به گزارش پایگاه خبری دانا، اجرای دالان زنگزور بیش از هر چیزی میتواند اهمیت منطقهای ایران را کاهش دهد، و ایران پتانسیل میانجیگری را از دست بدهد.
بر اساس آتشبسی که در اواخر سال میلادی ۲۰۲۰ امضا شده، کلیه فعالیتهای اقتصادی و حمل و نقل در منطقه باید بلامانع باشد. این یعنی اینکه جمهوری ارمنستان باید ارتباطات حمل و نقل بین غرب جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را تضمین کند. اما به نظر میآید جمهوری آذربایجان قصد دارد از این فرصت استفاده کند تا این پروژه را جلوتر ببرد. کشمکشهای اخیر میان دو کشور نشان میدهد باکو حاضر است فشارهای نظامی را افزایش دهد. حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان راه به هدف رسیدن باکو را آسانتر خواهد کرد. از همین روی به نظر میآید این دالان تا چند ماه آینده باز شود.
اسراییل منافع مشترک زیادی با جمهوری آذربایجان دارد. از لحاظ روابط سیاسی، اسراییل از جمهوری آذربایجان پشتیبانی میکند، چون این تقویت شدن جایگاه سیاسی باکو را در راستای تضعیف جایگاه سیاسی ایران در منطقه ارزیابی میکند. همچنین اسراییلیها روابط گسترده اقتصادی از حمله واردات نفت خام با باکو دارند، تا به حال در سال جاری میلادی اسراییل حدود ۴۵ هزار بشکه در روز برابر با ۱۵٪ کل واردات نفت خام خود را از طریق جمهوری آذربایجان دریافت کرده است. در ضمن اسراییل یکی از اصلیترین فروشنده تجهیزات نظامی به جمهوری آذربایجان است. همچنین منافع آمریکا در این زمینه را میتوان به کمرنگ شدن نفوذ ایران و روسیه در منطقه دانست.
در مورد ترکیه، حمایت جمهوری آذربایجان به خاطر پیوندهای فرهنگی میان دو کشور تاحدی یک سیاست طبیعی است، علاوه بر این، به ترکیه کمک خواهد کرد تا جاه طلبیهای منطقهای خود را محقق کند، از جمله نفوذ بیشتر و حساب کردن روی آنکارا برای حل و فصل مشکلات بینالمللی منطقه.
پروژه دالان زنگزور به گسترش روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان از لحاظ اقتصادی کمک خواهد کرد.
اجرای دالان زنگزور بیش از هر چیزی میتواند اهمیت منطقهای ایران را کاهش دهد، و ایران پتانسیل میانجیگری را از دست بدهد. این اهمیت زیادی دارد به خاطر اینکه این جایگاه جغرافیایی و تاریخی به ایران اجازه نفوذ در امور بینالملل و اقتصادی میدهد. نتیجه از دست دادن این جایگاه میتواند تصمیماتی را رقم بزند که به نفع ایران نباشد، مثلا افزایش تجارت میان ترکیه و جمهوری آذربایجان که باعث خواهد شد صادرات محصولات ایرانی به این بازار کاهش پیدا کند. نکته دیگر، رابطه نسبتا نزدیک بین باکو و اسراییل است که میتواند به منافع ایران صدمه بزند، چون باکو منافع اسراییل را در تصمیمات سیاسی و تجاری در آینده در نظر خواهد گرفت.
به احتمال زیاد ایران به قبول سهم ۱۳ درصدی از رژیم حقوقی خزر با اجرای زنگزور تن نخواهد داد چون نزدیک شدن جمهوری آذربایجان به ترکیه به نفع روسیه نیست، بنابراین به نظر نمیآید که روسیه برای پذیرش سهم ۱۳ درصدی روی ایران فشار وارد کند، چون این اتفاق جایگاه جمهوری آذربایجان را قویتر خواهد کرد.
بر اساس رژیم حقوقی دریای خزر که در سال ۲۰۱۸ امضا شد، کشورهای جنوب منطقه از جمله ایران، جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکمنستان باید به توافق دوجانبه برسند تا مرزهای دریایی میان این کشورها محقق شوند؛ بنابراین تا موقعی که ایران به توافق با جمهوریهای آذربایجان و ترکمنستان نرسد، وادار به قبول کردن سهم ۱۳ درصدی نخواهد بود. نکته خطرناک در تحولات اخیر منطقه میتواند این باشد که جمهوری آذربایجان احساس قدرت کند و تصمیمات درباره اکتشاف بیشتری در جنوب دریا خزر بگیرد که این میتواند باعث تنش ایجاد شدن با ایران شود.
تاثیرگذاری بر تجارت جهانی انرژی بستگی به نوع تاسیساتی که در دالان زنگزور ساخته خواهد شد، دارد. اگر جمهوری آذربایجان بتواند گاز تولیدی خود را از طریق خط لوله به نخجوان برساند، دیگر نیازی به سواپ گاز با ایران نخواهد داشت و این یعنی درآمد کمتری برای شرکت ملی گاز. چون ایران گاز از ترکمنستان تحویل میگیرد و مقداری از آن حجم را با نخجوان سواپ میکند، در این توافق، میزان حدود ۱۵٪ از حجم گاز در ایران میماند و به شبکه گاز کشور تزریق میشود، که میتواند آن را به عنوان پاداش دید.
نکته دیگر و البته مهمتر نزدیک شدن جمهوری آذربایجان و ترکیه است. در حال حاضر جمهوری آذربایجان بعد از روسیه دومین بزرگترین صادرکننده گاز به ترکیه است، حدود ۱۴ میلیارد متر مکعب گاز در سال به ترکیه ارسال میکند، در حالیکه قرارداد ایران با ترکیه برای حجم ۱۰ میلیارد متر مکعب است. انتظار نداریم که جمهوری آذربایجان خط لولهای از نخجوان به ترکیه بسازد، اما گسترش رابطه اقتصادی بین دو کشور و کمک احتمالی اروپا برای توسعه صنعت گاز جمهوری آذربایجان میتواند یک تهدید برای قرارداد میان ترکیه و ایران باشد. این قرارداد تا ۳-۴ سال دیگر به اتمام میرسد. ترکیه اخیرا میدان گازی بزرگی در دریا سیاه کشف کرده، و این دست ایران در مذاکرات آینده برای ادامه این تجارت را پایینتر میآورد.
تقویت جمهوری آذربایجان برای ترکیه مفید خواهد بود. تعداد گزینههای این کشور برای تامین بازار گاز خود را افزایش میدهد و از این بابت ترکیه میتواند در مذاکرات آینده با ایران گاز را با قیمت بهتری حاصل کند. همچنین غیر از بخش انرژی، تجارت مستقیم بین جمهوری آذربایجان و ترکیه میتواند یک بازار جدید برای شرکتهای ترکی ایجاد کند، به شکل بازار اقلیم کردستان عراق که در آن حضور شرکتهای ترکی خیلی گسترده است. شرکتهای ترکی بزرگترین سهم را در اختیار دارند، به ویژه در بخش ساخت و ساز.
این پروژه برای اروپا آنقدر تاثیرگذار نخواهد بود، به جز اینکه در بلندمدت به بالا بردن تجارت انرژی کمک کند و حجم بیشتری از گاز جمهوری آذربایجان به ترکیه و بازار اروپا برسد. اروپا که قصد دارد دیگر از روسیه نفت و گاز وارد نکند میتواند، بخشی از این حجم را با گاز جمهوری آذربایجان جایگزین کند، یا اینکه مثلاً ترکیه حجم بیشتری از روسیه خریداری کند و حجم بیشتری از گاز جمهوری آذربایجان را به اروپا صادر کند. از لحاظ ارتباطات زمینی میتواند تجارت بین اروپا و آسیا مرکزی را گسترش دهد، به ویژه تا زمانیکه تحریمها علیه روسیه در دست کار هستند.
احتمالا آرزوی نهایی باکو این است که جایگزین خط ریلی ۱۱ هزار کیلومتری بین پکن و اروپا باشد، یک فرصتی که جنگ روسیه و اوکراین ایجاد کرده، اما فعلا به نظر نمیآید شدنی باشد، زیرا چین رابطه خوبی با روسیه دارد.
در کوتاه مدت بزرگترین ریسک برای ایران کاهش دادن نفوذ منطقهای خود است، به ویژه اینکه این نفوذ را به دست رقیب غربی خود، ترکیه از دست خواهد داد. صدمهای که به تجارت انرژی میتواند بگذارد اهمیت آنچنانی به لحاظ اقتصادی ندارد، اما از لحاظ سیاسی و روابط بینالملل، اهمیت ایران را در منطقه قفقاز و جنوب خزر میتواند به خطر بیندازد.
در بلندمدت، این تحولات میتواند صدمه مهمی به بازار صادراتی گاز ایران بیندازد، که قابل پس گرفتن نخواهد بود. در نتیجه نقش روسیه خیلی مهم خواهد بود، چون همان ریسکهایی که ایران باید بپذیرد را روسیه هم باید بپذیرد.
امکان اینکه روسیه بعد از پایان جنگ با اوکراین واکنش نشان دهد، افزایش پیدا میکند؛ و در نهایت نزدیک ایجاد یک جاده ابریشم نو بین چین و اروپا از طریق این خط یک خطر دیگری برای منافع ایران است که البته هنوز از واقعیت دور است.
انتهای پیام/