دکتر حمیدرضا آیت اللهی، استاد فلسفه و رییس سابق پژوهشگاه علوم انسانی نوشت: در منظومه فکری امام صادق (ع) اهمیت خانواده و روابط انسانی و محبت آمیز خانوادگی و تاثیر و تاثری که از این طریق برای انسان حاصل می شود تاکید شده است.
ان الله لیفلح بفلاح الرجل المومن ولده و ولد ولده (بحار ج15، ص178)
امام صادق (ع) فرمودند: با رستگاری مردان با ایمان، خداوند فرزندان و فرزندزادگان آنها را سعادتمند می کند.
امام صادق (ع) تاثیر منش پدران را در تربیت پنهان فرزندانشان در این روایت مشخص می کنند. در نظریه های آموزش توجه به تعلیم پنهان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به همین صورت تاثیر عمیق تربیت های پنهان در رشد و بالندگی کودک مورد تاکید قرار گرفته است. لذا حتی اگر پدری با سبک زندگی اسلامی و بر مبنای راستی و درستی در خانواده حضور داشته باشد بدون آن که اقدامی تربیتی انجام دهد خود می تواند در راست و درست شدن فرزندان و حتی فرزندان فرزندانشان نیز موثر باشد. این سنت الهی در این روایت توجه داده شده است.
طوبی لمن کانت امه عفیفه (بحار ج23، ص79)
خوش به حال کسی که مادرش دارای گوهر عفت و طهارت باشد.
عوامل وراثتی نقشی تعیین کننده در تربیت یافتن افراد دارد. حضرت در این روایت به اهمیت تاثیر وراثتی مادران به تربیت شدن فرزندان اشاره می کنند. ایشان با ذکر «طوبی» نشان می دهند که با طهارت عرق، مراحل مهمی از تربیت گذر شده است و در مراحل بعدی است که باید عوامل دیگر تربیتی را بکار آورد.
یکی از مهم ترین جلوه های تربیت اجتماعی باید در خانواده دیده شود. امام صادق (ع) به صورتهای مختلف هرگونه محبت را در خانواده از ارزشهای تربیتی می دانند. باید توجه داشت که بین محبت به افراد خانواده و ابراز محبت فرق است. برخی محبت خویش را از افراد خانواده پنهان می کنند و به عللی این احساس خویش را بروز نمی دهند. در روایات بعدی امام صادق (ع) بر اهمیت رفتارهایی از انسان تاکید می کنند که نشان از احساس درونی انسان باشد. پدر و مادر نمی توانند به صرف محبت به فرزندشان که در تربیت اهمیت بسیاری دارد وظیفه خویش را در تربیت فرزندشان کافی بدانند. این محبت وقتی اثر گذار است که به بهترین وجهی بروز پیدا کند و رفتارهای فرد چه برای فرزند و چه برای دیگران نشان دهد که او احساسی محبت آمیز نسبت به فرزند دارد.
ان الله عزوجل لیرحم الرجل لشده حبه لولده (مکارم الاخلاق، ص113)
شخصی که نسبت به فرزند خود محبت بسیار داشته باشد مشمول رحمت وعنایت مخصوص خداوند بزرگ است.
من قبل ولده کتب الله عز و جل له حسنه (کافی ج6، ص49)
آن کس که فرزند خود را ببوسد، حسنه ای در نامه عمل او ثبت خواهد شد.
قال قال رسول الله (ص): من قبل ولده کتب الله عز و جل له حسنه و من فرحه فرحه الله یوم القیامه (کافی ج6،ص49)
امام صادق (ع) فرمودند که پیامبر (ص) فرموده اند: آن کس که فرزند خود را ببوسد خداوند حسنه ای در نامه عمل او ثبت خواهد کرد و آن کس که فرزند خود را شاد کند خداوند او را در قیامت مسرور می نماید.
در دو روایت فوق به اهمیت بوسیدن فرزند اشاره شده است. ابراز محبت به فرزند می تواند به صورتهای مختلفی چه زبانی و چه عملی باشد ولی امام صادق در این میان بوسیدن فرزند را دارای وجهی بخصوص می دانند که نمی تواند بخاطر سایر وجوه محبت آمیز نادیده گرفته شود. حضرت ضمنا به نکته ای دیگر نیز اشاره دارند که محبت به فرزندان باید تاثیر عمیق روانی در فرزند داشته باشد. برخی افراد از سر محبت برای فرزندانشان کارهایی را انجام می دهند ولی خود طفل آن را نمی فهمد در نتیجه احساسی را در او برنمی انگیزد. حضرت تاکید می کنند که این محبت ها باید موجب برانگیختن احساس شادی در طفل گردد تا تاثیر تربیتی خود را بگذارد.
قال جعفر بن محمد علیهماالسلام، قال والدی: والله لاصانع بعض ولدی و اجلسه علی فخذی و اکثر له المحبه و اکثر له الشکر و ان الحق لغیره من ولدی، ولکن محافظه علیه منه و من غیره لئلا یصنعوا به ما فعل بیوسف اخوته. و ما انزل سوره یوسف الا امثالا لکیلا یحسد بعضنا بعضا کما حسد یوسف اخوته و بغوا علیه (مستدرک ج2، ص626)
امام صادق از پدر گرامی شان (علیهما السلام) نقل کردند که آن حضرت می فرمود: بخدا قسم رفتار من با بعضی از فرزندانم از روی تکلف و بی میلی است؛ او را روی زانوی خود می نشانم، محبت بسیار می کنم، از وی قدردانی می کنم، با این که احترام و تقدیر شایسته فرزند دیگر من است. به این تکلف تن می دهم، او و برادرانش را بیش از حد احترام می کنم برای این که فرزند شایسته ام از شر آنان در امان باشد؛ و این بلحاط آن است که با فرزند عزیز من رفتاری که برادران یوسف با یوسف نمودند ننمایند. خداوند سوره یوسف را بر پیامبرش فرستاد تا تمثیلی باشد که افراد نسبت به یکدیگر حسد ورزی نکنند و مانند برادران حسود یوسف آلوده به حسد و ستم نشوند.
همانگونه که از روایت فوق برمی آید ابراز محبت وظیفه پدر و مادر است حتی اگر بدلایلی این محبت در آن حد ابراز شده نباشد. همانگونه که قبلا گفته شد از لحاظ تربیتی ابراز محبت مهم تر از خود محبت به فرزندان است. آرامشی که فرزند در اثر این ابراز محبت به دست می آورد او را از در غلطیدن به تنشهای زندگی مانند حسادت برحذر می دارد. در روایات دیگر آمده است که اگر کسی را دوست دارید به او متذکر شوید و صراحتا به او بگویید که دوستش دارید. ابراز محبت با تشویق فرق می کند. تشویق در قبال عملی است که فرزند انجام داده است ولی ابراز محبت انتقال احساس پدر و مادر است.
عن ابیعبدالله (ع) قال قال رسول اله (ص): احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتموهم ففوا لهم فانهم لایرون الا انکم ترزقونهم (وسائل ج5، ص126)
کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربانی کنید و وقتی به آنها وعده ای می دهید حتما به آن وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود می پندارند.
امام صادق (ع) در این روایت به نکته مهمی در تربیت اشاره می کنند و آن توجه دادن والدین است به آن که منظر فرزندان به علت رشد نیافتگی با منظر رشد یافتگان تفاوت های اساسی دارد. یکی از ویژگی های رشد آن است که انسان برای هر واقعه ای بتواند یک عامل را علت نداند و عوامل متعدد و متنوع برای رسیدن به یک ویژگی را متوجه شود. کودکان هنوز به این مرحله نرسیده اند و برای هر چیز یک عامل خاص را علت تامه آن می دانند و در صورت مایوس شدن از این علت رسیدن به معلول را ناممکن تلقی می کنند. امام (ع) در این روایت تاکید می کنند که اطفال به همین جهت تنها منشا رزق خود را پدر و مادر می دانند و در اثر خلف وعده ناامیدی برای آنها بوجود می آید. گذشته از مطالب فوق، این روایت به نقش تربیتی عمل به وعده توسط پدر برای تربیت یافتگی فرزندان اشاره دارد که وفای به عهد را به فرزند می آموزد.
قال: صلی رسول الله (ص) بالناس الظهر؛ فخفف فی الرکعتین الاخیرتین. فلما انصرف قال له الناس: هل حدث فی الصلوه حدث؟ قال: و ما ذاک؟ قالوا: خففت فی الرکعتین الاخیرتین. فقال لهم: اما سمعتم صراخ الصبی؟ (کافی ج6، ص48)
امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول اکرم (ص) نماز ظهر را با مردم به جماعت می گذراندند، دو رکعت آخر را با سرعت برگزار کردند. پس از نماز، مردم پرسیدند: یا رسول الله، آیا در نماز پیش آمدی شد؟ حضرت پرسیدند: مگر چه شده است؟ عرض کردند: دو رکعت آخر را با سرعت ادا کردید. فرمودند: مگر صدای شیون و گریه کودک را نشنیدید؟
بر اساس این روایت، پیامبر تاکید می کنند که مومن باید از رنج کودکان، به رنج بیاید و مشغولیتهای دیگر نباید مانع برطرف کردن رنج از کودک شود. مربی نمی تواند حتی در باطن خود نسبت به رنج کودک بی تفاوت باشد.