رییس مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور:

به گزارش خبرگزاری دانا به نقل از ایسنا، دکتر سروش قاضینوری در نخستین پنل همایش «سنجش و ارزیابی آیین نامه ارتقاء اعضاء هیات علمیدانشگاهها» که در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد؛ در سخنرانیای با موضوع «آیین نامه ارتقا و نظام انتظارات درونی و بیرونی»، گفت: آیین نامه یکی از مهمترین ابزارهای جهت دهی به فعالیتهای اساتید است و طی سالهای اخیر بارها این آیین نامه تغییر پیدا کرده، اما با همه این تلاشها آیین نامه ویژگی هایی دارد و به نوعی یک ریخت گرایی و ایزومورفیسم دارد و همه را یک جور می بیند! آدمها، تواناییها و مهارت های متنوعی دارند، اما ما می خواهیم تن همه یک لباس کنیم! برخی در دانشگاه معلم خوبی هستند، اما ما شاخص های دیگری در نظر می گیریم و می خواهیم همه را یک شکل کنیم. این شدنی و مطلوب نیست.
وی با اشاره به اینکه ما چارچوبی برای پاداش دهی جمعی نداریم و افراد را ارزیابی می کنیم، ادامه داد: در حالیکه از مسئول مؤسسه انتظار داریم یک مساله کشور را پاسخ دهد، بنابراین مساله حل موضوع برای آن رئیس مؤسسه دیده نمی شود. بنابراین ما ارزشی به کار گروهی و جمعی نمیدهیم و این فردمحوری یکی دیگر از ویژگیهای آیین نامه است.
قاضی نوری گفت: به جای برنامه محوری، وفاداری به رشتهها وجود دارد و دیسیپلین محوری در آییننامه وجود دارد. ما تقریبا این آییننامه را به انواع مؤسسات تعمیم می دهیم و همه را یک شکل می سنجیم! کار مؤسسات یکسان نیست، اما ما اساتید را یک شکل می سنجیم!
وی یادآور شد: البته مقاله جزو نظام یادگیری ماست و اگر می خواهیم کار علمی یاد بگیریم، مقاله نوشتن بخشی از آن است؛ اما ما گاهی مؤسسه را برای کار دیگری درست میکنیم، مثلا کنار نفت مؤسسه تحقیقاتی برای توسعه فناوری ها درست کردیم، بعد می گوییم خوب است که مقالاتشان رشد کرده است!
قاضی نوری با اشاره به ماموریت مؤسسات گفت: اول باید درباره ماموریت مؤسسات صحبت کنیم و بر اساس آن ماموریت از ارتقا حرف بزنیم. ما هنوز نمیدانیم ماموریت گرایی چیست و روی آن توافقی وجود ندارد و باید در این باره کاملا مشخص شود که ماموریت گرایی چیست.
به گفته این محقق، ذهن ما ماموریت گرایی را موضوعی می بیند، در حالی که منظور این نیست و یعنی من در این سیستم چه بازی باید بکنم و این بازی در رابطه با چه موضوعی باید باشد؟
قاضی نوری در پایان خاطر نشان کرد: حوزه تمرکز مؤسسات پژوهشی متفاوت است و باید این موضوع در آییننامه ارتقا مورد توجه باشد. یعنی اگر زنجیره ای را در نظر بگیریم، پژوهشگاهها باید در آن جانمایی شوند.
حتی از مؤسسات ضعیف نیز انتظار تولید مقاله میرود
دکتر حمیدرضا نمازی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات تاریخ و اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز در بخش پایانی این پنل با اشاره به تاریخ ارتقا در ایران گفت: من از رویکرد مطالعات تاریخی ارتقا استفاده می کنم. در این حوزه سه رویکرد داریم؛ آموزش، خدمات و پژوهش. در گذشته هر یکی از اینها را داشتید ارتقا مییافتید، اما به تدریج به دلیل مشکلاتی که به وجود آمد، باز شرایط به سویی رفت که برخی به سوی آموزش و برخی به سوی پژوهش رفتند و در ادامه با وجود بحث اقتصاد دانشگاه پژوهش در خدمت پول در آوردن در میآید.
وی ادامه داد: بر اساس این موضوع روی مؤسسات فشار می آید که اگر مقاله تولید نکنند، از بین می روند. پس از مؤسسات ضعیف انتظار تولید مقاله می رود. از اساتید هم انتظار می رود تا رسیدن به استادیاری مدام مقاله بنویسند و این باعث انجام پژوهشهای بیهوده میشود. ۱۴۰ میلیون مقاله در سال تولید می شود! آیا همه این مقالات فایده دارند؟! باید تاکید کرد که با توجه به حجم پژوهشها ممکن است این پژوهشها به ضد خودش تعریف شود.
نمازی با اشاره به اینکه پژوهش و ارتقا در دانشگاه بدون کار جمعی معنا ندارد و تک تک و فردی نیست، یادآور شد: وقتی اجتماع علمی نساختیم، ارتقا هم بی معناست. ما گرفتار جنون شمارش شدیم و یک عمر شمردیم، در حالیکه شمردن گاهی واقعیت را نشان نمی دهد!
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات تاریخ و اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، گفت: معیارهایمان باید سوبژکتیو باشد. تبدیل شدن خدمت به کارفرمایی پژوهش یکی دیگر از مشکلات ماست و بسیاری از مؤسسات چون کارفرمای پژوهش هستند، کارمندان پژوهشیشان در حال تولید هستند.
نمازی با بیان اینکه مطالعات کیفی نشان داده دستمزد شما با آموزشتان نسبت معکوس دارد، عنوان کرد: هر چه معلم خوبی باشید، در آمد کمتر و هر چه پژوهش بیشتری داشته باشید، در آمد بیشتری دارید! به همین دلیل است که استاد برگزیده به معنای ماندگاری در دانشگاه نیست.
وی درباره نسبت رشته و تولید مقاله، گفت: وقتی رشتهها مقالهخوریشان کم است، با متد به آن تکنیک بخورانید و مقالات بیهوده مدام تولید کنید!
نمازی درباره عمومی سازی دانش و نسبتش با ارتقا، توضیح داد: ما برای علم، علم عمومی و قراردادی میخواهیم، یعنی اگر مردم علم ما را بفهمند؛ من باید ارتقا بیابم، اگر مردم نفهمند ما در زمین خودمان بازی میکنیم! الان در خارج از کشور، سیستم ارتقا ۳۰ درصدش مربوط به عمومیسازی دانش است.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: ما میبینیم که مقالهای که عنوانش «ارتقا در ایران با بحران مواجه است» به انگلیسی نوشته شده است! چرا این موضوع را باید به فارسی ننویسیم؟! ما دچار دیرماندگی فرایندی هستیم. الان کالایی شدن علم هم مطرح است و بحران تکرارپذیری پژوهش وجود دارد، از این منظر باید پژوهشها جدید باشد.
انتهای پیام/