محمد شیرزاده، پایگاه خبری دانا، سرویس سبک زندگی؛ انسانها به تناسب مرد بودن یا زن بودن، نقشها و وظایف خاصی عهدهدار میشوند و به تبع آن از حقوق خاصی هم برخوردار میگردند. جنسیت در حقیقت ویژگیهای خاص زیستی، جسمانی و نیز ویژگیهای عاطفی، اجتماعی، ادراکی و روحی منحصر به جنس خود را به وجود میآورد.
این ویژگیها عامل تمایزات زن و مرد از یکدیگر میشوند. این مسأله آن قدر بدیهی است که حتی آنهایی که به فرمولهای تربیتی یکسان برای دختران و پسران معتقدند، باز هم نمیتوانند علایق، آموزشها و توانمندیهای هر جنس را نادیده بگیرند و از این تفاوتهای آشکار چشمپوشی کنند. بر همین اساس یکی از اصول تربیتی کودک توجه به جنسیت او و در نظر داشتن دختر بودن یا پسر بودن او در امر آموزش و تربیت است.
به طور ویژه در تربیت اسلامی به این مسأله بسیار اهمیت داده شده است که پسران و دختران به تناسب شرایط زیستی، روحی و اجتماعی خود تربیت شوند تا بتوانند از عهده مسئولیتهای خاصی که در آینده بر دوش آنان گذاشته میشود، برآیند.
براساس اصول تربیتی، هر چند تربیت دختر و پسر، وجوه مشترکی نیز با هم دارند، اما از اصل اختلاف و تفاوت در این دو جنس نباید غافل شد. غفلت از نکات جنسی در تربیت باعث بروز مشکلات رفتاری و ناهنجاریهای پیچیدهای در فرزندان میشود که اغلب راه درمان سختی خواهد داشت.
والدین در شکلگیری هویت چه نقشی دارند؟
نقش والدین در شکلدهی، رشد بهنجار و پایدار هویت جنسی کودکان، یکی از مهمترین، دشوارترین و در عین حال، ظریفترین وظیفه تربیتی است. امروزه بسیاری از مسائل و مشکلات خانوادگی به تربیت دختر و پسر در دوران کودکی آنها برمیگردد؛ آن هم تربیتی براساس نوع و جنسیت آنها، که این نوع تربیت اهمیت بسزایی در شکلگیری شخصیت و هویت فرد دارد.
همانطور که اشاره شد، هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی هر فرد اطلاق میشود و تا 2 تا 3 سالگی تقریباً هر بچهای با قاطعیت میتواند بگوید «من پسرم» یا «من یک دخترم». هویت جنسی از مجموعهای از ایماها و اشارات مشتق از تجارب مشخص یا اعضای خانواده، معلمان، دوستان و همسالان و پدیدههای فرهنگی ناشی میشود.
نقشآموزی جنسیتی فرایندی است که از طریق آن، کودکان ارزشها و انگیزههای رفتارهایی را که در یک فرهنگ خاص مختص مردان یا زنان تلقی میشود، کسب میکنند کوششهای هماهنگ برای مرتبط ساختن معیار نقش جنسیتی پسران و دختران و شکل دادن رفتارهای متفاوت در آنان در همان آغاز خردسالی شروع میشود. در فرهنگهای مختلف، همسانی قابل ملاحظهای را در معیارهای رفتار منطبق با نقش جنسیتی میتوان یافت؛ مثلاً اینکه دختران با عروسک بازی میکنند و پسران با تفنگ یا شمشیر و یا نقش راننده کامیون را بر عهده میگیرند.
پسرها برای آنکه سرنوشت زیستیشان را جامه عمل بپوشانند، بایستی خود را با پدر همانند سازند و دخترها هم به همین منظور با مادر همانندی میکنند. همانندی روندی مهم است که پسرها از طریق آن مرد میشوند و دخترها زن. اگر روابط بین کودکان و والدین مبتنی بر احترام و عشق باشد، همانندی به آسانی انجام میشود.
بررسیها نشان میدهد که نقش پدر در خانواده به گونهای محوری در هویتیابی جنسی در پسران و حتی دختران تأیید شده و ضعف نقش پدر یا عدم حضور فعال یا دور بودن وی از خانواده و یا غیاب کلی او میتواند وقفههایی در نقشآموزی جنسیتی فرزندان پدید آورد. از طرفی، غیاب پدر ممکن است مشکلاتی در رابطه مادر و فرزند نیز به وجود آورد. تلاش مادر برای جبران غیاب پدر، نهتنها او را از ایفای نقش زنانه و مادرانه خود نیز دور میکند بلکه میتواند مشکلات فزونتری برای خانوادهها ایجاد نماید. همچنین معلوم شده است که عدم حضور پدر به علت مرگ یا طلاق، جدایی موقتی از پدر و ارتباط نداشتن با او به علت جنگ یا ضرورتهای شغلی وی (کار اقماری یا مأموریتهای طولانی و ...) و یا نبود محبت میان پدر و مادر، همگی اختلالاتی در نقشآموزی جنسیتی پسران به وجود میآورد.
جامعه در القای کلیشه های جنسیتی در تربیت کودک چه نقشی دارد؟
همانند خانواده ها و به طریقی شدیدتر جامعه نیز در انتقال و نهادینه کردن کلیشه های جنسیتی بسیار نقش دارد. عرف ، جامعه و رسانه به پسران تحمیل می کنند که رنگ ابی را دوست داشته باشند و دختران را وادار می کند که از میان رنگ ها صورتی را انتخاب کنند. جامعه از پسران می خواهد که شغلهایی مانند تعمیرکار ، برق کار و غیره را دوست داشته باشند و دختران را از علاقه به چنین شغلهایی منع می کند در حالی که یک دختر علاقه مند به تعمیر کاری می تواند بسیار سودمندتر از مردی باشد که با بی علاقگی و از روی اجبار مشغول به این شغل است.
اگر کمی بیشتر بیاندیشید متوجه می شوید که هم شما و هم جامعه ، آزادی انتخاب و بروز هویت واقعی کودکان را از آنها سلب کرده و در حال تزریق علایق و سلایق خود و در واقع تزریق هویت مورد پسند خود به آن ها می باشید. اما اگر به کودکتان به عنوان یک انسان و فارغ از جنسیت نگاه کنید به آنها فرصت بروز علایق و استعدادهای واقعی و در نتیجه فرصت موفقیت بیشتر را خواهید داد.
چگونه کلیشه های جنسیتی در تربیت فرزند را حذف کنیم؟
در این قسمت چهار راه حل پیشنهاد می شود که شما باید این آموزه ها را به سایر جنبه های زندگی تعمیم دهید.
شما می توانید به فرزندتان بیاموزید که مثلا بین انتخاب علوم مهندسی یا علوم انسانی یا هنر، بین معلم ابتدایی بودن یا مکانیک شدن، بین پرستار بودن یا مهندس هوا و فضا بودن فراتر از جنسیت عمل کند و در انتخابش به علاقه و معیارهای دیگری توجه کند.
برای مقابله با نگرشی که جامعه و رسانه به کودکتان تزریق می کند برای او مثال های متفاوتی بزنید ، مثلا با فرزندانتان درباره فضانوردان زن، ریاضی دان های زن، آشپزهای مرد و رقصندههای مرد حرف بزنید و مکانیکهای زن، ویولنیستهای مرد و فیلسوفهای زن را به او معرفی کنید.
در خانه کارها و مسئولیت ها را بدون در نظر گرفتن جنسیت بین فرزندانتان تقسیم کنید. خرید نان ، بیرون بردن اشغال ها، آشپزی ، نظافت خانه ، تعمیر وسایل و … را فارغ از جنسیت به فرزندانتان بسپارید. هیچ کدام از این کارها نیاز به مهارت ویژه ای ندارند که در یک جنس باشد و در جنس دیگر نه.
در انتخاب اسباب بازی به کودکانتان اجازه ی انتخاب بدهید و ان ها را محدود به دسته ی خاصی از اسباب بازی ها نکنید . همچنین سعی کنید در بازی های جنسیتی ای مثل خاله بازی که در آن شست و شو و آشپزی و نظافت و مهمانداری تنها مختص زن است دخل و تصرف کنید و کودکانتان را درگیر شکل جدیدی از بازی کنید.
سخن آخر
با توجه به مطالب گفته شده، اهمیت پرورش فرزندان بهعنوان پسر و دختر و افرادی یکسان و برابر، نباید ما را از توجه به این نکته مهم دور کند که پسرها در آینده باید مرد باشند و دخترها زن. توجه داشته باشید که در عین اینکه خواهان برابری جنسیتی هستیم، نباید فراموش کنیم که برخی از وظایف زیستی تغییرناپذیرند و پیامدهای اجتماعی و روانی دارند.