به گزارش خبرگزاری دانا،دیرزمانی است که مشعل گاز در جایجای ایران عزیز روشن شده و امید و گرما را به خانههای هموطنان عزیزمان هدیه کرده است.
شاید یکی از رهاوردهای برجام نیز تسریع در تولید گاز و عرضه آن به مردم باشد، اکنون با توجه به اینکه سهم گاز در سبد انرژی روز به روز بیشتر و به ٧٠ درصد رسیده است و به نظر میرسد در حال گرفتن جای و جایگاه نفت در این سبد است، میتوان به این واقعیت دست یافت که گاز اهمیت ویژهتری نسبت به نفت در زندگی مردم دارد، زیرا در ماهیت با هم تفاوت دارند.
تفاوتی که نفت با گاز دارد، 2 تفاوت ماهیتی است، به این معنا که ما با پول حاصل از فروش نفت زندگی میکردیم و اقتصاد ما با متکی به نفت بود اما اکنون، اقتصاد ما مبتنی بر گاز است، یعنی گاز در زندگی، تولید و نیز در توسعه اقتصادی مردم حضور دارد.
اما نفت با آنکه طلای سیاه بود، حضور نداشت، بلکه صادر و پول آن به خزانه واریز میشد. این پول بادآورده نیز ما را تنبل کرد و خوب استفاده نشد.
در این 50 سالی که از عمر نفت و گاز میگذرد، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، هرگز نتوانستیم و یا موفق نشدیم مثل دیگر کشورها این پول را در صندوقی به امانت بگذاریم و آن را به تولید، صنعت، انتقال تکنولوژی، سرمایهگذاریهای روی زمین و... تزریق کنیم. بلکه هر کسی از آن، استفادهای را کردکه میخواست.
شاید به همین علت بسیاری از کارشناسان باتجربه بر این اعتقادند که شاید اگر نفت نداشتیم، وضعیت اقتصادی به مراتب بهتری در انتظارمان بود اما گاز و سرنوشت آن داستانی جدا دارد. گاز در عمل داخل اقتصاد و رفاه مردم است و نمیتواند حضور نداشته باشد.
من بر این باورم که اگر گاز نباشد، اقتصاد حرکت نمیکند اما در مورد نفت، شاید چنین جملهای صادق نباشد. شما نمیتوانید گاز را به مردم، کارخانهها، نیروگاهها و... ندهید. بنابراین گاز به طور کلی در زندگی، تولید، رفاه و اقتصاد مردم حضور دارد.
این امر بدین مفهوم است که شما وقتی منطقهای را گازرسانی میکنید، خود به خود در آنجا توسعه اقتصادی ایجاد میشود اما در عین حال، بر این اعتقادم که همه باید دست به دست هم دهیم تا به داستان نفت مبتلا نشویم.
یعنی اگر میخواهیم در ٥٠ سال آینده به این سرنوشت دچار نشویم، باید از اکنون مسیر درست و بهینه را طی کنیم؛ یعنی هم بهینه مصرف کنیم، هم به چهار محور قیمت، فرهنگ، فناوری و قانون که شخصا به آن ها باور دارم، تعهد داشته باشیم، یعنی تصور کنیم گاز نداریم.
این امر باعث میشود سراغ انرژیهای دیگر برویم، انرژیهای نو را بیازماییم و از اکنون به دنبال فراگیری فناوری های آن باشیم. اجازه ندهیم یکباره چند سال دیگر که گاز تمام شد، به سراغ فناوری انرژیهای نو رفته و آن را از دیگران بخریم که آن زمان نمیتوانیم؛ بنابراین اکنون که گاز هم ارزآور است و هم به تولید و رفاه مردم کمک میکند، باید اقدام کنیم.
منطق حکم میکند از اکنون درباره انرژیهای مختلف از قبیل انرژی بادی، خورشیدی، زمینگرمایی، ژئوترمال و... فکر کنیم و فناوری آنها را فراگیریم.
گاز برای ما پایه اقتصاد است. از همین رو، بسیاری بر این اعتقادند که در فضای برجام یکی از زمینه هایی که خستگی مسئولان را مرتفع کرد، بخش نفت و گاز بود. کاری که برجام باید انجام میداد، این بود که موانع را از سر راه اقتصاد ایران بردارد و این کار به طور تقریبی در بیشتر عرصه ها انجام شد.
ما به این موضوع واقفیم که میزان تولید و برداشت گاز در ایران همچنان رو به افزایش و این نیز یکی دیگر از برکات برجام در صنعت گاز است، اما در این میان، برخی بر این اعتقادند که این میزان تولید و مصرف میتواند وابستگی را به این انرژی پاک به وجود آورد که رهاشدن از آن، دشوار باشد. این را هم واقفیم که در هیچ کجای دنیا، همه تولیدات انرژی خود را در یک سبد نمیگذارند.
با وجود مخازن مشترک با کشورهایی مثل قطر، باید این را بدانید که چنانچه شما از این مخزن برداشت نکنید، دیگران برداشت میکنند و این یعنی آنکه پول و ثروت شما را برداشت میکنند، پس شما چاره دیگری جز برداشت ندارید، شما راهی ندارید مگر اینکه از این مخزن مشترک، بیشترین سهم را داشته باشید تا ثروت زیرزمینی خود را به دیگران نسپرده باشید.
شرکت ملی گاز ایران همه تلاش خود را به کار گرفته است تا هرجایی که میتواند و مخزن گازی وجود دارد، هم اکتشاف کرده، هم پالایشگاه بسازد و هم شبکههای خود را با اتصالات خطوط جدید، پایدار و ذخیرهسازی را در همه جای کشور توسعه دهد.
اکنون ما در شرایطی قرار داریم که مفتخریم بگوییم شهرهای مرزی کشورهای همسایه نیز با روشن شدن مشعل گاز در خانههای روستاییان، دست نیاز به سوی ما بلند کرده تا آنها را نیز از این نعمت بهرهمند سازیم و این افتخاری برای جمهوری اسلامی ایران است که با ایجاد امنیت، می تواند آسایش و آرامش را نیز برای مردم به ارمغان آورد.
با همین سیاست دولت تدبیر و امید بود که در آخرین ماه از سال 13٩٥، گازرسانی به زاهدان در سیستان و بلوچستان به عنوان آخرین مرکز استان محروم از گاز آغاز و مشعل گاز در دیار مهربانی روشن شد، کاری بس عظیم که فقط به همت غیورمردان و کارگران زحمتکش شرکت ملی گاز ایران به ثمر نشست و ثابت کرد که «خواستن، توانستن است»
یک بازدید کوتاه از مراحل لولهگذاری، جوشکاری و.... در طول مسیر دشوار و سختگذر خط انتقال گاز ایرانشهر به زاهدان، نشان میدهد مهندسان، کارشناسان، کارگران و دیگر دست اندرکاران شرکت ملی گاز در شرایطی سخت و دشوار، چگونه غیرت و همیت ایرانی را به نمایش گذاشتهاند.
این وفای به عهد در گازرسانی به مرکز این استان تا آخر امسال، با شبکه توزیعی که همهاش ایرانی است، نشان از تلاش شبانهروزی کارگران و مهندسانی دارد که با دل و جان در این راه گام گذاشتهاند.
شاید یکی از رهاوردهای برجام نیز تسریع در تولید گاز و عرضه آن به مردم باشد، اکنون با توجه به اینکه سهم گاز در سبد انرژی روز به روز بیشتر و به ٧٠ درصد رسیده است و به نظر میرسد در حال گرفتن جای و جایگاه نفت در این سبد است، میتوان به این واقعیت دست یافت که گاز اهمیت ویژهتری نسبت به نفت در زندگی مردم دارد، زیرا در ماهیت با هم تفاوت دارند.
تفاوتی که نفت با گاز دارد، 2 تفاوت ماهیتی است، به این معنا که ما با پول حاصل از فروش نفت زندگی میکردیم و اقتصاد ما با متکی به نفت بود اما اکنون، اقتصاد ما مبتنی بر گاز است، یعنی گاز در زندگی، تولید و نیز در توسعه اقتصادی مردم حضور دارد.
اما نفت با آنکه طلای سیاه بود، حضور نداشت، بلکه صادر و پول آن به خزانه واریز میشد. این پول بادآورده نیز ما را تنبل کرد و خوب استفاده نشد.
در این 50 سالی که از عمر نفت و گاز میگذرد، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، هرگز نتوانستیم و یا موفق نشدیم مثل دیگر کشورها این پول را در صندوقی به امانت بگذاریم و آن را به تولید، صنعت، انتقال تکنولوژی، سرمایهگذاریهای روی زمین و... تزریق کنیم. بلکه هر کسی از آن، استفادهای را کردکه میخواست.
شاید به همین علت بسیاری از کارشناسان باتجربه بر این اعتقادند که شاید اگر نفت نداشتیم، وضعیت اقتصادی به مراتب بهتری در انتظارمان بود اما گاز و سرنوشت آن داستانی جدا دارد. گاز در عمل داخل اقتصاد و رفاه مردم است و نمیتواند حضور نداشته باشد.
من بر این باورم که اگر گاز نباشد، اقتصاد حرکت نمیکند اما در مورد نفت، شاید چنین جملهای صادق نباشد. شما نمیتوانید گاز را به مردم، کارخانهها، نیروگاهها و... ندهید. بنابراین گاز به طور کلی در زندگی، تولید، رفاه و اقتصاد مردم حضور دارد.
این امر بدین مفهوم است که شما وقتی منطقهای را گازرسانی میکنید، خود به خود در آنجا توسعه اقتصادی ایجاد میشود اما در عین حال، بر این اعتقادم که همه باید دست به دست هم دهیم تا به داستان نفت مبتلا نشویم.
یعنی اگر میخواهیم در ٥٠ سال آینده به این سرنوشت دچار نشویم، باید از اکنون مسیر درست و بهینه را طی کنیم؛ یعنی هم بهینه مصرف کنیم، هم به چهار محور قیمت، فرهنگ، فناوری و قانون که شخصا به آن ها باور دارم، تعهد داشته باشیم، یعنی تصور کنیم گاز نداریم.
این امر باعث میشود سراغ انرژیهای دیگر برویم، انرژیهای نو را بیازماییم و از اکنون به دنبال فراگیری فناوری های آن باشیم. اجازه ندهیم یکباره چند سال دیگر که گاز تمام شد، به سراغ فناوری انرژیهای نو رفته و آن را از دیگران بخریم که آن زمان نمیتوانیم؛ بنابراین اکنون که گاز هم ارزآور است و هم به تولید و رفاه مردم کمک میکند، باید اقدام کنیم.
منطق حکم میکند از اکنون درباره انرژیهای مختلف از قبیل انرژی بادی، خورشیدی، زمینگرمایی، ژئوترمال و... فکر کنیم و فناوری آنها را فراگیریم.
گاز برای ما پایه اقتصاد است. از همین رو، بسیاری بر این اعتقادند که در فضای برجام یکی از زمینه هایی که خستگی مسئولان را مرتفع کرد، بخش نفت و گاز بود. کاری که برجام باید انجام میداد، این بود که موانع را از سر راه اقتصاد ایران بردارد و این کار به طور تقریبی در بیشتر عرصه ها انجام شد.
ما به این موضوع واقفیم که میزان تولید و برداشت گاز در ایران همچنان رو به افزایش و این نیز یکی دیگر از برکات برجام در صنعت گاز است، اما در این میان، برخی بر این اعتقادند که این میزان تولید و مصرف میتواند وابستگی را به این انرژی پاک به وجود آورد که رهاشدن از آن، دشوار باشد. این را هم واقفیم که در هیچ کجای دنیا، همه تولیدات انرژی خود را در یک سبد نمیگذارند.
با وجود مخازن مشترک با کشورهایی مثل قطر، باید این را بدانید که چنانچه شما از این مخزن برداشت نکنید، دیگران برداشت میکنند و این یعنی آنکه پول و ثروت شما را برداشت میکنند، پس شما چاره دیگری جز برداشت ندارید، شما راهی ندارید مگر اینکه از این مخزن مشترک، بیشترین سهم را داشته باشید تا ثروت زیرزمینی خود را به دیگران نسپرده باشید.
شرکت ملی گاز ایران همه تلاش خود را به کار گرفته است تا هرجایی که میتواند و مخزن گازی وجود دارد، هم اکتشاف کرده، هم پالایشگاه بسازد و هم شبکههای خود را با اتصالات خطوط جدید، پایدار و ذخیرهسازی را در همه جای کشور توسعه دهد.
اکنون ما در شرایطی قرار داریم که مفتخریم بگوییم شهرهای مرزی کشورهای همسایه نیز با روشن شدن مشعل گاز در خانههای روستاییان، دست نیاز به سوی ما بلند کرده تا آنها را نیز از این نعمت بهرهمند سازیم و این افتخاری برای جمهوری اسلامی ایران است که با ایجاد امنیت، می تواند آسایش و آرامش را نیز برای مردم به ارمغان آورد.
با همین سیاست دولت تدبیر و امید بود که در آخرین ماه از سال 13٩٥، گازرسانی به زاهدان در سیستان و بلوچستان به عنوان آخرین مرکز استان محروم از گاز آغاز و مشعل گاز در دیار مهربانی روشن شد، کاری بس عظیم که فقط به همت غیورمردان و کارگران زحمتکش شرکت ملی گاز ایران به ثمر نشست و ثابت کرد که «خواستن، توانستن است»
یک بازدید کوتاه از مراحل لولهگذاری، جوشکاری و.... در طول مسیر دشوار و سختگذر خط انتقال گاز ایرانشهر به زاهدان، نشان میدهد مهندسان، کارشناسان، کارگران و دیگر دست اندرکاران شرکت ملی گاز در شرایطی سخت و دشوار، چگونه غیرت و همیت ایرانی را به نمایش گذاشتهاند.
این وفای به عهد در گازرسانی به مرکز این استان تا آخر امسال، با شبکه توزیعی که همهاش ایرانی است، نشان از تلاش شبانهروزی کارگران و مهندسانی دارد که با دل و جان در این راه گام گذاشتهاند.