در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۴۴۸۰۵
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۴
یادداشت به مناسیت هفته"نهضت سوادآموزی"؛
امام خمینی (ره) روح تغییر و تشنگیِ یاد گرفتن و یاد دادن را در وجود ایرانیان زنده کرد و این روند را با تشکیل" نهضت سواد آموزی" ادامه داد.
به گزارش خبرگزاری دانا،  وقتی می خواهند یک روستای کاملا محروم را آباد کنند ، به نظر شما اولین کاری که باید انجام بدهند ، چیست؟  آب بیاورند ؟ برق بیاورند ؟ مخابرات؟ خانه بهداشت؟ چه چیز ...؟
  
آفرین ! جاده ! باید اول جاده ی روستا درست شود ! جاده که درست شود ، تامین بقیه ی امکانات با سرعت و کیفیت بهتری انجام خواهد شد. 

برای ساختن یک انسان هم ، «سواد»، مثل جاده می ماند. در این مورد تقریبا هیچ فرقی نمی کند آن انسان می خواهد در کدام کشور و چگونه زندگی کند. البته که اگر بخواهد «آدم» باشد و بهترین راه های زندگی را با مطالعه ی خودش«انتخاب» کند ، بدون داشتن سواد ، کار خیلی سخت یا غیر ممکن خواهد بود.

بیایید با هم برویم یک سفر. یک سفر تاریخی. کشوری را تصور کنید که بیش از ۵۰ درصد مردمش سواد ندارند. یعنی از هر دو نفر یک نفرشان بی سواد است! برای این مردم چه می کنید ؟ امکانات جدید می آورید ؟ آن ها نمی توانند از آن امکانات استفاده کنند یا به سختی می توانند ! مردم بی سواد ، چه کارهای بزرگ علمی، فرهنگی ، اجتماعی ، هنری و ورزشی در سطح ملی یا جهانی می توانند انجام بدهند ؟ تقریبا هیچ ... ! باید روح تغییر و تشنگیِ یاد گرفتن و یاد دادن در وجود آن ها زنده کنید. این کاری بود که امام خمینی (ره) با مردم ایران کرد و با تشکیل نهضت سواد آموزی ادامه داد. 

  بگذارید یک مثال بزنم. زن عموی مادرم - خدا بیامرزدشان - یک  عاشق واقعی بوده. عاشق واقعی امام خمینی ... از کجا می دانم؟ مامان تعریف می کنند وقتی امام خمینی فرمان تشکیل نهضت سوادآموزی را صادر کردند ، زن عمویشان هم با وجود سن نسبتا بالا به سرعت توی کلاس های نهضت ثبت نام می کنند. آن هم نه یک جا! دو جا! چون آن موقع توی شهر ما دو جا کلاس های سواد آموزی برگزار می شده و تعریف می کنند که زن عمو اتفاقا خوب هم یاد نمی گرفت. سختش هم بود برود کلاس ... «بادام» را می خواند : «مادر» و «کاسه » را می گفت «کوزه» ... و بچه های با سواد خانه می خندیدند و زن عمو می گفت : زن عمو جونی ! تو صفحه خنده نوشته که می خندین؟ 

چون امام گفته بودند ، بی آن که شوقشان کم بشود ، ادامه می دادند. حالا بچه ها و نوه های همان زن عمو ، بیشترشان معلمند. خدا خیر بدهد امام و آینده نگری اش را. آینده نگری که آمار بی سوادی را از ۵۴ درصد به ۱۰ درصد کاهش داد. ولو این که عده ای از همین سواد و مدرسه و دانشگاه و ... استفاده کنند و علیه امام و انقلاب حرف بزنند. می ارزید؟ بله ... بدون شک می ارزید. 

حالا شاید با خودتان بگویید مدارس پر از اشکال و ایراد است و کمبود امکانات و درس های خسته کننده و سیستم آموزشی و پرورشی افتضاح! همه اش قبول ... ولی اگر در حد قابل قبولی سواد نداشتیم ، هیچ کداممان اصلا نمی دانستیم سیستم آموزشی خوردنی است یا پوشیدنی! که بخواهیم نقدش کنیم و ...!

قصه ی نهضت سواد آموزی را گفتم تا بگویم از دوران دانش آموزی تان لذت ببرید و به اندازه ی کافی درس بخوانید. 
و لذت ببرید از این که خدا لطف کرده و همه ی شما می توانید مدرسه بروید... اگر این لذت ها را ببرید و حالتان خوب باشد ، می توانید در حد خودتان مشکلات مدرسه را رفع کنید. حداقلش این است که در محیط نسبتا سالم مدرسه ، دوستانی برای عمر پیدا می کنید ...   نوش جان. 
  وقتی لذتِ داشتِن دوستانِ دانش آموز را می چشید برای امام خمینی و پایه گذاران این حرکت انقلابی هم دعا کنید.


انتهای پیام/
ارسال نظر