به گزارش پایگاه خبری دانا، آنچه در وهله اول برای نظام آموزش و پرورش و هر معلمی مطرح است، حفظ و صیانت از روحیه و شخصیت دانشآموزان است؛ دانش آموزانی که کودک و نوجوان هستند یعنی در گروه سنی قرار دارند که هر گونه لطمه به آنها تا سالیان سال در شخصیت و رفتارشان باقی خواهد ماند. به نظرم میرسد، وزارت آموزش و پرورش به عنوان بخشی از حاکمیت که مسئولیت اصلی مراقبت از این موضوع بسیار مهم را بر عهده دارد، باید همه تلاش خود را به عمل آورد که دانش آموزانی که در اتفاقات و غائله اخیر به صورت هیجانی وارد این موضوع شدند و چه بسا برخی از آنها گرفتار هم شده باشند و یا حتی صدمه جسمی خورده باشند، کمترین آسیب را در این اتفاقات متحمل شوند.
آموزش و پرورش باید به طور کامل دانش آموزانی را که در ناآرامیهای اخیر لطمه دیدهاند را رصد کند. ارتباط جدی با خانوادهها در این ایام باید وجود داشته باشد و متاسفانه یکی از خلاءهایی که در رفتار همکارانم میبینم و رصد میکنم، ضعف ارتباطی است که آموزش و پرورش با خانواده دارد.
الان زمانی است که مسئولان و مدیران آموزش و پرورش باید بیشترین گفتوگو و تعامل را با خانوادهها داشته باشند. همچنین خانوادهها نیز باید با مدیران مدارس و آموزش و پرورش این ارتباط را داشته باشند. به نظرم میرسد که این موارد جنبههایی است که وزارت آموزش و پرورش باید پرقدرتتر از آنچه تا به حال بوده به آن توجه کند و با موضوع مواجه شود.
این امکان وجود دارد که مدیران ارشد آموزش و پرورش در چنین شرایطی در مواجهه با دانشآموزان معترض از بسیاری از آسیبها جلوگیری کنند.
تصور کنید یک نوجوان که تا به حال اصلا در محیطهای نظامی و امنیتی نبوده، اگر خدایی نکرده در غائلهای بازداشت شود و در بازداشتگاهی عمومی لااقل ساعتی را در کنار انواع و اقسام آدمها در سنین مختلف به سر ببرد، چه به روز دانش آموز میآید؟! شخصیت، روحیه و تمام آن چیزی که میتواند به عنوان سرمایه شخصیت آیندهاش باشد، در معرض خطر قرار میگیرد.
یک نوجوان را در کنار افراد سن و سال دار در نظر بگیرید؛ نوجوان در این شرایط واقعا از حیث شخصیتی شوکه خواهد شد. بنابراین میطلبد که وزارت آموزش و پرورش و مسئولان محترمش برای پیشگیری از این مسئله جدیتری در چنین صحنهای حضور پیدا کنند.
درباره چرایی ورود برخی دانش آموزان به اعتراضات اخیر باید گفت این موضوع بسیار اساسی است و آنقدر مهم است که بعد از آنکه انشالله آرامشی حاکم شد، میطلبد که میزگردی تشکیل داد و صاحبنظران این موضوع را تجزیه و تحلیل کنند. در اتفاقات گذشته نیز دانش آموزان حضور داشتند، اما در اتفاقات اخیر تعداد دانش آموزان و حضور آنها بیش از موارد مشابه در گذشته بوده است.
اگر در اتفاقات مشابه که در سالهای گذشته با آن مواجه بودیم، ریشههای اقتصادی یا ریشههای سیاسی در بروز بحرانها تاثیرگذار بوده، امروز باید اعتراف کنیم که ریشههای تربیتی در بروز این اتفاقات خیلی تاثیر گذاشته و نظام آموزش و پرورش عمومی ما باید به صورت جدی مورد واکاوی قرار بگیرد و بازنگری شود و دانشآموزان ما با روشهای صحیح ابراز عقیده و نظر و اعتراض کاملا آشنا شوند و تمرین کنند و فقدان این موضوع، همان مشکلی است که ما در آموزش و پرورش داریم، اما به کلی پاسخ به این سوال درست شما باید در جلسهای مفصل بیان شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
مدیران مدارس و همکاران ما متاسفانه با انبوهی از مسائل پیچیده مواجه هستند که بخش عمدهای از آن به دلیل اختلال در نظام آموزش و پرورش کشور ماست. من یقین دارم همکاران ما در مدارس تمام تلاششان را میکنند تا آبی بر آتش بریزند و احساسات دانش آموزان را کنترل و آنها را جهت دهی کنند، اما در مواقعی کار از دستشان خارج میشود که به دلیل نداشتن نیروهای کاربلد، کارکشته و نداشتن ابزار و وسایل کافی به منظور متوجه کردن دانش آموزان نسبت به رفتارهایشان است. فکر میکنم عموم مدیران و معلمان ما در مدارس با شناختی که از روحیات و تحلیل شخصیت شناسی کودکان و نوجوانان دارند، وظیفهشان را انجام دادهاند، اما چه کنیم که نظام آموزشی ما با اختلالات جدی مواجه است.در واقع این مسائل به دلیل اختلالاتی است که به مدیر تحمیل می شود و او امکان این را ندارد که بتواند کنترلی کند.
انتهای پیام/