در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۲۴۹۰۹۵
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۹
نویسنده: مجید یوسفی
«قرنطینۀ آموزش» می‌تواند سرآغاز شکل‌گیری نقش‌ها و کارکردهای جدیدی برای دانشگاه و کنشگران آن باشد که خود هنوز همۀ افق‌های آن را نمی‌بینند. شاید سامان دادن «جنبش اندیشگی» از میان و بر فراز همۀ نهادهای علمی و مدنی و حرفه‌ای و صنفی و جلب مشارکت همۀ کنشگران دانشگاهی اعم از استادان و مدیران و دانشجویان و کارکنان بتواند راه‌حل‌های اساسی را فراتر از «دلخوشی به فرمالیسم مجازی» و یا «هراس از تحولات آموزش و ساختارهای دانشگاه» بیابد. چشم‌اندازی که دور نیست و ممکن هم هست.

به‌گزارش خبرگزاری دانا، دکتر هادی خانیکی، استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در عطنا درباره چشم‌انداز پیش ‌روی آموزش عمومی و آموزش عالی ایران در دوران کرونا نوشت: نیم‌سال دوّم سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ دانشگاه‌های ایران حیات کم‌رمق و تعطیلات‌زده خود را تازه آغاز کرده بود که اطلاعیه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان نهاد مسئول پیشگیری از شیوع ویروس جدید کرونا در شامگاه شنبه ۱۰ اسفند، خبر تعطیلی مدارس و دانشگاه‌های کشور را تا پایان همان هفته اعلام کرد. این نخستین نشانۀ ورود نهاد دانشگاه به «وضعیت نامتعیّن کرونایی» بود، وضعیتی که با ابهام‌ها و تهدیدهای پیاپی سر به فروردین زد و پایان تعطیلات نوروزی را هم به آغازی برای تداوم آموزش‌های متعارف پیشین تبدیل ننمود.

هرچه دامنه‌های مجهولات علمی و میزان ناشناختگی ابعاد مختلف ویروس نوپدید کووید-۱۹ کمتر می‌شد و گستره‌های عالم‌گستر (pandemic) آن بیشتر آشکار می‌گردید، قطیعت برآورد وضعیت آینده و تشخیص روندهای پیش‌بینی‌پذیر هم دشوارتر و پیچیده‌تر می‌شد و چشم‌انداز پیشِ ‌رویِ آموزش و آموزش عالی هم از این قاعده برکنار نمی‌ماند.

به این اعتبار پرسش‌های گوناگون ساحت‌های مختلف نظری و عملی آموزش و آموزش عالی را فرا گرفت و نگاه‌ها به این سو رفت که آیا اساساً آموزش در چارچوب‌های پیشین به ناگزیر گرفتار «توقّفی کرونایی» شده و یا به‌زودی به وضعیت عادی برمی‌گردد؟ بیشتر به نظر می‌رسید باید «آموزش قرنطینه‌ای» را مقدّمه‌ای برای تغییرات پردامنه‌تر در شکل و محتوای آموزش‌های دانشگاهی فرض کرد. «آموزش در قرنطینه» دست‌اندرکار خلق «قرنطینۀ آموزش» شده بود. من این تعبیر را از اصطلاحی که خانم لی ادلکورت[۱]، مدیر آژانس پیش‌بینی ادلکورت نیویورک، در حوزۀ طراحی به کار برده است وام گرفته‌ام. او با اشاره به تأثیرات چندلایه و پیچیده ویروس کرونا بر حوزه‌های مختلف جامعه، مفهوم «قرنطینه مصرف» را برای تبیین چگونگی «از نو چیدن ارزش‌ها» در همۀ جوانب زندگی به خدمت می‌گیرد. به نظر ادلکورت، «ما در حال ورود به یک قرنطینۀ مصرف هستیم که در آن خواهیم آموخت چطور فقط با یک لباس شاد باشیم، داشته‌های محبوب قدیمی خود را از نو کشف کنیم، کتابی فراموش‌شده بخوانیم و حسابی مایه بگذاریم تا زندگی را زیبا کنیم، تأثیر ویروس فرهنگی خواهد بود برای ایجاد دنیایی آلترناتیو و بسیار متفاوت حیاتی، … هرکس که هنوز در کار برنامه‌ریزی رخدادهای عمومی در ماه‌های آتی است باید امروز دست از برنامه‌ریزی بکشد و راه‌های نوآورانه‌ای برای ارتباط بیابد و اطلاعات را طور دیگری منتشر کند. شاید خبر خیلی بدی برای تمام فارغ‌التحصیلان آینده باشد، چون باید زیر سقف خانه خودشان، کلاه فارغ‌التحصیلی را هوا بیندازند.»[۲]

به این ترتیب ورود ناگهانی دانشگاه‌ها به قرنطینه در اسفندماه بیشتر از آنکه مواجهۀ نظام آموزش عالی ایران را با مسئلۀ شیوع ویروس کرونا به رخدادی گذرا تبدیل کند، ناظر بر پرسش‌های اساسی دربارۀ چگونگی ورود به دوران جدید و متفاوتی از آموزش شد.

در آغاز کار دانشگاه عملاً معطوف به الزامات کوتاه‌مدت «قرنطینه خانگی» و کم کردن مخاطرات ابتلای دانشجویان و استادان و کارکنان به این بیماری از طریق تعطیلی و کاهش فعالیت‌های آموزشی، پژوهشی و اداری بود، امّا ادامه و فرجام آن در همین حدّ باقی نماند.

«آموزش در قرنطینه» نخست با دور کردن پرشتاب نیروی انسانی از دانشگاه‌ها و مراکز حیاتی وابسته به آنها اعم از خوابگاه‌ها، پردیس‌ها، کلاس‌های درس، کتابخانه‌ها، آزمایشگاه‌ها و کارگاه‌ها، مؤسسات پژوهشی و نهادهای اداری همراه بود و این خلوت شدن ناگهانی را با سرعت به تعطیلات نسبتاً طولانی نوروزی و اجرای طرح «فاصله‌گذاری فیزیکی» نیز پیوند زد. پس نخستین مرحلۀ «آموزش در قرنطینه» به معنای اولویت یافتن حیات و سلامت انسانی بر هر مسئلۀ دیگر بود.

در این مرحله «دانشگاه‌های خالی از دانشجو و استاد» با «زیرساخت‌های نه‌چندان مساعد فناورانه»، در «فضای اجتماعی نگرانی از حال و بی‌اطمینانی به آینده» ناگاه به پارادایم «آموزش مجازی و فراگیر شدن آن» وارد شدند و همین ورود -یا به عبارت درست‌تر پرتاب‌شدگی- را می‌توان سرآغاز مواجهه نظام دانشگاهی با پرسش‌هایی جدید دربارۀ وضعیت مشهود و نامشهود نهاد آموزش عالی ایران دانست. این یعنی آغاز دومین مرحلۀ «آموزش در قرنطینه» و شکل‌گیری وضعیتی پرسشگرانه نسبت به اکنون و آیندۀ نقش‌ها و کارکردهای دانشگاه و کنشگران درونی آن.

پارادایم نو در آموزش و یادگیری

اگرچه پرسش‌ها در این نوشته و در همۀ حوزه‌های مطالعۀ آموزش در قرنطینه معطوف به مسئله «کرونا و دانشگاه» است، امّا در هیچ جا نمی‌توان و نباید از دو پیش‌فرض و یک نتیجۀ مبتنی بر آن دو غافل شد: نخست آنکه ویروس کرونا «نوپدید» است و دوّم اینکه شیوع آن به مرحلۀ «پاندمیک» -عالم‌گیری- رسیده است، در نتیجه حجم مجهولات و پرسش‌ها بر دانسته‌ها و پاسخ‌ها غلبه دارد. پس برای نزدیک شدن به راه‌حل‌های نو در جهت خروج از این وضعیت باید نگاه‌هایی به دوردست، عالم‌گیر و چندساحتی داشت و به پرسش‌هایی فراتر از چارچوب‌های قالبی، محدود و متعارف اندیشید. آنچه پیشِ رویِ ماست و مهم‌تر از آن آینده‌ای که در حال رسیدن است الزاماً در امتداد گذشته‌ی ما نیست.

«وضعیت کرونایی آموزش» و «وضع پساکرونایی آن» را با همان انگاره‌های «پیشاکرونایی» نه می‌توان دید و نه می‌توان فهمید. اگرچه ممکن است هنوز زود باشد، امّا به مرور ناگزیر می‌شویم دربارۀ «دانشگاه پس از کرونا» و تحوّل سازوکارها، نقش‌ها و فرآوردهای آن از جمله دگرگونی فرایندهای آموزش و یادگیری بیشتر بیندیشیم. نمی‌توان از چشم‌اندازها، قلمروها و الزام‌های نوینی که در برابر کنشگران علمی ایجاد می‌شود، غافل ماند. نهاد دانشگاه خود پیش از هرجا به تأمّل، پرسشگری، نظریه‌پردازی، پژوهش و سناریوپردازی در این باب نیاز دارد. در این زمینه علاوه بر فعالیت‌های پژوهشی و حتّی مقدّم بر آنها، باید به «حساس کردن» و «توجه دادن» توأمان بدنۀ علمی یعنی استادان و محققان و دانشجویان و سازمان مدیریتی یعنی سیاست‌گذاران و مدیران نسبت به ابعاد و گستره‌های تغییرات کرونایی اهمیت داد؛ در این فرایند راه‌اندازی «اتاق‌های فکری پیشتاز» و «شبکه‌های مجازی مولّد اندیشه» اولویت و فوریت دارد. بالا بردن حساسیت و آگاهی و برخوردار شدن از قدرت سازگاری و کنشگری در پارادایم احتمالی جدیدی که شیوه‌های تولید و توزیع و دریافت دانش‌های گوناگون را در دانشگاه تحت تأثیر قرار می‌دهد، می‌تواند از جمله وظایف این «اتاق‌های فکری پیشتاز» و «شبکه‌های مجازی مولّد اندیشه» باشد. از جمله موضوعات مهمی که این گروه‌ها می‌توانند به آن بپردازند راه‌اندازی یک «جنبش اندیشگی» در باب شناخت نظام‌مند ضعف‌هایی است که در فرهنگ، ساختار و کارکرد دانشگاه وجود داشته و این نهاد را در برابر ویروس کرونا آسیب‌پذیر کرده است. همانگونه که گرفتار بودن به بیماری‌های مزمن و زمینه‌ای و نابرخورداری از نظام ایمنی مناسب، توان انسان را در ابتلاء به این بیماری پایین می‌آورد، امروز هم ضعف‌های نهفته در ساختارها و سازوکارهای آموزش و یادگیری –چه نرم‌افزارانه باشد و چه سخت افزارانه- خود را در برابر همین ویروس نانومتری نشان می‌دهد و علاوه بر آن دانشگاه را هم از امکان ایفای نقش خلّاق و پیشتاز در جامعه دور می‌کند.

علاوه بر مسئولیت معاینه و مشاهده و کشف بیماری‌های مزمن و آسیب‌های آشکار و نهان آموزش‌های دانشگاهی که سالهاست موضوع تحقیق و نقد در ایران و جهان بوده است، توجه به نقش آینده‌پژوهی و تأسیس گروه‌های آینده‌نگر برای آفرینش فرصت‌ها و افق‌های نو در آموزش‌های متأثر از وضعیت کرونایی نیز ضروری است. «جنبش اندیشگی» برای توانمند کردن آموزش‌های جدید دانشگاهی نمی‌تواند تنها به راه رهایی از تهدیدهای کنونی کرونا در دانشگاه بسنده کند، بلکه باید در جستجوی موفقیت‌ها، فرایندها و سازوکارهایی باشد که درمانگر دردهای مزمن و بیماری‌های کهنه در آموزش و یادگیری اند.

فهم این ضرورت و عمل به آن چنانکه پیشتر آمد ناظر بر هر دو وجه «نوپدیدگی» و «عالم‌گستری» رخداد مواجهۀ دانشگاه و آموزش با کروناست. مسئله را باید جهانی و علمی و انتقادی دید و از رویکردها و تجارب و راهبردهای جهانی بهره برد، رویارویی با کرونا الزاماً از جنس رویارویی با هر پدیدۀ‌ بحرانی نیست، چرا که ناشناخته است و در گستره‌ای جهانی قرار دارد و باید آنچه را برای شناخت آن در دور و نزدیک عالم انجام می‌گیرد دید و دنبال کرد.

خوشبختانه در این زمینه تکاپوهای علمی پرشتاب و پردامنه‌ای در جهان آغاز شده است و می‌توان به چشم‌انداز این «جنبش اندیشگی» در دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی امید بست. گویی کرونا اگرچه در آغاز همۀ نهادهای دست‌اندرکار و سیاست‌گذار را دچار حیرت و شتابزدگی کرده بود، اندک اندک همه را در همه جا از جمله دانشگاه به این سو سوق داده است که به جای امید واهی و عاجل به بازگشت به وضعیت پیشاکرونایی، بیشتر بیندیشند و حتّی در فرض بقای همین تهدیدهای پاندمیک به خلق فرصت‌های مصون از آن فکر کنند.

توجه به بسیاری از این تکاپوها که حداقل در مقام توصیف و تعریف صورت مسئله، گام‌های بلندی برداشته اند برای ما از این رو ضروری و مفید است که جنبه‌های جهانی، فراگیر، ناگهانی و چندوجهی مسائل خود ما را نشان می‌دهند. اگرچه باید در عین حال زمینه‌های ملّی و عوامل بومی مساعد و نامساعد را در مواجهه دانشگاه ایرانی با وضعیت کرونایی در نظر گرفت.

برای آشنایی با صورت مشابه مسائلی که دانشگاه‌های غربی هم در فرایند شیوع ویروس کرونا به آنها گرفتار شده اند، رجوع به این دست از مطالعات و گزارش‌های جهانی سودمند است. خوشبختانه در «مجموعه گزارش‌های بین‌المللی آموزش عالی و بحران کرونا» که پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در همین ایام مبادرت به ترجمه و انتشار آنها کرده است، می‌توان به طرح مسائل، تجارب و پیشنهادهایی رسید که گویی سرزمین نمی‌شناسند، چون شتاب شیوع کرونا و جهانی شدن آن دانشگاه‌ها را در همه جا زود به قرنطینه برد و ضرورت «مجازی کردن همه کار در قرنطینه»، آموزش را به قرنطینه برد و بسیاری از مبانی و مؤلفه‌های آن را در معرض تغییر قرار داد.

پس فراتر از مطالعۀ تاریخی دانشگاه و آموزش پیش و پس از کرونا نیاز به مطالعۀ تطبیقی مسائل امروز و فردای ما هم هست، از این رو بی‌مناسبت نیست که به برخی از یافته‌ها و گفته‌های این قبیل مطالعات توجه کنیم. در یکی از گزارش‌های همین مجموعۀ پیش‌گفته که از سوی مؤسسه مک کنزی[۳] به انجام رسیده، به نکته‌های درخور توجهی اشاره شده است. این مؤسسه در گزارشی که از سوی پابلو ایلنز، جاناتان لا، آنا مندی، سوراب سنقوی و جیمی سارا کاتسانیس تحت عنوان «ویروس کرونا و محیط دانشگاه‌ها: آموزش عالی در آمریکا چگونه می‌تواند پاسخ به ویروس کرونا را سامان‌دهی کند؟» تهیه شده است، به موضوعاتی پرداخته است که بسیار شبیه مسائل کنونی دانشگاه‌های ماست. برخی مسائل از این قرارند:

۱- دانشگاه‌ها در خط مقدم و فعّال پاسخگویی به کووید-۱۹ بودند به سرعت خوابگاه‌ها را تخلیه و کلاس‌های درس را به شیوۀ مجازی برگزار کردند، امّا این فرایندی بسیار چالش برانگیز است که هنوز هم بسیاری دانشگاه‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

۲- دانشگاه‌ها هویت‌های متعدّد و کارکردهای متنوعی دارند، پیش از هر چیز نهادهای آموزشی اند، امّا علاوه بر آن خود به مثابه شهری کوچک هستند که نهادهای مدنی، امکانات ورزشی و بهداشتی و محرک‌های اقتصادی محلی و منطقه‌ای را در خود جای داده اند، مواجهۀ ناگهانی همۀ اینها با کووید-۱۹ به سادگی انجام نمی‌گیرد.

۳- دانشگاه‌ها از مدل‌های پیچیدۀ درآمد تبعیت می‌کنند. این تنوع منابع به سهولت و با رویکرد سریع مجازی شدن در آموزش سازگار نمی‌شود.

۴- به رغم خالی شدن محوطۀ دانشگاهی، مشکلات دانشگاه با کووید-۱۹ تمام نشده است، دانشجویان، استادان و کارکنان دربارۀ آیندۀ خود نگرانند. نگرانی از آیندۀ تحصیلی، آیندۀ شغلی، آیندۀ اداری و مالی، آیندۀ پژوهشی، آیندۀ مراسم و آیین‌های مرسوم دانشگاهی، آیندۀ سکونت و اقامت، پرسش‌های همه‌گیر دانشجویان، استادان و کارکنان است.

۵- اکثر فعالیت‌هایی که دانشگاه‌ها برای کاهش سرعت انتقال ویروس و حفاظت از بهداشت فوری صورت می‌دهند، تأثیرات بی‌تناسبی را بر روی جمعیت‌های آسیب‌پذیر مثل دانشجویان کم درآمد، نیازمند به کار و ناتوان در دسترسی به ابزار و یا اینترنت پرسرعت دارند.

۶- با طولانی شدن پیامدهای کووید-۱۹ اهمیت دغدغه‌های دانشگاهی و غیردانشگاهی، به‌ویژه برای دانشجویان در معرض فراغت از تحصیل، استرس‌های مالی کارکنان، دغدغه‌های شغلی استادان، تهدید سلامت ذهنی و روانی همۀ ذی‌نفعان دانشگاهی بیشتر می‌شود.

۷- هیچ دانشگاهی در مواجهه با کووید-۱۹ نمی‌تواند و نباید تنها باشد، دانشگاه‌ها باید از این فرصت برای یادگیری از یکدیگر، مشارکت‌های آموزشی، مشارکت‌های راهبردی برای حمایت از برخی سیاست‌های خاص و هماهنگی ارتباطات بهره ببرند و نقش خود را در اجتماع بزرگتر ارتقاء بخشند.

۸- اگرچه تمرکز کنونی امور بر مسائل آنی است، امّا نباید در این مرحله متوقف شد. دانشگاه نیازمند شیوه‌ای از تفکر است که بحران کووید-۱۹ را فرصتی برای بازاندیشی و ارزیابی مجدّد عناصری از تجربه دانشجو، پذیرش، نیازهای فارغ‌التحصیلی، آزمون و سایر مسائل بداند. یادگیری از گذشته و تمایل به پذیرش بینش‌های مبتنی بر شک نسبت به عادات ذهنی بسیار مهم است.

مک‌کینزی در گزارشی دیگر که فرانکی بونیس، جیک بریانت، شاراگ کریشنان و جاناتان لا در باب کرونا و ضرورت‌های برنامه‌ریزی آموزش عالی آمریکا برای آینده‌ای نامعلوم تدوین کرده اند، به طراحی سه سناریو پرداخته است: سناریوی اوّل بر پایۀ «کنترل ویروس کووید-۱۹ طی دو یا سه ماه آینده»، سناریوی دوّم بر پایۀ «بازگشت ویروس و ادامۀ قرنطینه و اقدامات محدودکنندۀ دیگر به مدت چند ماه بیشتر» و سناریوی سوّم بر پایۀ «گسترش همه‌گیری ویروس تا دسترسی گسترده به واکسن». آموزش‌های مجازی در سناریوی اوّل تا پایان همین نیمسال، در سناریوی دوّم تا پایان نیمسال بعد و در سناریوی سوّم تا پایان سال تحصیلی آینده ادامه خواهند داشت، از این رو به تناسب «کنترل سریع و کارآمد ویروس کرونا»، «پاسخ مؤثر امّا تجدید حیات‌پذیر کرونا در برخی مناطق» و «گسترش پاندمی و شکست مداخلات بهداشت و سلامت عمومی» باید این سه سناریو را اساس همۀ برنامه‌ریزی‌های آموزشی در دانشگاه‌های آمریکا دانست. البته نویسندگان این گزارش در برآورد آیندۀ محتمل تنها قطعیت را عدم قطعیت می‌دانند، به این سبب توصیه می‌کنند که دانشگاه‌ها برای هر احتمال و مشکلی نقشۀ راهی داشته باشند.

بنا به این گزارش که می‌توان هم میان پیش‌بینی سطح احتمالات و هم توصیف مسائل پیشِ رویِ دانشگاه‌ها در دور و نزدیک جهان مشابهت‌های فراوان یافت و بر آن اساس به صورت ایرانی آنها نیز اندیشید، پنج دسته از مسائل را می‌توان در سه سناریو طبقه‌بندی و پیش‌بینی کرد و به راه‌حل‌های متناسب برای هر پنج دسته در سه سطح اندیشید. این پنج دسته مسائل از این قرارند:

۱- مسائل پیشِ رویِ آموزش و یادگیری: این دسته از مسائل که زیرساخت‌های آموزشی را هدف گرفته اند، تحت تأثیر تغییر ناگهانی به سوی آموزش مجازی بروز و ظهور بیشتری یافته اند؛ استادانی که در تدریس مجازی تجربۀ کمتری دارند و یا اصلاً تجربه آموزش در محیط مجازی نداشته اند، دشواری تدریس واحدهای درسی که وجه عملی و حضوری آنها بیشتر است، سختی برگزاری آزمون‌های حضوری و از همه مهمتر ضعف ساختارهای فناورانه و مشکلات مدیریت آموزش مجازی و خسته شدن دانشجویان از اختلال ارتباطات فنی از جمله عواملی هستند که در وضعیت کرونایی کنونی برای یک تا سه نیمسال باید در آموزش مدّنظر باشند، اما ضرورت بزرگتر الزامات ورود به «وضعیت پساکرونایی» است، شرایطی که اساساً بازگشت به شیوه‌های مرسوم آموزش را ناممکن و یا حداقل دشوار می‌کند.

۲- مسائل مربوط به ثبت‌نام، برابری و تجربه دانشجویان: در مرحلۀ نخست یعنی «سناریوی کنترل ویروس» مهمترین مسئله مقاومت سیستم آموزشی، فنی و اداری است. دانشجویان و اساتید در کشاکش انطباق و سازگاری با واحد درسی مجازی اند و کیفیت آموزش و مطالب ارائه شده به صورت دیجیتال مورد تردید است. به لحاظ عدالت و برابری دانشجویان کم درآمد و یا ساکن در مناطق دور از دسترسی به اینترنت پرسرعت و ابزارهای پیشرفته ارتباطی محرومند و همین می‌تواند عدم موفقیت تحصیلی آنها را به دنبال داشته باشد، بیکاری و از دست دادن مشاغل هم تاب‌آوری آنان را در برابر وضعیت جدید کم می‌کند.

۳- مسائل مربوط به استادان و پرسنل دانشگاه: در تمام سناریوها استادان ملزم به ایجاد و ارائه دوره‌های آنلاین و مجازی خواهند بود که این اجبار الزاماً آنان را راضی به وضع موجود نخواهد کرد. تغییر وضع پژوهشی، دشواری تحقیقات و کاهش گرنت‌های پژوهشی نتیجۀ چنین وضعیتی است. کارکنانی که در تعطیلی فیزیکی دانشگاه گرفتار ناامنی شغلی می‌شوند و نیز در شمار ناراضیان موقعیت کرونایی دانشگاه در می‌آیند.

۴- مسائل زیرساختی: ضرورت تقویت زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، یکپارچگی نرم‌افزارها و بهره‌مندی از ابزارهای جدید آموزش عالی در این شرایط بیشتر شده است. در همین حال ایجاد و تقویت زیرساخت‌های مناسب برای حفظ سلامت و بهداشت و تغذیه و سکونت استادان و دانشجویان و کارکنان بیش از گذشته اهمیت می‌یابد.

۵- مسائل مالی: کمبود بودجه‌های رسمی و کاهش درآمدهای اختصاصی دانشگاه نه تنها دانشگاه‌های غیردولتی بلکه حتّی دانشگاه‌های دولتی را تحت تأثیر قرار خواهند داد، به‌ویژه آنکه با تفاوت هزینۀ آموزش‌های مجازی و رسمی تمایل به سوی تقاضاهای تحصیلی رایگان و ارزان در میان دانشجویانی که به نحوی شهریه می‌پردازند، افزایش خواهد یافت.

اینها و موضوعات پرشمار دیگری از این دست را می‌توان از جمله مسائل مشترک پیشِ رویِ دانشگاه در جهان و ایران دانست، مسائلی که از یک سو وضعیتی بحرانی، نامعلوم و هراس‌انگیز را در روند تداوم نقش‌های متعارف آموزشی، پژوهشی، اداری، اجتماعی و فرهنگی دانشگاه به وجود آورده اند و از سوی دیگر امکان خلق وضعیتی متفاوت و مبتنی بر فرصت‌های جدید و ناشناخته را فراهم کرده اند. کرونا همانگونه که نابسندگی دانش کنونی بشری و ناتوانی و ناکارآمدی نظام‌ها و ساختارهای موجود اقتصادی و اجتماعی و سیاسی را در مواجهه با تهدیدهای نو نشان داد، دانشگاه و کنشگران دانشگاهی را نیز با واقعیتی تازه روبه‌رو کرد، واقعیتی که اساس آن بر تفاوت با گذشته و ضرورت تغییر استوار است و به این اعتبار باید و می‌توان با تأمل در ساختارها و فرایندهای کنونی آموزش و یادگیری و نقد عالمانۀ آنها راهی نو یافت. پذیرش تغییرات جهان پیشِ رویِ دانشگاه و فهم تفاوت وضعیت کرونایی و پساکرونایی آموزش، یعنی اندیشیدن به ابعاد و دامنه‌ها و چشم‌اندازهای آموزشی که خود گرفتار قرنطینه شده است. «قرنطینۀ آموزش» می‌تواند سرآغاز شکل‌گیری نقش‌ها و کارکردهای جدیدی برای دانشگاه و کنشگران آن باشد که خود هنوز همۀ افق‌های آن را نمی‌بینند. شاید سامان دادن «جنبش اندیشگی» از میان و بر فراز همۀ نهادهای علمی و مدنی و حرفه‌ای و صنفی و جلب مشارکت همۀ کنشگران دانشگاهی اعم از استادان و مدیران و دانشجویان و کارکنان بتواند راه‌حل‌های اساسی را فراتر از «دلخوشی به فرمالیسم مجازی» و یا «هراس از تحولات آموزش و ساختارهای دانشگاه» بیابد. چشم‌اندازی که دور نیست و ممکن هم هست.


ارسال نظر