کودک محسوب می شوند. طبق آمارهای موجود، در ایران تقریبا حدود 17 درصد دختران پیش از رسیدن به سن 18 سالگی ازدواج می کنند و طبق آمار یونیسف سه درصد از دختران هم پیش از رسیدن به سن 15 سالگی ازدواج می کنند.
در شبکه های اجتماعی هر روز خبر از ازدواج زودهنگام کودکان زیر 15 سال شنیده می شود، اما ازدواج هایی که سرانجام ندارد و شاید قصه لیلا دختر 11 ساله ای که در این شبکه ها منتشر شده بود همه شنیده باشند.
دخترکی که بخاطر ازدواج زودهنگام و تحمل نکردن زندگی مشترک، تن به خودکشی داد و سرانجام زندگی اش در سن 11 سالگی به مرگ ختم شد، مرگی که همانند زندگی اش خیلی زودهنگام بود.
مریم دختری 13 ساله که با گذشت دو سال از ازدواجش در یکی از روستاهای کشور، با مردی 25 ساله، غصه ازدواج و بچه داری ندارد، دردش فهمش از زندگی است، خود چیزی از زندگی نمی داند و حالا باید مفهوم زندگی را به فرزندش آموزش دهد.
وی با چشمانی اشک بار فقط به صورتم خیره می شود و چیزی نمی گوید، تنها سخنی که به زبان می آورد، چرا من؟
مادرش به سختی زندگی با همسرش اشاره می کند و می گوید: پدرش معتاد است، برای اینکه پول موادش را دربیاورد، دخترش را به پسر یکی از مواد فروشان داد، از آن روز تا حالا یک چشمم اشک و یک چشمم خون است، دخترم هم همینطور.
دوباره از روزهای سخت زندگیش می گوید روزهایی که با مواد، کتک، خشونت و بدرفتاری همراه بوده است، روزهایی که دخترش را که باید در آغوشش عروسک باشد، نوزادی دو ماهه در بغل دارد، به یاد می آورد.
خیلی شرایط سختی است، چون وقتی دخترم را می بینم که با نوزادش در گوشه ای از اتاق هر روز گریه می کند که چرا من زود ازدواج کرده ام، دلم خون می شود، چرا نباید دخترم اکنون با همبازی هایش در مدرسه یا کوچه بازی کند.
عاطفه که اکنون 15 سال دارد و در 12 سالگی تجربه مادر شدن را داشته است، خیلی دردناک قصه زندگی اش را تعریف می کند.
دردی که من دارم شما نمی دانید که چیست، وقتی که پدرم می خواست من را به زور راهی خانه بخت کند، با عروسکی که از دختر همسایه مان به من هدیه شده بود رفتم، فکر می کردم خانه ای که می خواهم بروم، چند کودک همبازی من در آنجا است، اما اینگونه نبود.
عاطفه نیز دردهای ناگفته اش در سه سال زندگی مشترکش را اینگونه بازگو می کند که زندگی مشترک برای من همیشه طعم کودکی می داد اما این نبود و هر روز باید خانه را تمیز می کردم، آشپزی می کردم و هزاران کار دیگر که دختران همسن و سال من خیلی از آنها این تجربه را ندارند.
کاش فقط خانه داری و آشپزی بود، زمانی به خودم آمدم که دیدم نوزادی در آغوشم است و باید برایش مادری کنم، همیشه با شوهرم دعوا می کردم که چرا ما باید اینقدر زود بچه دار شویم، اما این بگو مگوها نتیجه ای نداشت و در روزهای کودکی ام، مادر شدم.
مادری که هیچ چیز از زندگی مشترک نمی داند، باید مادری کند، مادری که از درد و رنج و یا خوشی و ناخوشی زندگی چیزی نمی داند باید مادری کند، اینها را وقتی فهمیدم که حس مادری به من دست داد.
نمی دانستم که مادر شدن چقدر سخت است ولی باید مادری می کردم، کاش زندگی من هم به گونه ای می گذشت که کودکی را در کودکی و مادری را در بزرگسالی تجربه می کردم، اما تقدیر من این نبود و همه چیز برعکس شده و زندگی من با تلخی آغاز شده است.
درد اینها را فقط مادری می فهمد که چند فرزند خردسال را بزرگ کرده و این کودکان مظلوم که در کودکی ازدواج زودهنگام داشته اند، چه از زندگی مشترک می دانند که انتهای این زندگی مشترک یا به طلاق می انجامد یا زندگی سرد و بی روح و گاها برخی هم می توانند از پس این زندگی خوب برآیند.
به همین منظور خبرنگار اجتماعی ایرنا برای پیگیری این موضوع و آسیب هایی که گریبان این دخترکان را می گیرد با چند تن از کارشناسان اجتماعی صحبت هایی داشته که در پی آمده است.
مجید ابهری رفتار شناس اجتماعی در این باره می گوید: ازدواج های زودهنگام علاوه بر اینکه آسیب زا و موجب ناهنجاری های مختلف است خود نیز دارای مشکلاتی می باشد که دامنگیر جامعه و خانواده های آنها می شود.
ابهری ادامه می دهد: افزایش بیوه های جوان و فرار از خانه از جمله آسیب های ازدواج های نارس یا همان ازدواج های زودهنگام است که باید از این نوع ازدواج ها با فرهنگ سازی جلوگیری کرد.
وی بی تفاوتی جنسی همراه با بی مبالاتی اخلاقی را به عنوان دومین گروه از ناهنجاری های این نوع ازدواج دانست و اضافه می کند: این نوع ازدواج ها، ازدواج هایی هستند که بخاطر آداب و رسوم مانند ناف بری، خون بس، عقد آسمان بسته و امثال آنها اتفاق می افتد البته دردناک ترین بخش آن در تبدیل این پیوندها به داد و ستد مالی است.
این کارشناس و رفتارشناس اجتماعی می گوید: در این نوع ازدواج های غلط و زودهنگام متاسفانه دختری نوجوان به عقد مردی بزرگتر از پدر خویش درمی آید، البته بدون هیچگونه مقدمه و ارتباط قبلی و فقط بخاطر فشار اطرافیان صورت می گیرد.
وی تصریح می کند، در بررسی برخی از خودکشی ها و خودسوزی ها، ناخواسته بودن ازدواج و اجباری بودن آن به عنوان عامل محرک مورد استناد قرار گرفته و در این باره بیسوادی والدین و جهل اجتماعی آنها عامل اصلی رضایت پدر و مادر برای این پیوندها است.
ابهری ادامه می دهد: ظهور بیوه های جوان 16 تا 18 ساله عارضه اصلی این گونه ازدواج ها بوده که با توجه به فرهنگ اجتماعی برخی از روستاها و شهرستان ها این گونه زنان به عنوان بیوه فقط می توانند به عنوان چندمین همسر یا همسر سایه انتخاب شوند.
وی خاطرنشان می کند: اطلاع رسانی یا آگاه سازی والدین و خانواده ها، تشدید مجازات والدینی که فرزندان خود را مجبور به ازدواج می کنند می تواند از افزایش این نوع ازدواج ها جلوگیری کند.
این رفتارشناس اجتماعی اضافه می کند: حمایت های اجتماعی از این عروس های عروسک باز مانند حمایت مالی، معنوی و مشاوره ای دومین قدم برای پیشگیری از این نوع ازدواج ها است.
وی ابراز امیدواری کرد با اطلاع رسانی به خانواده ها و آگاهی بخشی درباره این نوع ازدواج ها، بتوانیم در آینده شاهد هیچگونه ازدواج زودهنگام یا نارس در جامعه نباشیم.
** ازدواج زودهنگام از هزاران آسیب تا نابودی فرد و قوانین ناکارآمد
عالیه شکربیگی جامعه شناس نیز در این باره به ایرنا می گوید: 20 درصد دختران ما درگیر ازدواج در سنین پایین هستند و این ریشه در چند مساله دارد که اولین مساله باورهای سنتی است که خانواده ها با توجه به باورهای سنتی مبتلای جامعه به چنین ازدواج هایی تن می دهند.
وی اضافه می کند: همچنین این ازدواج ها ممکن است ریشه در بلوغ زودرس در دختران ما داشته باشد که این درصدی از آن را شامل می شود که متاسفانه برخی از دختران خواهان ازدواج در این سنین هستند و به هر حال دلایل دیگری در این موضوع می تواند دخیل باشد که همراهی با گروه دوستان و همسالان می تواند از این عوامل و علل ازدواج زودهنگام دختران در سنین پایین باشد.
وی ادامه می دهد: علاوه بر اینکه ممکن است پویایی و فعالیت خانواده ها در این گروه سنی که ازدواج می کنند نقش داشته باشد؛ ولی باید قوانین این نوع ازدواج ها آسیب شناسی شود چرا که قوانین ما در واقع ریشه در باورها، عرف و سنت جامعه دارد که در قالب قوانین تصویب می شود.
شکربیگی می گوید: قوانینی وجود دارد که ازدواج گروه های سنی حتی کمتر از 13سال را قانونی می کند و طبق قانون ازدواج دختران در 9 سالگی اشکال ندارد و وقتی قانون این باور را در دسته هایی از جامعه ایجاد می کند طبیعی است که این اتفاق در زندگی مردم رخ دهد.
وی ادامه می دهد: به طور کلی قوانین ما در این خصوص ناکارآمد است و قوانین ناقص نیز باعث می شود که
چنین ازدواج هایی در جامعه شیوع یابد.
این جامعه شناس می گوید: این قوانین باعث می شود که 20 درصد از دختران ما گرفتار این ازدواج ها شوند و به دلیل فقدان زندگی فردی، زناشویی و خانوادگی این نوع ازدواج ها خیلی زود به طلاق و سایر آسیب ها منجر می شود.
شکربیگی با بیان اینکه ما خواهان آسیب شناسی جدی این مساله هستیم، خاطرنشان می کند: نتیجه این نوع ازدواج ها این است که بیوه های جوان در جامعه افزایش می یابد و ممکن است فرزندانی هم داشته باشند اما تکلیف این فرزندان چیست؟
وی اظهار می کند: متاسفانه در بحث حقوق خانواده ناکارآمدی قانونی داریم و در بسیاری از موارد باید آسیب شناسی کنیم و نقص، نبود و یا ضعف قوانین را بررسی کنیم که اگر دختران در این سنین ازدواج می کنند چه باید کرد؟
این جامعه شناس ادامه می دهد: زندگی این دختران پس از ازدواج زودهنگام به پایان آن یعنی طلاق می رسد و گاها که به طلاق نمی رسد منجر به خشونت خانوادگی می شود.
وی اضافه می کند: ممکن است یک درصد از این ازدواج ها آن هم به معنای واقعی نه با واقعیت به سرانجام برسد.
وی معتقد است که کودکان و نوجوانان باید در این سنین کودکی و نوجوانی کنند و بار سنگین ازدواج را نباید به دوش آنها گذاشت و یک نفر را نباید به زندگی آنها وارد کرد.
شکربیگی اضافه کرد: در چنین زندگی هایی باورهای مردسالارانه وجود دارد و خشونت را در آن شاهد هستیم، البته همسرکشی، کتک خوردن آنان و طلاق را حاصل این ازدواج ها می دانیم.
وی خاطرنشان می کند: پس از طلاق آینده این افراد تحت تاثیر قرار می گیرد و این پیشینه، زندگی این فرد را در آینده تحت الشعاع قرار می دهد.
**ازدواج دختران در سنین پایین جنایت است
وی اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به خانواده ها برای جلوگیری از ترویج این نوع ازدواج ها و توانمندسازی زندگی زناشویی را از راهکارهای اساسی در این زمینه عنوان کرد و می گوید: باید با ارائه آموزش به والدین از ازدواج دختران در این سنین جلوگیری کنند چون یک جنایت علیه فرزندان آنها است و مجبورند تا پایان عمر با این شیوه نامناسب زندگی خود را ادامه دهند.
این جامعه شناس می گوید: اینکه در دوران نوجوانی و جوانی تکلیفی را بر عهده آنان بگذاریم یک نوع جنایت است و نباید آنها را وادار به زندگی اینچنینی کنیم چون این افراد نسبت به تکلیف خودشان آگاهی ندارد و نمی توانند زندگی را پیش ببرند و این فرد را به نابودی سوق می دهد.
شکربیگی ادامه می دهد: ما در جامعه شاهد هستیم که ازدواج در سنین کودکی صورت می گیرد و ممکن است بعد از طلاق اول، آن فرد چندین بار دیگر ازدواج کند و دوباره طلاق بگیرد اما به خاطر زخمی که از نظر روحی و روانی به آنها وارد می شود، نتواند با فرد دیگری زندگی عادی داشته باشد.
وی خاطرنشان می کند: این چنین ازدواج هایی در زمان های قدیم مرسوم بوده که در آن زمان نیز همراه با ستیزه، خشونت، کتک کاری و قتل بوده اما چون آن زمان رسانه ها نبودند و اطلاع رسانی دقیقی صورت نمی گرفت، کسی خبر از چنین زندگی هایی نداشت.
وی ابراز امیدواری کرد با فرهنگ سازی،اطلاع رسانی و آگاهی بخشی بتوان روی چنین مساله ای کار کرد و از هرگونه ازدواج زودهنگام که هزاران آسیب و ناهنجاری به همراه دارد، جلوگیری کرد.
به هر روی هر نوع ازدواج زودهنگام علاوه بر آسیب روحی و روانی به کودکان و نوجوانان، ممکن است هزاران آسیب برای خانواده ها نیز به همراه داشته باشد، از این رو بهتر است خانواده ها بیشتر به این موضوع توجه داشته باشند.