یادداشتی از دکتر محمدرضا عطاردی
در سده های گذشته و در ساختارهای قبیله ای، امورات جمعی از طریق همکاری تک تک اعضا با رئیس قبیله صورت می پذیرفت. فرقی نمی کرد که موضوع مربوط به تولید محصولات کشاورزی و دامی است و یا بنا کردن ساختمان جدید. حتی مقابله با بحرانها – از قبیل جنگ، بیماری، بلایای طبیعی- نیز در همین ساختار ساده و با هدایت رئیس قبیله انجام می شد.
با توسعه مدنیت و تغییر بافت اجتماعیِ جوامع، دیگر آن ساختار سنتی و ساده پاسخگوی نیازهای اجتماعی نبود. توسعه شهرنشینی و تشکیل دولتهای مدرن زمینه را برای شکل گیری نوع جدیدی از سازوکارهای هماهنگی و هدایت، یعنی سازوکار سلسله مراتبی، فراهم می کرد. این سازوکار -که بعدها خود را در ساختارهای بوروکراتیک به منصه ظهور رساند- ریشه در نظم موجود در داخل سازمان ارتش دارد. ویژگی های بارز آن از جمله وحدت فرماندهیِ مدیریت سلسله مراتبی سبب شد که با کاهش هزینه های تبادلی و افزایش کارآمدی، زندگی بشر را از بدو تولد تا پس از مرگ تحت سیطره قرار داده و جامعه را در «قفس آهنین » خود گرفتار کند.
در ساختارهای سلسله مراتبی، کارها بصورت تخصصی میان ارکان موجود در سلسله مراتبها تقسیم می شود و فرآیندهای کاری بصورت روالهای استاندارد و از پیش تعیین شده تدوین می شود.
وقتی مداخله دولت در کلیه شئون زندگیِ مردمش معنادار شود، طبیعی است که برای سامان بخشی به هریک از نیازها و یا برای کاهش هزینه های ناشی از بلایای طبیعی و غیر طبیعی به فکر ایجاد ساختاری بورکراتیک و در راستای سازوکار سلسله مراتبی خود باشد. از همین روی، سازمانهای بوروکراتیکی همچون وزارت بهداشت و درمان، سازمان امداد و نجات (هلال احمر) سازمان پدافند غیرعامل، و سازمان مدیریت بحران را شکل می دهد تا در مواجهه با بلاهایی همچون شیوع فراگیر ویروس کرونا بتواند از ظرفیت تخصصی آنها بهره ببرد.
هرچند وجود چنین ساختارهایی در سده گذشته موفقیتهای چشمگیری را به همراه داشت اما تحولات اجتماعی و سیاسی، انقلابهای تکنولوژیک، سرعت بالای تغییرات و افزایش پیچیدگی های محیطی، روز به روز کارایی و اثربخشی چنین سازوکارهایی را به زیر سوال برده است. دولت دیگر به تنهایی قادر به تحمل حجم بالای نیازها و پاسخ به تقاضاهای روزافزون نبود. همین امر سبب شد دیگر بازیگرانی در خارج از ساختار دولتی را به یاری بطلبد. همکاری سازمانهای خصوصی و مردم نهاد با دولت را نقطه عطف پذیرش مداخله گری دیگران در ساختار حکمرانی تلقی کرده اند.
با ورود دیگران به صحنه بازیگری، شاهد بروز شیوه جدیدی از حکمرانی تحت عنوان حکمرانی نوین هستیم. در این شیوه، دولت بازیگر تام و تمام نبوده و در کنار دیگر بازیگران سعی بر فائق آمدن بر مشکلات را دارد.
بنابراین، شبکه ای از بازیگران را شاهد هستیم که هریک بنا بر قوت و نفوذ اجتماعی و یا اقتصادی خود سعی در حل یک را معضل دارند. اما این شیوه نیز مشکلاتی را به همراه داشته است. نمونه این مشکلات را در شبکه بازیگران فعال برای بازسازی خرابه های زلزله کرمانشاه درسال ۹۷ شاهد بودیم. حضور ناهماهنگ سازمانهای مردم نهاد، جمع آوری بی قاعده کمک های مردم توسط چهره های معروف و سلبرتی ها، موازی کاری سازمانهای دولتی و نظامی و ... باعث گردید بسیاری از ظرفیتهای ملی در این بخش یا ضایع شود و یا میزان کارامدی خود را به حداقل برساند. هرچند سازوکار شبکه ظرفیت های جدیدی را برای مقابله با حوادث شکل داد اما مزیتهایی که در سازوکار سلسله مراتبی وجود داشت (از جمله: یکپارچگی در تصمیم گیری، وحدت فرماندهی، اجرای هماهنگ تصمیمات) کمرنگ شد.
در پاسخ به این مشکلات، سازوکار جدیدی توسط حکمرانی نوین پیشنهاد می شود. این سازوکار، ترکیبی معنادار از دو سازوکار قبلی یعنی شبکه و سلسله مراتب است. در سازوکار جدید، مزیت های سلسله مراتب حفظ و با مزایای شبکه تلفیق می شود. این سازوکار جدید را «شبکه سلسله مراتبها » می نامیم.
همانطور که از نام آن پیداست، شبکه سلسله مراتب ها، شبکه ای است که چند سازمان سلسله مراتبی را به یکدیگر متصل کرده است. جنس این اتصال صرفا از نوع اتحاد و یا ائتلاف میان سلسله مراتب ها نیست بلکه علاوه بر آن، طراحی یک راهبرد یکپارچه برای راهبری ظرفیت ها به سوی تحقق اهداف را نیز شامل می شود.
در شبکه سلسله مراتب ها، هریک از سازمان های دولتی (همچون وزارت بهداشت و درمان) نظامی، عمومی (همچون شهرداری ها) مردم نهاد و شرکتهای خصوصی بعنوان بازیگران شبکه به ایفای نقش می پردازند اما این شبکه به گونه ای طراحی می شود که از ظرفیت موجود در آنها برای ایجاد نیروی پیش برنده برای فائق آمدن به مشکلات استفاده شود.
برای روشن تر شدن این سازوکار جدید در حکمرانیِ نوین، مثالی زیر را مدنظر بگیرید:
هریک از ساختارهای سلسله مراتبی موجود در شبکه همانند یک سیلندر در درون موتور خودرو فرض می شوند. هرچند حرکت رفت و برگشتی پیستونها درون هر سیلندر بصورت مستقل و مجزا انجام می شود اما اتصال سیلندرها به میل لنگ سبب می شود این حرکت مستقل، ایجاد نیروی محرکه نماید. همانطور که کوچکترین غفلت در طراحی اجزای موتور خودرو و یا کمترین ناهماهنگی در حرکت این اجزا نه تنها نیروی محرکه تولید نمی کند، بلکه ممکن است خسارات جدی به خودرو وارد نماید، در سازوکار شبکه سلسله مراتب ها هم اینگونه خواهد بود.
تشکیل ستاد یا قرارگاه برای مقابله با بحرانهایی همچون کرونا به خودی خود نمی تواند به معنای ایجاد چنین سازوکاری باشد. بلکه روح حاکم بر تصمیمات آن ستاد یا قرارگاه است که در نتیجه کار تاثیرگذار خواهد بود. این «روح حاکم» همان شرط کافی برای نایل آمدن به سازوکار جدید، یعنی شبکه سلسله مراتب ها است.
بررسی سازوکار و شیوه اداره ستاد ملی که برای تفوق بر بحران کرونا ایجاد شده است نشان می دهد نه تنها شرط کافی، بلکه شرط لازم در تحقق چنین سازوکاری را دارا نیست. هرچند میزان موازی کاری ها و هدر رفت منابع نسبت به زلزله کرمانشاه کاهش یافته است اما همچنان ضعف مدیریت بحران، و در نتیجه، طولانی شدن این بحران و افزایش خسارات ناشی از آن را شاهدیم.